ژاک فاتولیست یک تحقیق تحریک آمیز از مشکلات موجود، سرنوشت و اراده آزاد است. در مقدمه ای بر این ترجمه درخشان، دیوید كووارد مبانی فلسفی شگفتی دایرو را با سرنوشت توضیح می دهد و از تکنیک های تجربی و تاثیرگذار ادبی كه ژاک فاتولیست را كلاسیك روشنگری می داند، بررسی می كند.
خرید کتاب ژاک قضا و قدری و اربابش
جستجوی کتاب ژاک قضا و قدری و اربابش در گودریدز
معرفی کتاب ژاک قضا و قدری و اربابش از نگاه کاربران
پر ز مغز و نغز
مشاهده لینک اصلی
ژاک قضا و قدری و اربابش کتابی ست با یک سبک متمایز در نگارش رمان (؟) با فضایی منحصر به فرد که در قرن هجده شاید یک سنتشکنی اساسی بوده است. داستان با سه شخصیت اصلی پیش میرود. ژاک، اربابش و راوی! حتی میشود با کمی اغماض خواننده را هم یکی از شخصیتها به حساب آورد. داستانهایی تو در تو (گاه با پایان بسته و گاه باز)، شخصیتهای رهگذری که میآیند و میروند، درک نویسنده نسبت به احساسات خواننده، گوشه کنایههای راوی به خواننده و طنز ملایم از جمله ویژگیهای منصر به فرد این کتاب است که به صورت یک پکیج آنها را در هیچ کتاب دیگری پیدا نخواهید کرد.
شاید بتوان این کتاب را در سبک فرارمان قرار داد! شما در این کتاب گویی کنار ژاک و اربابش نشستهاید و حرفهایشان را میشنوید.
با این حال ریتم کتاب از اواسط آن برای من کند و خستهکننده شد و داستانها کشدار. اگر حجم کتاب کمتر بود امتیازم به آن ۵ بود. شاید زمان دیگری و در شرایط دیگری باز هم این کتاب را بخوانم.
--------------------------------
جملات ماندگار کتاب:
مگر عاشق شدن و نشدن دست ماست؟ وقتی هم عاشق شدیم مگر میشود خودمان را به عاشق نشدن بزنیم؟
...
اگر راضی به این درازگویی نیستید، پس باید به خاطر چیزهایی که به شما نمیگویم خیلی سپاسگزار باشید.
...
آیا ما سرنوشت را به دنبال خودمان میکشیم یا سرنوشت ما را؟
...
صرف گفتن حقیقت کافی نیست، بلکه باید به دل هم بنشیند.
...
- فقط در زمان فقر و نداری است که مردم این همه بچه درست میکنند.
- هیچ چیز مثل فقر جمعیت را زیاد نمیکند.
...
نه آنقدر در مجیزگویی دست و دلباز باش و نه آنقدر در انتقاد تلخ، همه چیز را همانطور که هست بگو.
...
آنقدرها هم آسان نیست. هر آدمی شخصیت و منافع و سلیقه و شور و شوق مخصوص به خودش را دارد که باعث میشود مطالب را مبالغه یا تعدیل کند.
...
زندگی در اشتباه میگذرد. اشتباه در عشق، اشتباه در دوستی، اشتباهات سیاسی، اقتصادی، کلیسایی، قضایی، بازرگانی، زن و شوهری...
...
اگر میخواهید مواظبتان باشند هرگز پیشاپیش پولی نپردازید.
...
نه هیچکس به اندازهی آدم الکن شوق به حرف زدن دارد و نه هیچکس به اندازهی آدم لنگ میل به راه رفتن.
...
ارباب جان، آدم نمیداند در زندگی از چه خوشحال باشد و از چه غمگین. به دنبال خیر، شر میآید، و به دنبال شر، خیر. ما زیر آنچه آن بالا نوشته شده در جهالت به سر میبریم و آرزوها و خوشحالیها و ناراحتیهایمان یکی از یکی احمقانهتر است. وقتی گریه میکنم اغلب به این نتیجه میرسم که ابلهم.
- وقتی میخندی چطور؟
- باز هم فکر میکنم ابلهم؛ با این حال نه میتوانم جلوی گریهام را بگیرم و نه جلوی خندهام را. و همین کفریام میکند.
...
خیلی ناراحتکننده است که آدم هیچوقت نداند کجا میرود.
...
کسانی که حرفهایشان را تکرار میکنند، احمقهایی هستند که شنوندگانشان را احمق حساب میکنند.
...
اگر میدانستید وقتی زن کسی را دوست ندارد چه عذابی است.
...
- شوهرتان به نظر مرد خیلی سالمی میآید.
- هرچه برق میزند طلا نیست.
...
میدانی کدام پدرها از همه بدترند؟ پدرهایی که اشتباهات جوانی خودشان را فراموش کردهاند.
مشاهده لینک اصلی
@ چگونه آنها یکدیگر را پیدا کردند؟ با شانس، مثل هر کس دیگری. چگونه آنها نامیده می شدند؟ چه چیزی درباره آن اهمیت می دهید؟ از کجا آمده اند؟ از نزدیکترین محل کجا رفتند؟ آیا کسی می داند کجا می رود؟ آنها چه گفتند؟ دکا هر چیزی استاد نیست و ژاک دکا دکا کاپیتان خود که همه چیز اتفاق می افتد که در را به ما خوب و بد را در اینجا به آنجا خداوند در آسمان @ نوشته شده .asa شروع یک آوانگارد آوانگارد لا lettre رمان غیرقابل طبقه بندی، lúdica ، فلسفی، عمیقا نور، استادانه، که به یک داستان می گوید که به پایان نرسیدن، با تکیه بر عقاید، با یک راوی مزاحم نیست. رمان یک رمان نیست (صحبت های راوی، به یاد داشته باشید که دیدرو تحت عنوان داستان این یک داستان نیست نوشت) است، که یک antinovel نیست و. که آن را به منزله یک سرقت ادبی آشکار و humorada شکوه صادقانه زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی، لورنس استرن، در تعداد رمان به نوبه خود و هر چیزی به حساب نمی آید و دیدرو شاخه بدون complejos.Una آثار بیشماری از هنر با انجام عجول و بی پروا و ابتکار و خلاقیت بی نظیر دنیس دیدرو از فلسفه های excelencia.Yo داریم موضوع بانک مرکزی استرالیا برای جمع آوری تاریخ ادبیات، که در واقع یک cesión از سیاره. اما من توصیه فا © lix ترجمه Azúa.Despuà © ها نوشتن این نظر کوتاه در مورد این رمان، من به جلو به بازخوانی آمده اند و برای من که خرید یک نسخه جلد کاغذی فا © lix ترجمه توسط Azúa. به محض پایان خواندن آن، نظر خود را گسترش خواهم داد.
مشاهده لینک اصلی
مشتق و تلخ
مشاهده لینک اصلی
[HK] اما یک کتاب! من هرگز کتابی مثل این را خوانده ام. واقعا تاریخی نیست حتی چندین وجود دارد. داستان عشق ژاک این است که من را بیشتر نگه می دارد @ تن تنفس @ اگر من می گویم، چون این خیلی نفس نفس نیست! و بقیه ... یک داستان آغاز شده است، و آن را توسط یک عمل است که علاقه ندارد، و بیش از آن، و غیره قطع شده است. برای من، این کتاب نه دم و نه سر. من دو ستاره را گذاشتم، چون خواندنم آنقدر ناخوشایند نبود، اما این کتاب به نظر بی پایان رسید و این تصور را داشتم که به زندان بروم یا تقریبا هر بار که یک لحظه داشتم خواندن من خودم را مجبور کردم، و از اینکه مجبورم کتاب بخوانم، متنفر هستم. من مطمئن هستم که خواندن من با این رمان بسیار لذت بخش تر از Gargantua de Rabelais یا Rhinoceros Ionesco بوده است. هنوز چند قطعه جالب وجود دارد اما برای من، سه پا را به یک اردک نمی برند!
مشاهده لینک اصلی
من این کتاب را دوست داشتم من خیلی شگفت زده شدم که خواندن آن را درست بعد از خواندن Rameaus Nephew و Dream Dream، که هیچ کدام از آنها دوست نداشتم. اما این کتاب از آن لذت برد، بیشتر آن به هر حال، خنده دار بود، جالب بود، و بسیاری چیزها و چیزهای زیادی برای بسیاری و افراد زیادی اتفاق افتاد، این نوع کتاب هایی است که من دوست دارم. من خواندن کرده بودم که توسط Tristram Shandy الهام گرفته شده است، و باید قبول کنم که می توانم تعداد زیادی از Tristram را در این کتاب مشاهده کنم. قطعاتی وجود داشت که واقعا لذت بردم و قطعاتی که من از آن لذت نبردم، اما به طور کلی من پیدا کردم که آنها بیشتر از @ bad @ هستند. در هر موردی که در لیست علاقه مندی های من قرار دارد، من خوشحالم که آن را خوانده ام.
مشاهده لینک اصلی
آیا واقعا در نقد ژاک فاتالیستی واقعا وجود دارد؟ اگر آن را در بالا نوشته اید، آن را بخوانید. اگر در بالا نوشته نشده باشد، مقدار ستایش و تحسین برانگیز فضایل آن شما را مجبور نخواهد کرد آن را بخواند. اما شما چه فکر کردید؟ خواننده، چرا باید وقفه ای داشته باشید؟ نمی تونم ببینم که من یک نظرسنجی می نویسم؟ -هستی، اما تو گفتی ارزش ارزش دارد! هیچ کس تا به حال ندیده است. چرا شما از من انتظار داشتید؟ آیا می توانید حداقل به من بگویید که این کتاب چیست؟ چرا این موضوع برای شما مهم است؟ علاوه بر این، مردم هرگز در مورد رمان هیچ وقت در مورد نوشتن چیزی راجع به خودشان نشان نمی دهند.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب ژاک قضا و قدری و اربابش
خرید کتاب ژاک قضا و قدری و اربابش
جستجوی کتاب ژاک قضا و قدری و اربابش در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
ژاک قضا و قدری و اربابش کتابی ست با یک سبک متمایز در نگارش رمان (؟) با فضایی منحصر به فرد که در قرن هجده شاید یک سنتشکنی اساسی بوده است. داستان با سه شخصیت اصلی پیش میرود. ژاک، اربابش و راوی! حتی میشود با کمی اغماض خواننده را هم یکی از شخصیتها به حساب آورد. داستانهایی تو در تو (گاه با پایان بسته و گاه باز)، شخصیتهای رهگذری که میآیند و میروند، درک نویسنده نسبت به احساسات خواننده، گوشه کنایههای راوی به خواننده و طنز ملایم از جمله ویژگیهای منصر به فرد این کتاب است که به صورت یک پکیج آنها را در هیچ کتاب دیگری پیدا نخواهید کرد.
شاید بتوان این کتاب را در سبک فرارمان قرار داد! شما در این کتاب گویی کنار ژاک و اربابش نشستهاید و حرفهایشان را میشنوید.
با این حال ریتم کتاب از اواسط آن برای من کند و خستهکننده شد و داستانها کشدار. اگر حجم کتاب کمتر بود امتیازم به آن ۵ بود. شاید زمان دیگری و در شرایط دیگری باز هم این کتاب را بخوانم.
--------------------------------
جملات ماندگار کتاب:
مگر عاشق شدن و نشدن دست ماست؟ وقتی هم عاشق شدیم مگر میشود خودمان را به عاشق نشدن بزنیم؟
...
اگر راضی به این درازگویی نیستید، پس باید به خاطر چیزهایی که به شما نمیگویم خیلی سپاسگزار باشید.
...
آیا ما سرنوشت را به دنبال خودمان میکشیم یا سرنوشت ما را؟
...
صرف گفتن حقیقت کافی نیست، بلکه باید به دل هم بنشیند.
...
- فقط در زمان فقر و نداری است که مردم این همه بچه درست میکنند.
- هیچ چیز مثل فقر جمعیت را زیاد نمیکند.
...
نه آنقدر در مجیزگویی دست و دلباز باش و نه آنقدر در انتقاد تلخ، همه چیز را همانطور که هست بگو.
...
آنقدرها هم آسان نیست. هر آدمی شخصیت و منافع و سلیقه و شور و شوق مخصوص به خودش را دارد که باعث میشود مطالب را مبالغه یا تعدیل کند.
...
زندگی در اشتباه میگذرد. اشتباه در عشق، اشتباه در دوستی، اشتباهات سیاسی، اقتصادی، کلیسایی، قضایی، بازرگانی، زن و شوهری...
...
اگر میخواهید مواظبتان باشند هرگز پیشاپیش پولی نپردازید.
...
نه هیچکس به اندازهی آدم الکن شوق به حرف زدن دارد و نه هیچکس به اندازهی آدم لنگ میل به راه رفتن.
...
ارباب جان، آدم نمیداند در زندگی از چه خوشحال باشد و از چه غمگین. به دنبال خیر، شر میآید، و به دنبال شر، خیر. ما زیر آنچه آن بالا نوشته شده در جهالت به سر میبریم و آرزوها و خوشحالیها و ناراحتیهایمان یکی از یکی احمقانهتر است. وقتی گریه میکنم اغلب به این نتیجه میرسم که ابلهم.
- وقتی میخندی چطور؟
- باز هم فکر میکنم ابلهم؛ با این حال نه میتوانم جلوی گریهام را بگیرم و نه جلوی خندهام را. و همین کفریام میکند.
...
خیلی ناراحتکننده است که آدم هیچوقت نداند کجا میرود.
...
کسانی که حرفهایشان را تکرار میکنند، احمقهایی هستند که شنوندگانشان را احمق حساب میکنند.
...
اگر میدانستید وقتی زن کسی را دوست ندارد چه عذابی است.
...
- شوهرتان به نظر مرد خیلی سالمی میآید.
- هرچه برق میزند طلا نیست.
...
میدانی کدام پدرها از همه بدترند؟ پدرهایی که اشتباهات جوانی خودشان را فراموش کردهاند.
مشاهده لینک اصلی
@ چگونه آنها یکدیگر را پیدا کردند؟ با شانس، مثل هر کس دیگری. چگونه آنها نامیده می شدند؟ چه چیزی درباره آن اهمیت می دهید؟ از کجا آمده اند؟ از نزدیکترین محل کجا رفتند؟ آیا کسی می داند کجا می رود؟ آنها چه گفتند؟ دکا هر چیزی استاد نیست و ژاک دکا دکا کاپیتان خود که همه چیز اتفاق می افتد که در را به ما خوب و بد را در اینجا به آنجا خداوند در آسمان @ نوشته شده .asa شروع یک آوانگارد آوانگارد لا lettre رمان غیرقابل طبقه بندی، lúdica ، فلسفی، عمیقا نور، استادانه، که به یک داستان می گوید که به پایان نرسیدن، با تکیه بر عقاید، با یک راوی مزاحم نیست. رمان یک رمان نیست (صحبت های راوی، به یاد داشته باشید که دیدرو تحت عنوان داستان این یک داستان نیست نوشت) است، که یک antinovel نیست و. که آن را به منزله یک سرقت ادبی آشکار و humorada شکوه صادقانه زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی، لورنس استرن، در تعداد رمان به نوبه خود و هر چیزی به حساب نمی آید و دیدرو شاخه بدون complejos.Una آثار بیشماری از هنر با انجام عجول و بی پروا و ابتکار و خلاقیت بی نظیر دنیس دیدرو از فلسفه های excelencia.Yo داریم موضوع بانک مرکزی استرالیا برای جمع آوری تاریخ ادبیات، که در واقع یک cesión از سیاره. اما من توصیه فا © lix ترجمه Azúa.Despuà © ها نوشتن این نظر کوتاه در مورد این رمان، من به جلو به بازخوانی آمده اند و برای من که خرید یک نسخه جلد کاغذی فا © lix ترجمه توسط Azúa. به محض پایان خواندن آن، نظر خود را گسترش خواهم داد.
مشاهده لینک اصلی
مشتق و تلخ
مشاهده لینک اصلی
[HK] اما یک کتاب! من هرگز کتابی مثل این را خوانده ام. واقعا تاریخی نیست حتی چندین وجود دارد. داستان عشق ژاک این است که من را بیشتر نگه می دارد @ تن تنفس @ اگر من می گویم، چون این خیلی نفس نفس نیست! و بقیه ... یک داستان آغاز شده است، و آن را توسط یک عمل است که علاقه ندارد، و بیش از آن، و غیره قطع شده است. برای من، این کتاب نه دم و نه سر. من دو ستاره را گذاشتم، چون خواندنم آنقدر ناخوشایند نبود، اما این کتاب به نظر بی پایان رسید و این تصور را داشتم که به زندان بروم یا تقریبا هر بار که یک لحظه داشتم خواندن من خودم را مجبور کردم، و از اینکه مجبورم کتاب بخوانم، متنفر هستم. من مطمئن هستم که خواندن من با این رمان بسیار لذت بخش تر از Gargantua de Rabelais یا Rhinoceros Ionesco بوده است. هنوز چند قطعه جالب وجود دارد اما برای من، سه پا را به یک اردک نمی برند!
مشاهده لینک اصلی
من این کتاب را دوست داشتم من خیلی شگفت زده شدم که خواندن آن را درست بعد از خواندن Rameaus Nephew و Dream Dream، که هیچ کدام از آنها دوست نداشتم. اما این کتاب از آن لذت برد، بیشتر آن به هر حال، خنده دار بود، جالب بود، و بسیاری چیزها و چیزهای زیادی برای بسیاری و افراد زیادی اتفاق افتاد، این نوع کتاب هایی است که من دوست دارم. من خواندن کرده بودم که توسط Tristram Shandy الهام گرفته شده است، و باید قبول کنم که می توانم تعداد زیادی از Tristram را در این کتاب مشاهده کنم. قطعاتی وجود داشت که واقعا لذت بردم و قطعاتی که من از آن لذت نبردم، اما به طور کلی من پیدا کردم که آنها بیشتر از @ bad @ هستند. در هر موردی که در لیست علاقه مندی های من قرار دارد، من خوشحالم که آن را خوانده ام.
مشاهده لینک اصلی
آیا واقعا در نقد ژاک فاتالیستی واقعا وجود دارد؟ اگر آن را در بالا نوشته اید، آن را بخوانید. اگر در بالا نوشته نشده باشد، مقدار ستایش و تحسین برانگیز فضایل آن شما را مجبور نخواهد کرد آن را بخواند. اما شما چه فکر کردید؟ خواننده، چرا باید وقفه ای داشته باشید؟ نمی تونم ببینم که من یک نظرسنجی می نویسم؟ -هستی، اما تو گفتی ارزش ارزش دارد! هیچ کس تا به حال ندیده است. چرا شما از من انتظار داشتید؟ آیا می توانید حداقل به من بگویید که این کتاب چیست؟ چرا این موضوع برای شما مهم است؟ علاوه بر این، مردم هرگز در مورد رمان هیچ وقت در مورد نوشتن چیزی راجع به خودشان نشان نمی دهند.
مشاهده لینک اصلی