نقد قوهی حکم در «سهگانی» (تریلوژیِ) نقدیِ کانت اثری است که نقش میانجی و پیونددهندهی دو اثر دیگر، یعنی نقد عقلِ محض و نقدِ عقلِ عملی را برعهده دارد و گذار از فلسفهی نظری به فلسفه اخلاق را عملی میکند. کانت همانگونه که برای عقل محض و عقل عملی اصولی پیشین جُستوجو میکرد برای قوهی حکم نیز، که قوهای است مربوط به احساس لذت و الم، در جُستوجوی مبانی پیشین برآمد و کوشید فلسفهای پیشین از ذوق برپا کند. مبنا یا اصل بنیادی نهفته در شالودهی قوهی حکم غایتمندی طبیعت است. این غایتمندی به دو صورت ممکن است، یا صوری و ذهنی یا واقعی و عینی. حکم به غایتمندی صورت یک عین بدون آنکه هیچ غایت معینی برای آن قائل شویم حکم زیباشناختی است و اگر غایت معینی برای آن درنظر بگیریم حکم غایتشناختی است. بر همین مبنا، نقد قوهی حکم نیز به دو بخش اصلی تقسیم میشود: در بخش اول فلسفهی ذوق (مبحث زیبا و والا) و در بخش دوم غایتشناسی و غایتشناسیِ طبیعت بررسی میشود و بدینگونه سرانجام تأمل دربارهی زیبایی و نظم، زیباشناسی و غایتشناسی، در یک کل واحد، بههم پیوند مییابد. درک ساختار جامع فلسفهی نقادی کانت بدون درک مباحث این اثر، که به گفتهی کاسیرر «بیش از هر اثر دیگری عصب زمانهی خود را تحریک کرده است» میسر نیست.
خرید کتاب نقد قوه حکم
جستجوی کتاب نقد قوه حکم در گودریدز
معرفی کتاب نقد قوه حکم از نگاه کاربران
اولاش اذیت کرد. مثل دو تا نقد دیگهی کانت. ولی باهاش که راه بیای، اصطلاحاش که دستت بیاد، عاشق اینم میشی. مثل اون دو تا نقد دیگهی کانت.
البته اینجا کانت خیلی لطیفتر از کانتیه که توی نقد عقل محض میبینیم. ناسلامتی داره از زیباییشناسی حرف میزنی.
از بهترین کتابدرسیهایی بود که خوندم و فقط خدا میدونه اگه کانت اینو ننوشته بود تاریخ زیباییشناسی به کجا میرفت.
مشاهده لینک اصلی
تشکر میکنم از کانت عزیز و دکتر رشیدیان بزرگوار
در مجموع خوب بود، هم تالیف هم ترجمه
فعلا به تشکر بسنده میکنم
مشاهده لینک اصلی
کتابی که من بیشتر از آن احترام گذاشته ام و از خواندن لذت بردم
مشاهده لینک اصلی
این احتمالا مورد علاقه من از کانتس سه منتقد (دلیل خالص و عملی دو دیگر) است. با این حال، هنگامی که به خواندن کانت می آید، گفت @ favorite @ کاملا درست نیست: او چنین نویسنده بدی بود و چنین اندیشمند درخشان، آن را سخت به مقابله با چند بار. در هر صورت، این بسیار جالب است زیرا او قضاوت را بهعنوان یک اثر بازتابنده در نظر میگیرد، هر دو در مورد هنرهای نمایشی که زیبایی یا عالی هستند و بازتابی از نظر اخلاقی در طبیعت است.
مشاهده لینک اصلی
منشاء اندازه گیری من اخیر علاقه من به زیبایی شناسی اندازه گیری است، یعنی، در معیارهایی که ما برای انتخاب یک مقیاس یا متریک، زمانی که ما اندازه گیری هر نوع، علمی و یا به عنوان بخشی از زندگی روزمره است. این انتخاب متریک مهمترین عامل اندازه گیری است زیرا اشتباهات در انتخاب یک معیار نامناسب بسیار بیشتر از هر خطای بعدی در استفاده از متریک است. اشتباهات در انتخاب متریک نیز بسیار دشوار است زیرا آنها شامل مواردی است که قضاوت نمی کند. قضاوت در مورد این معیارهای اهمیت و ارزش، با حذف معیارهای رقیب به عنوان یک معضل، «خودمختاری» می شود. اممانوئل کانت در مورد زیبایی شناسی بسیار زیادی نوشت اما تقریبا همه چیزهایی که او نوشت، مربوط به منطقه محدود زیبایی است در هنر این موضوعی است که در «نقد قضاوت» با عمق خاصی درگیر است. بنابراین، گرچه بعید است در مورد ملاحظات گسترده ای از زیبایی شناسی به صراحت بگویم، امیدوارم برخی از الهام بخش هایی که در نظریه ی من مفید باشند مفید باشد. متاسفانه کانت متاسفانه چیزی در مورد اندازه گیری سیستماتیک نمی گوید. با این وجود نکات و پیشنهادات در مورد دیدگاه های او در نقد قضاوت پراکنده شده است. قصد من این است که چند مورد از این نکات را برای تفکر او بررسی کنم و اگر آنها بتوانند برای اهداف خودشان سرقت کنند، به عنوان بخشی از تحلیل خود، کانت آنچه که او به آن میپردازد «قضاوت فنی» است، یعنی انتخاب ما در مورد اهداف، اهداف و اهداف، و نه در مورد ابزارهایی برای دستیابی به این اهداف. این جایی است که من تحقیقات خود را تمرکز می کنم، زیرا بیشتر در رابطه با مسئله اساسی در هر اندازه گیری، به آن توجه می شود: چرا؟ این یک سوال از ارزش است که معمولا در بحث اندازه گیری صرف نظر می شود به این دلیل که اندازه گیری به نظر می رسد صرفا ابزار مهمی است. این که آن را هرگز در قلمرو حکم تئولوژیک قرار نمی دهد. برای کان، قضاوت یک فاعل انسانی است که توانایی و محدودیت های خاصی دارد. قضاوت این است که ظرفیت در زیر قوانین، یعنی تشخیص اینکه آیا چیزی تحت یک قاعدۀ خاص قرار می گیرد. »در اصطلاحنامه من، این نام علمی برای زیبایی شناسی است. در انتخاب چنین قاعده ای، ما در مورد جهان به طور دقیق درک می کنیم. این قانون هر دو فیلتر و یک اصل سفارش است. حکم قضاوت، به اعتقاد من، حاکم است که بیشتر یا کمتر بیان می شود و بنابراین به تجدید نظر آگاهانه می انجامد. به عبارت دیگر، ما می توانیم در مورد حکومت یاد بگیریم. قانون دارای دو عمل است: تعیین و بازتاب. تعیین این شامل یافتن حق \"جهانی\" است، یعنی مفهوم یا کلمه برای وضعیت در دست است. به این ترتیب این تابع به انتخاب حکومت یا زیبایی شناسی، یعنی متریک اندازه گیری می پردازد. قضاوت انعکاسی به ویژه مربوط به فعالیت های مرتبط با انتخاب زیبایی شناختی و رفتار هدفمند است. این منبع چیزی است که کانت به «مفاهیم تجربی» می گوید، یعنی برای اهداف من، طیف وسیعی از قوانین زیبایی شناختی یا معیارهایی که در اختیار یک فرد قرار می دهد. کانت می گوید قضاوت زیبایی شناختی مبتنی بر \"احساس\" است، که درک حساسی از رضایت \"حق\" است. بر خلاف فیلسوفان بعدی قرن نوزدهم و نئولیبرال های قرن بیستم، کانت چنین احساساتی را از اثرات اجتماعی ثابت یا جدا نمی کند، بنابراین من هیچ مخالفتی با استفاده از احساس به عنوان مبنایی برای قضاوت های زیباشناختی در اندازه گیری ندارم. یک بار دیگر، از آنجا که این احساس معادل عاطفی به یک قاعده است، می تواند، در واقع باید، بیشتر یا کمتر در زبان ظاهر شود. ایده های کانت در مورد زیبایی، اگر چه تحریک برای اهداف من، به طور مستقیم با مسائل اندازه گیری مرتبط نیست. اما مفهوم او از ذات الهی است. \"تجربۀ جادوگرانه، احساس برتر بودن قدرت ذهنی خودمان را به عنوان یک دانشکده فوق العاده حساس نسبت به طبیعت متمایز می سازد.\" طبقه خاصی از \"معرفت شناختی\" به ویژه برای اندازه گیری های تجربی مهم است. احساس ریاضی شفاف نیست یکی از برانگیختگی های انسانی است، اما شناختی است که ما می توانیم فراتر از آنچه که ما می توانیم تصور کنیم. به عنوان مثال، ما نمی توانیم تصور کنیم که چه چیزی بی نهایت است یا به نظر می رسد، اما ما می توانیم از اندیشه بی نهایت در استدلال ما با کمبود دشواری استفاده کنیم. به این ترتیب، ریاضی شگفت انگیز به نظر می رسد به عنوان نوعی قدرت تخیل متعالی است؛ چه چیزی که فیلسوف آمریکایی قرن نوزدهم، C S Peirce می گوید \"افزایش\". به طور خلاصه، این قدرت خود را به عنوان توانایی ایجاد، اختراع، کشف فرضیه های جدید در مورد جهان نشان می دهد. چنین فرضیه ها می تواند نه به صورت القایی و نه از نظر مؤثر باشد. آنها به نظر می رسد که بیشتر به عنوان حدس های بصری، اما معتبر در مورد آنچه که ممکن است با نیت های ما مناسب باشد. پیشنهاد من این است که ریاضی ارج نهاد منبع معیارها، به عنوان هر دو طیف وسیعی از گزینه ها و به عنوان یک انتخاب خاص از میان این. معیارهای در طبیعت یافت نشد آنها بر آن اعمال می شوند. تا آنجا که ما می دانیم، تنها انسان ها این قدرت اعمال را دارند. چیزهایی مانند اعداد و معیارها نمی توانند به عنوان چیز دیگری در نظر گرفته شوند ...
مشاهده لینک اصلی
پیش از این، نقد علم خالص و نقد عقلی عملی، و برخی از دلایلی که چرا خواندن این انتقادات به آنچه تجربه تجربی تبدیل می شود یا شاید تجربیات عرفانی یا تجربی جنیان را می توان در نظر گرفت. نقاشی سوم، نوعی سقوط است، زیرا نقاشی های بسیاری از استدلال هایش را با یک روش الهام بخش به طرز عجیبی به ارمغان می آورد. من مطمئنا در طول این مطالعه به نوعی از اشکال فکری، بارها و بارها تجربه کردم - فرآیندی که بیشتر تابستان را از هشت تا چهارده ساعت یک روز در مغازه شیرینی مجارستان در کلیسای جامع و سنت 110 تجربه کرد و شامل خواندن تعدادی از کارهای اجرایی او و همچنین تفسیر مهمی از نقد نخست توسط مترجم زود هنگام نورمن کمپ اسمیت است. روش ارزان برای رسیدن به نقطه نقد سوم، برای کسی که به وسیله سنت مسیحی به خواندن او دین در درون محدودیتهای علمی تنها. اگر عیسی مسیح را دوست دارید - به عنوان مخالف عیسی مسیح - شما می توانید آن را به طور مشابه الهام بخش، عجله نسبتا سریع. با این حال، متأسفانه، این عذرخواهی، نیروی محرک تعریف دقیق و استدلال سه منتقد را ندارد. شما عجله دارید، اما گذر خواهد کرد. و نقطه ای از پروژه بحرانی چیست؟ البته، بسیاری از نقاطی که در توضیحات کتابی که در زیر لیست محتویات به این نسخه اضافه شده اند، کاملا مشخص شده است، اما نکته ی واقعی این است که نویسنده ی بسیار ویرایش شده ویکی پدیا در انتصاب خود در مورد فیچت و دیگر موارد اشاره دارد . کانت اساسا یک عارف بود، حتی یک متافیزیک، اما در مورد آن بسیار دقت بیشتری نسبت به جانشینی که نیچه خود را نیچه می دانست. این به نظر می رسد تضاد برنامه انتقاد اول است. این است، اما نقد دلیل خالص به سادگی پایه و اساس برای دو کتاب زیر است. ما، تا آنجا که ما به عنوان موجودات عقلانی عمل می کنیم، Logos تجسم می یابد.
مشاهده لینک اصلی
این آخرین انتقاد از فیلسوف مشهور پروس در قرن هجدهم با دو موضوع مطابقت دارد: از سوی دیگر، مسئله قضاوت زیبایی شناختی، از سوی دیگر، از تلویزیون. © OLOGY. اولین انتقاد او (نقد دلیل خالص) در مورد متافیزیک بود: آن را توجیه کرده بود که موضوع مطالعه با وجود ضربه های سنگین که او را تجربیات را با ایجاد یک تمایز روانشناختی کنجکاو بین قضاوت پیشینی و بعد از آن (یعنی به معنای تحت تاثیر قرار دادن یا نه احساس)، و فرض بر این که سابق چیزی بود. این چیزی ثابت نشده است، عدم امکان هر گونه دانش ممکن در این زمینه را تأیید کرد، اما از سوی دیگر، مشروعیتی را برای استراحت حفظ کرده است، همانطور که در این سوالات مبهم و متضاد خوشحال است. بسیاری از پیچیدگی ها و اصطلاحات جالبی برای یک ایده ساده، اما قصد خوب برای پایان دادن به خجالت بی فایده است. انتقاد دوم (انتقادی از علم عملی) این ملاحظات را برای پاسخ دادن به پرسش اخلاقی، من در مؤلفه های متافیزیکی عادت کردم: کاانت ترک و توضیح می دهد که بهتر است که ایده های متافیزیکی داشته باشیم اگر می خواهیم اخلاق بتواند، و بنابراین از آنها نباید خواسته شود زیرا آنها قصد دارند بدانند که آنها درست هستند، اما به این ترتیب، در غیر این صورت، آنها می توانند افتضاح باشند و در عمل ضروری باشند. این بسیار زیبا است، به جز اینکه ارتباط بین متافیزیک و اخلاق، در این مورد مساله نابودی قدیمی از اراده آزاد، نوع دیگری از ثبات ندارد. انشعاب که او آن را قرار می دهد، غفلت است که منجر به پایین اندیشۀ خود به آب می شود. به نظر من می توانست شک و تردید داشته باشد و به هر حال اخلاقیات نجات یافته بود. در این کتاب، این مسئله به دنبال بررسی قضاوت زیبایی شناختی است. مشکل این است که تنوع این بین افراد در حالی که آنها یک قانون جهانی را می دانند. این موضوع هنوز یک موضوع خوب یا موردی است که روح را از بین آنچه که با احساسات آلوده می شود جدا می کند و چه چیزی نمی شود: برای ایجاد امکان قضاوت. یک زیبایی شناسی پیشینی اجازه می دهد تا یک قاعده زیبایی جهانی را تحمیل کند، اما فقط آن را تحمیل می کند و نه آن را می داند. سوال بسیار جالب است، اما ابزار بهترین نیست. برای من، این یک مشکل و عوارض کمی برای یک ایده است که ممکن است به راحتی در معرض دید قرار گرفته باشد، بدون اینکه فورا از بین برود. آخرین بخش کمی ناپاک است ، زیرا موضوعی که در حال حاضر به طور گسترده در اولین منتقد در نظر گرفته شده است، در اینجا ایده متافیزیکی teleology و یا به زبان فرانسه صحبت می شود تا بداند اگر هوش فکر کردن به یک هدف برای جهان، کجا، اگر او به آرامی قطار کوچک خود را به عنوان او می تواند ادامه دهد. البته، کانت به موضع شبه شکگرایانه باز می گردد و به الهیات آن را در فیزیک خود رد می کند در حالیکه البته حق هر فرد را به فکر کردن به آنها در این موضوعات می دهد. به خصوص اگر در عمل بتواند مفید باشد. دستگاه انتقادی بسیار فراهم شده است. من فانتزی مراجع را به فیلسوفان زیادی که پس از کانت زندگی می کردند یافتم که به نظر می رسید سرگرم تفسیر آن در حواس های کاملا متفاوت و متناقض است. من واقعا این سنت را دوست ندارم، این اصطلاح بی فایده برای تعریف ایده هایی که خیلی پیچیده نیستند و خیلی جدید نیستند: ذهن ما در افلاطون را پیدا می کنیم. ایده نادری و اصلی کانت، جدایی احساس و روح، من را متقاعد نمی کند، زیرا تصور کردن آن سخت است. منتقدان او من را ناامید می کنند اما به کنار این اخلال، باید اعتراف کنم که کانت نسبت به همدردی، تسکین دهنده و باز است: او شایسته است که ما نسبت به نگرانی او نگران باشیم. فقط برای خواندن بقیه نوشته های او وجود دارد.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب نقد قوه حکم
خرید کتاب نقد قوه حکم
جستجوی کتاب نقد قوه حکم در گودریدز
البته اینجا کانت خیلی لطیفتر از کانتیه که توی نقد عقل محض میبینیم. ناسلامتی داره از زیباییشناسی حرف میزنی.
از بهترین کتابدرسیهایی بود که خوندم و فقط خدا میدونه اگه کانت اینو ننوشته بود تاریخ زیباییشناسی به کجا میرفت.
مشاهده لینک اصلی
تشکر میکنم از کانت عزیز و دکتر رشیدیان بزرگوار
در مجموع خوب بود، هم تالیف هم ترجمه
فعلا به تشکر بسنده میکنم
مشاهده لینک اصلی
کتابی که من بیشتر از آن احترام گذاشته ام و از خواندن لذت بردم
مشاهده لینک اصلی
این احتمالا مورد علاقه من از کانتس سه منتقد (دلیل خالص و عملی دو دیگر) است. با این حال، هنگامی که به خواندن کانت می آید، گفت @ favorite @ کاملا درست نیست: او چنین نویسنده بدی بود و چنین اندیشمند درخشان، آن را سخت به مقابله با چند بار. در هر صورت، این بسیار جالب است زیرا او قضاوت را بهعنوان یک اثر بازتابنده در نظر میگیرد، هر دو در مورد هنرهای نمایشی که زیبایی یا عالی هستند و بازتابی از نظر اخلاقی در طبیعت است.
مشاهده لینک اصلی
منشاء اندازه گیری من اخیر علاقه من به زیبایی شناسی اندازه گیری است، یعنی، در معیارهایی که ما برای انتخاب یک مقیاس یا متریک، زمانی که ما اندازه گیری هر نوع، علمی و یا به عنوان بخشی از زندگی روزمره است. این انتخاب متریک مهمترین عامل اندازه گیری است زیرا اشتباهات در انتخاب یک معیار نامناسب بسیار بیشتر از هر خطای بعدی در استفاده از متریک است. اشتباهات در انتخاب متریک نیز بسیار دشوار است زیرا آنها شامل مواردی است که قضاوت نمی کند. قضاوت در مورد این معیارهای اهمیت و ارزش، با حذف معیارهای رقیب به عنوان یک معضل، «خودمختاری» می شود. اممانوئل کانت در مورد زیبایی شناسی بسیار زیادی نوشت اما تقریبا همه چیزهایی که او نوشت، مربوط به منطقه محدود زیبایی است در هنر این موضوعی است که در «نقد قضاوت» با عمق خاصی درگیر است. بنابراین، گرچه بعید است در مورد ملاحظات گسترده ای از زیبایی شناسی به صراحت بگویم، امیدوارم برخی از الهام بخش هایی که در نظریه ی من مفید باشند مفید باشد. متاسفانه کانت متاسفانه چیزی در مورد اندازه گیری سیستماتیک نمی گوید. با این وجود نکات و پیشنهادات در مورد دیدگاه های او در نقد قضاوت پراکنده شده است. قصد من این است که چند مورد از این نکات را برای تفکر او بررسی کنم و اگر آنها بتوانند برای اهداف خودشان سرقت کنند، به عنوان بخشی از تحلیل خود، کانت آنچه که او به آن میپردازد «قضاوت فنی» است، یعنی انتخاب ما در مورد اهداف، اهداف و اهداف، و نه در مورد ابزارهایی برای دستیابی به این اهداف. این جایی است که من تحقیقات خود را تمرکز می کنم، زیرا بیشتر در رابطه با مسئله اساسی در هر اندازه گیری، به آن توجه می شود: چرا؟ این یک سوال از ارزش است که معمولا در بحث اندازه گیری صرف نظر می شود به این دلیل که اندازه گیری به نظر می رسد صرفا ابزار مهمی است. این که آن را هرگز در قلمرو حکم تئولوژیک قرار نمی دهد. برای کان، قضاوت یک فاعل انسانی است که توانایی و محدودیت های خاصی دارد. قضاوت این است که ظرفیت در زیر قوانین، یعنی تشخیص اینکه آیا چیزی تحت یک قاعدۀ خاص قرار می گیرد. »در اصطلاحنامه من، این نام علمی برای زیبایی شناسی است. در انتخاب چنین قاعده ای، ما در مورد جهان به طور دقیق درک می کنیم. این قانون هر دو فیلتر و یک اصل سفارش است. حکم قضاوت، به اعتقاد من، حاکم است که بیشتر یا کمتر بیان می شود و بنابراین به تجدید نظر آگاهانه می انجامد. به عبارت دیگر، ما می توانیم در مورد حکومت یاد بگیریم. قانون دارای دو عمل است: تعیین و بازتاب. تعیین این شامل یافتن حق \"جهانی\" است، یعنی مفهوم یا کلمه برای وضعیت در دست است. به این ترتیب این تابع به انتخاب حکومت یا زیبایی شناسی، یعنی متریک اندازه گیری می پردازد. قضاوت انعکاسی به ویژه مربوط به فعالیت های مرتبط با انتخاب زیبایی شناختی و رفتار هدفمند است. این منبع چیزی است که کانت به «مفاهیم تجربی» می گوید، یعنی برای اهداف من، طیف وسیعی از قوانین زیبایی شناختی یا معیارهایی که در اختیار یک فرد قرار می دهد. کانت می گوید قضاوت زیبایی شناختی مبتنی بر \"احساس\" است، که درک حساسی از رضایت \"حق\" است. بر خلاف فیلسوفان بعدی قرن نوزدهم و نئولیبرال های قرن بیستم، کانت چنین احساساتی را از اثرات اجتماعی ثابت یا جدا نمی کند، بنابراین من هیچ مخالفتی با استفاده از احساس به عنوان مبنایی برای قضاوت های زیباشناختی در اندازه گیری ندارم. یک بار دیگر، از آنجا که این احساس معادل عاطفی به یک قاعده است، می تواند، در واقع باید، بیشتر یا کمتر در زبان ظاهر شود. ایده های کانت در مورد زیبایی، اگر چه تحریک برای اهداف من، به طور مستقیم با مسائل اندازه گیری مرتبط نیست. اما مفهوم او از ذات الهی است. \"تجربۀ جادوگرانه، احساس برتر بودن قدرت ذهنی خودمان را به عنوان یک دانشکده فوق العاده حساس نسبت به طبیعت متمایز می سازد.\" طبقه خاصی از \"معرفت شناختی\" به ویژه برای اندازه گیری های تجربی مهم است. احساس ریاضی شفاف نیست یکی از برانگیختگی های انسانی است، اما شناختی است که ما می توانیم فراتر از آنچه که ما می توانیم تصور کنیم. به عنوان مثال، ما نمی توانیم تصور کنیم که چه چیزی بی نهایت است یا به نظر می رسد، اما ما می توانیم از اندیشه بی نهایت در استدلال ما با کمبود دشواری استفاده کنیم. به این ترتیب، ریاضی شگفت انگیز به نظر می رسد به عنوان نوعی قدرت تخیل متعالی است؛ چه چیزی که فیلسوف آمریکایی قرن نوزدهم، C S Peirce می گوید \"افزایش\". به طور خلاصه، این قدرت خود را به عنوان توانایی ایجاد، اختراع، کشف فرضیه های جدید در مورد جهان نشان می دهد. چنین فرضیه ها می تواند نه به صورت القایی و نه از نظر مؤثر باشد. آنها به نظر می رسد که بیشتر به عنوان حدس های بصری، اما معتبر در مورد آنچه که ممکن است با نیت های ما مناسب باشد. پیشنهاد من این است که ریاضی ارج نهاد منبع معیارها، به عنوان هر دو طیف وسیعی از گزینه ها و به عنوان یک انتخاب خاص از میان این. معیارهای در طبیعت یافت نشد آنها بر آن اعمال می شوند. تا آنجا که ما می دانیم، تنها انسان ها این قدرت اعمال را دارند. چیزهایی مانند اعداد و معیارها نمی توانند به عنوان چیز دیگری در نظر گرفته شوند ...
مشاهده لینک اصلی
پیش از این، نقد علم خالص و نقد عقلی عملی، و برخی از دلایلی که چرا خواندن این انتقادات به آنچه تجربه تجربی تبدیل می شود یا شاید تجربیات عرفانی یا تجربی جنیان را می توان در نظر گرفت. نقاشی سوم، نوعی سقوط است، زیرا نقاشی های بسیاری از استدلال هایش را با یک روش الهام بخش به طرز عجیبی به ارمغان می آورد. من مطمئنا در طول این مطالعه به نوعی از اشکال فکری، بارها و بارها تجربه کردم - فرآیندی که بیشتر تابستان را از هشت تا چهارده ساعت یک روز در مغازه شیرینی مجارستان در کلیسای جامع و سنت 110 تجربه کرد و شامل خواندن تعدادی از کارهای اجرایی او و همچنین تفسیر مهمی از نقد نخست توسط مترجم زود هنگام نورمن کمپ اسمیت است. روش ارزان برای رسیدن به نقطه نقد سوم، برای کسی که به وسیله سنت مسیحی به خواندن او دین در درون محدودیتهای علمی تنها. اگر عیسی مسیح را دوست دارید - به عنوان مخالف عیسی مسیح - شما می توانید آن را به طور مشابه الهام بخش، عجله نسبتا سریع. با این حال، متأسفانه، این عذرخواهی، نیروی محرک تعریف دقیق و استدلال سه منتقد را ندارد. شما عجله دارید، اما گذر خواهد کرد. و نقطه ای از پروژه بحرانی چیست؟ البته، بسیاری از نقاطی که در توضیحات کتابی که در زیر لیست محتویات به این نسخه اضافه شده اند، کاملا مشخص شده است، اما نکته ی واقعی این است که نویسنده ی بسیار ویرایش شده ویکی پدیا در انتصاب خود در مورد فیچت و دیگر موارد اشاره دارد . کانت اساسا یک عارف بود، حتی یک متافیزیک، اما در مورد آن بسیار دقت بیشتری نسبت به جانشینی که نیچه خود را نیچه می دانست. این به نظر می رسد تضاد برنامه انتقاد اول است. این است، اما نقد دلیل خالص به سادگی پایه و اساس برای دو کتاب زیر است. ما، تا آنجا که ما به عنوان موجودات عقلانی عمل می کنیم، Logos تجسم می یابد.
مشاهده لینک اصلی
این آخرین انتقاد از فیلسوف مشهور پروس در قرن هجدهم با دو موضوع مطابقت دارد: از سوی دیگر، مسئله قضاوت زیبایی شناختی، از سوی دیگر، از تلویزیون. © OLOGY. اولین انتقاد او (نقد دلیل خالص) در مورد متافیزیک بود: آن را توجیه کرده بود که موضوع مطالعه با وجود ضربه های سنگین که او را تجربیات را با ایجاد یک تمایز روانشناختی کنجکاو بین قضاوت پیشینی و بعد از آن (یعنی به معنای تحت تاثیر قرار دادن یا نه احساس)، و فرض بر این که سابق چیزی بود. این چیزی ثابت نشده است، عدم امکان هر گونه دانش ممکن در این زمینه را تأیید کرد، اما از سوی دیگر، مشروعیتی را برای استراحت حفظ کرده است، همانطور که در این سوالات مبهم و متضاد خوشحال است. بسیاری از پیچیدگی ها و اصطلاحات جالبی برای یک ایده ساده، اما قصد خوب برای پایان دادن به خجالت بی فایده است. انتقاد دوم (انتقادی از علم عملی) این ملاحظات را برای پاسخ دادن به پرسش اخلاقی، من در مؤلفه های متافیزیکی عادت کردم: کاانت ترک و توضیح می دهد که بهتر است که ایده های متافیزیکی داشته باشیم اگر می خواهیم اخلاق بتواند، و بنابراین از آنها نباید خواسته شود زیرا آنها قصد دارند بدانند که آنها درست هستند، اما به این ترتیب، در غیر این صورت، آنها می توانند افتضاح باشند و در عمل ضروری باشند. این بسیار زیبا است، به جز اینکه ارتباط بین متافیزیک و اخلاق، در این مورد مساله نابودی قدیمی از اراده آزاد، نوع دیگری از ثبات ندارد. انشعاب که او آن را قرار می دهد، غفلت است که منجر به پایین اندیشۀ خود به آب می شود. به نظر من می توانست شک و تردید داشته باشد و به هر حال اخلاقیات نجات یافته بود. در این کتاب، این مسئله به دنبال بررسی قضاوت زیبایی شناختی است. مشکل این است که تنوع این بین افراد در حالی که آنها یک قانون جهانی را می دانند. این موضوع هنوز یک موضوع خوب یا موردی است که روح را از بین آنچه که با احساسات آلوده می شود جدا می کند و چه چیزی نمی شود: برای ایجاد امکان قضاوت. یک زیبایی شناسی پیشینی اجازه می دهد تا یک قاعده زیبایی جهانی را تحمیل کند، اما فقط آن را تحمیل می کند و نه آن را می داند. سوال بسیار جالب است، اما ابزار بهترین نیست. برای من، این یک مشکل و عوارض کمی برای یک ایده است که ممکن است به راحتی در معرض دید قرار گرفته باشد، بدون اینکه فورا از بین برود. آخرین بخش کمی ناپاک است ، زیرا موضوعی که در حال حاضر به طور گسترده در اولین منتقد در نظر گرفته شده است، در اینجا ایده متافیزیکی teleology و یا به زبان فرانسه صحبت می شود تا بداند اگر هوش فکر کردن به یک هدف برای جهان، کجا، اگر او به آرامی قطار کوچک خود را به عنوان او می تواند ادامه دهد. البته، کانت به موضع شبه شکگرایانه باز می گردد و به الهیات آن را در فیزیک خود رد می کند در حالیکه البته حق هر فرد را به فکر کردن به آنها در این موضوعات می دهد. به خصوص اگر در عمل بتواند مفید باشد. دستگاه انتقادی بسیار فراهم شده است. من فانتزی مراجع را به فیلسوفان زیادی که پس از کانت زندگی می کردند یافتم که به نظر می رسید سرگرم تفسیر آن در حواس های کاملا متفاوت و متناقض است. من واقعا این سنت را دوست ندارم، این اصطلاح بی فایده برای تعریف ایده هایی که خیلی پیچیده نیستند و خیلی جدید نیستند: ذهن ما در افلاطون را پیدا می کنیم. ایده نادری و اصلی کانت، جدایی احساس و روح، من را متقاعد نمی کند، زیرا تصور کردن آن سخت است. منتقدان او من را ناامید می کنند اما به کنار این اخلال، باید اعتراف کنم که کانت نسبت به همدردی، تسکین دهنده و باز است: او شایسته است که ما نسبت به نگرانی او نگران باشیم. فقط برای خواندن بقیه نوشته های او وجود دارد.
مشاهده لینک اصلی