کتاب ناطور دشت

اثر جی دی سلینجر از انتشارات جامی(مصدق) - مترجم: متین کریمی-ادبیات کلاسیک

هولدن کالفیلد، قهرمان رمان ناتور دشت، بیگانه‌ای است از جنس بیگانگان جهان، جوانی جسور و جستجوگر که حدیث جستجو و جستجوگر را به تصویر می‌کشد. هولدن که به تعبیر خالقش، از جهان «عوضی» جهانی به وسعت زمین، گریزان است و به جهان «قشنگ» جهانی محدود با مردمانی به ناگزیر قربانی، تعلق دارد، همراه با همراهان انگشت‌شمارش در پی مفهوم زندگی، سرگردانی را مکرر می‌کند و از یاسی به یاسی دیگر فرو می‌آید. جی دی سلینجر که هر یک از آثارش حادثه‌ای در ادبیات خوانده می‌شود، از مطرح‌ترین و تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر آمریکاست. شهرت‌گریز است. کم سخن می‌گوید. بسیار می‌نویسد و به ندرت منتشر می‌کند؛


خرید کتاب ناطور دشت
جستجوی کتاب ناطور دشت در گودریدز

معرفی کتاب ناطور دشت از نگاه کاربران
راجع به کتاب، خیلی گفته شده و به نظرم حرفش این قدر رو هست که اصلاً نیازی به توضیح دادن نداره، خصوصاً برای کسایی که خودشون یا اطرافیانشون تجربیاتی مشابه هولدن داشته باشن.

نکته ی اولی که به نظرم میرسه، اینه که شخصیت هولدن، اصلا و ابدا دوست داشتنی نیست و قرار نیست دوست داشتنی باشه. چرا، از لحاظ صادق بودنش دوست داشتنیه. مثل خیلی از اطرافیاش، ادای خوب بودن یا بد بودن در نمیاره. میخواد به چیزی برسه، هر چند خودش هم نمی دونه چی.
ولی غیر از این، شخصیت هولدن کسیه که اگه یه روز توی خیابون ببینمش، با مشت میزنم توی صورتش. و اگه کسی هم به خاطر شبیه هولدن بودن با مشت بزنه توی صورت من، بهش کاملاً حق میدم.
فکر کنم مشابه این شخصیت رو بشه توی رمان @پدران و پسران@ تورگنیف پیدا کرد.

نکته ی دوم هم توضیح شخصیت هولدنه. هولدن از دنیایی که میشناسه بیزاره. از معلما، از رفقاش، از مدرسه ش، از والدینش، از همه چیز بیزاره. دایره ی نفرتش به قدری بزرگ و بزرگ تر میشه که وقتی خواهرش ازش میپرسه توی این دنیا چیزی هست که ازش بیزار نباشی؟ هولدن شدیداً توی فکر میره و نهایتاً جوابی که میده، صرفاً و صرفاً یک ایده آله. یه رؤیاست.
من فکر میکنم که اگه این رؤیا هم یه روز محقق بشه، باز هولدن ازش بیزار خواهد بود. همون طور که تا وقتی که خواهر کوچکش رو ندیده بود، با خودش فکر میکرد که از بین تمام دنیا، فقط خواهرش رو دوست داره، ولی همین که شبانه دیدش و باهاش صحبت کرد، احساس کرد داره ازش بیزار میشه.
فکر میکنم مشکل هولدن، بیشتر از اون که با جهان اطرافش باشه، در درون خودشه. در نحوه ی نگاهش به جهان اطرافشه. اما این مشکل درونی چیه؟ و راه درمانش چیه؟ نه کتاب بهش اشاره ای میکنه و نه من اطلاعی دارم.

مشاهده لینک اصلی
The Catcher in the Rye, J.D. Salinger
عنوان: ناطور دشت؛ نویسنده: جروم دیوید (جی.د.) سالینجر؛ مترجم: احمد کریمی؛ تهران، فرانکلین، 1345؛ در 354 ص؛ چاپ دیگر: تهران، اشرفی، 1371؛ چاپ دیگر: تهران، ققنوس، 1381؛ در 326 ص؛ شابک: 9643112543؛ چاپ چهارم 1385؛ چاپ پنجم: تهران، علمی، فرهنگی، 1386؛ در 326 ص؛ شابک: 9789643112547؛ چاپ ششم 1387؛ چاپ هفتم 1388، هشتم 1389؛ سال 1393 ؛ چاپ دیگر: 1393؛ در 256 ص؛ شابک: 9786001215930؛ موضوع: نوجوانان فراری - داستانهای نویسندگان امریکایی - قرن 20 م
عنوان: ناتور دشت؛ مترجم: محمد نجفی؛ تهران، نیلا، 1378، در 296 ص؛ چاپ چهارم 1381؛ چاپ پنجم 1384 در 207 ص؛ هفتم 1388؛ هشتم 1389؛ چاپ نهم 1393؛
داستان جوانی جسور و جستجوگر، در پی مفهوم زندگی، هولدن کالفیلد نوجوانی هفده ساله که در آغاز رمان، در یک مرکز درمانی بستری است و ظاهراً قصد دارد آن‌چه که پیش از رسیدن به مرکز درمانی را از سر گذرانده، برای کسی تعریف کند، همین ‌کار را هم می‌کند. رمان بر همین پایه شکل می‌گیرد. در زمان وقوع ماجراهای داستان، هولدن یک پسر بچهء شانزده‌ ساله‌ است، که در مدرسه ی شبانه‌ روزی «پنسی» درس می‌کند، و در آستانه ی کریسمس، به علت ضعف تحصیلی از دبیرستان اخراج میشود و باید به خانه‌ شان در نیویورک برگردد. تمام ماجراهای داستان طی سه روز که هولدن از مدرسه برای رفتن به خانه خارج می‌شود، اتفاق می‌افتد. او می‌خواهد: تا نامه ی مدیر، مبنی بر اخراجش، به دست پدر و مادرش برسد، و آب‌ها از آسیاب بیفتد به خانه ی خویش پا نگذارد، به همین ‌خاطر از زمانی که از مدرسه خارج ‌میشود دو روز را به سرگردانی سپری می‌کند. این دو روز نمادی است از سفر هولدن از کودکی به دنیای جوانی. رمان اصلی در سال 1951 منتشر شده، برگردان فارسی رمان یعنی همین کتاب با عنوان «ناطور دشت» با ترجمه ی «احمد کریمی» در دهه ی پنجاه شمسی منتشر گردیده است. سپس برگردان دیگری با عنوان «ناتور دشت» با ترجمه «محمد نجفی» در دهه هفتاد شمسی نیز منتشر شده است. ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
اگر من بتوانم این کتاب را صفر کنم، من می توانم. من از آن متنفر بودم به طور کلی، من از کتاب متنفر نیستم. معمولا آن دوست نداشتن بسیار قوی است و به طور کلی من فرصت شان را برای آنها فراهم می کنم. اما نه، من هرگز این کتاب را نخواندم. به نظر من، هولدن بدترین شخصیت در زبان انگلیسی است. سالینجر خیلی سخت تلاش کرد تا او را جهانی سازد، تا جایی که او غیر واقعی می شود. قطب تفکر او آزار دهنده و تکراری است، و خدا، کسانی که فریبنده ی او هستند. آیا کسی می تواند این بچه را خاموش کند؟ هولدن تقریبا ضد گری استو است. تقریبا همه چیز با او اشتباه است. یک چیز خوب در مورد او عشق او به خواهر جوانتر او است. این طرح یکی از بدترین های من است. خسته کننده است، و آن، مانند هولدن، باور نکردنی و دردناک تکراری است. هولدن تماس یک دوست قدیمی، نوشیدنی دارد. هولدن یک دختر را دعوت می کند، یک نوشیدنی دارد. هولدن با یک دختر رقص می کند سپس او می نوشند آیا تا به حال یک نقطه اوج این کتاب بود؟ باید آن را از دست بدهم. شاید در حومه مرکزی هولدن تقریبا یخ زده بود (um، what؟) نه، نه، شاید زمانی بود که هولدن آن هوکر را فراخواند! شاید نه. این طرح خیلی فازی و مسطح است و من نمی توانم بگویم زمانی که منافع من را به اوج برساند.بنابراین، این کار هرگز انجام نمی شود. بنابراین، هولدن! کتابهای شما در دو سال گذشته گرد و غبار را در قفسه من جمع آوری کرده و آن را به هم می چسبند. البته من تصمیم می گیرم که آن را به فروش برسانم.

مشاهده لینک اصلی
5.0 ستاره من آن را دوست دارم زمانی که من به یک کتاب با انتظارات کم می روم و آن را به پایان می رسد تا ضربه زدن به من در الاغ من. درست است که این کار با @ classics @ کار سختی است اما مطمئنا در این مورد رخ داد. من به یاد داشته باشید اولین بار در مدرسه خواندن (مانند بسیاری از ما) و فکر نمی کنم چیزی خاص بود. با این حال، اولین بار آن را تقریبا 25 سال قبل خواندید، میدانستم مجبورم دوباره آن را بخوانم تا قبل از آن بتوانم آن را بررسی کنم. البته، من امید زیادی نداشتم که احساساتم عوض شود و منتظر یک تجربه خواندن دردناکی بود. در حقیقت، همانطور که شروع به خواندن کردم، من در حال حاضر در مورد آنچه که من شگفت آور روشنگری، به طور کامل â € œisnâ € ™ آن را باحال به بررسی در مورد کلاسیک € 1 ستاره بررسی قرار بود تمرکز در مورد فکر می کنم. من فکر کردم شاید من بتوانم بر روی پروژهای که کمترین استفاده را از سلیجرین استفاده میکنم (ساختن خودم را در این فرآیند حساس کنم). یا شاید من می توانم برخی از jigs را در کمتر از گشت و گذار هیجان انگیز روایت (و در چند اشاره به @ تماشای رنگ خشک @) پرتاب. در نهایت، من فکر کردم احتمالا من احتمالا برای حمله به بازنگری این سرود از انفجار نوجوان بود که آن را به طور کامل فشرده است inspiringno بیشتر مربوط به امروز به دلیل GLUT از خشم نوجوانان که نسل های اخیر شده است در معرض تهدید به حال رشد در حال رشد است. منظورم این است که ما در یک زمان زندگی می کنیم که در آن هرج و مرج نوجوان، در هر کجا و حتی دارای برچسب زیر ژانر خود است. شما می توانید آن را پیدا کنید: موسیقی ......... ... فیلم ........ ... و حتی کتاب مقدس شیطانی *** از زمان ما ... *** ادبیات یک کشش جدی است، اما باید اعتراف کنم که این کتاب ها به طور واقعی من را با ANGST پر می کنند !!! ... پس چه اتفاقی افتاده است تا تمام ملاحظات پیش بینی شده ای که من قبل از شروع خواندن این کتاب داشتم؟ در عوض، من خودم را به طور کامل به داستان غنی و نجیب هولدن کالفیلد کشیده شدم. من تقریبا از ابتدا دلم برای کلوفیلد داشتم (چیزی که انتظار نداشتم انجام دهم). او @ عصبانی @،pseudo rebellious @ وjust دوست ندارند @ بیرونی به طوری که به وضوح تولید شده و به طرز ظاهری پنهان کردن یک پسر به طور جدی غمگین و از دست رفته است که من در پیدا کردن واقعی هولدن کولفیلد منتقل شد. علی رغم کتابی کهin Holdens نوشته های خود را نوشته می شد، خواننده هنوز قادر به فهمیدن آن بود که پاسخ سطح هولدنز به یک وضعیت پنهان کردن یک رشته عمیق تر و عاطفی است. برای سالینجر، قادر خواهیم بود که این نوع نجوم را به نثر ناب از روایت کالفیلد بسنده کنیم. Caulfied تنبل است او خسته است او نابالغ است او بی فکری است. او دروغ است او به لحاظ خطرناکی کوتاه است و در دنیای خود گمراه شده یا انتظارات غیر واقعی دارد. به نظر می رسد که این احتمالا می تواند بخش غیرقانونی جمعیت 16 ساله نر باشد. با این حال، پس از خواندن این کتاب، من چند چیز دیگر در مورد هولدن را آموختم که هرچند جذاب بودم و اغلب بحث نمی شد: 1. او به شدت تنهایی است (حتی اگر بخواهید رانندگان تاکسی خود را برای نوشیدن به او بخوانند)؛ 2. او با زمان و چیزهای او سخاوتمند است (با وجود اینکه او را ناراحت کرده است و حتی اجازه می دهد که لباس او را بپوشاند). 3. او بسیار حساس است و برای تعهد عاطفی (و نه فقط فیزیکی) طول می کشد (او چند بار نیاز خود را به «عشق در فیزیکی» می نامد و مطمئنا تجربه او با فاحشه)؛ 4 او هوشمند است (با وجود اینکه تنبل و فشرده است، هولدن نمایش بینش و هوشمندی را نسبت به کتابهایی که در موزه خواند و نمایش داده است، نمایش می دهد) و 5. با وجود ناتوان ساختن آن به درستی، او پر از رحمت و ظرفیت عمیق برای عشق است، که بیشتر او را به خاطر خواهرش نشان می دهد (این یکی از قوی ترین بخش های داستان برای من بود، همانند Holdenâ تمایل به جلوگیری از آسیب دیدگی Phoebe است که او را از فرار در پایان کتاب نگه می دارد). با در نظر گرفتن همه چیز خوب و بد با هم، من با این احساس که Holden نوجوان در قلب بزرگسالان است که از نابودی دوران کودکی خود و تعهد و مسئولیت و تعهد که او می بیند به عنوان مورد نیاز برای آن را در جهان â € â € œaudultâ €. او محبت آمیز، هوشمندانه و عمیقا احساسی است و در عین حال توانایی (یا عدم تمایل) این انرژی را بر آن دسته از مراحل قرار می دهد که او را به خاطر هدایت کردن او از خاطرات شاد از دوران کودکی و نزدیک شدن به \"جهان عالم بزرگسال\" \"من فکر می کنم این فوق العاده در Holdens نشان داده شده است ابراز رضایت از خواسته شدن به\" Catcher در چاودار. \"اشاره سریع: من نمی دانستم چه عنوان به کتاب اشاره به تا زمانی که من فقط این کتاب را بخوانم. در اینجا فردی است که از رشد و تردید می ترسد و به درد و غم و اندوه که در نتیجه بالغ شدن او می بیند، چیزی بیش از اینکه زندگی اش را از دست دادن دیگران از دست دادن بی گناه دوران کودکی نجات دهد، مخالف است. بزرگ، دیوانه، \"من میخواهم دنیا را نجات بدهم، رویاها یک بخش شگفت انگیز از دوران کودکی هستند و شرم آور است که چنین عقاید و عقاید اغلب در زیر سرقت از بین می روند\" شما واقعا باید رشد کنید \" چنین رویائی ...

مشاهده لینک اصلی
گاهی اوقات حقیقت نه تنها غریبه تر از داستان است، بلکه جالب تر و بهتر است. سالینجر به پیروی از یک ژانر کمک کرد که داستان عمدا کمتر قابل توجه از واقعیت بود. شخصیت او می گوید کمی، کوچک است و فکر می کند کمی، و در عین حال Salinger نمی کند رشته Holden تا به عنوان طنز از اتهامات خود را فریب خورده، او را به جای آرک تیپی حماقت از خسته کننده، اما خود مهم مهم افسردگی است. مترو گرفته شده و صحبت های طولانی در خیابان با روسپی ها (در مورد مسائل تجاری) و من می توانم ادعا کنم که تصویر Salingers اغلب دقیق به آنچه که احساس می کند از طریق یک روز به طور متوسط، غیر قابل توجه است. با این حال، خواندن در مورد یک روز معمولی جالب تر از زندگی یک نیست. به همین جهت، سالینجر تخیل را برای رنگ کردن مردم به طوری عجیب و غریب که آنها واقعا هستند. چخوف ها افراد عادی کمی به نظر می رسد واقعی تر و زنده تر از Salingers، چرا که چخوف یک کمی عجیب و غریب، یک جنون کوچک را به هر یک تزریق می کند. مردم واقعی تقریبا هرگز خسته کننده نیستند به عنوان تصویرسازی مدرنیست، چرا که هر کس حداقل توانایی شما را دارد تا شما را متعجب کند. جهان پنهانی بی نظیر است. احساسات و لحظه ها به یکدیگر می چسبانند، به عنوان خاطرات یک حزب مست. اهمیت کمی برای حوادث یا افکار به ارمغان می آید، اما به سادگی با گذشت هر یک از طرفین نویسنده به عنوان خبرنگار دادگاه مطرح می شود. آنچه که در مورد این کتاب جالب توجه است این است که این واقعیتی نادرست نیست، بلکه از لحاظ مصنوعی مبهم است. با این حال، به عنوان یک مفهوم مضحک به عنوان آن است، هنوز هم خود را کاملا به طور جدی، هرگز تصدیق طنز از hyperbole خود blase خود را. این اجازه می دهد تا کتاب به رسیدن به لژیون از طرفداران از همه مردم مسخره کسل کننده است که خود را به عنوان به طور جدی به عنوان هولدن خودش را می گیرد آنها آن را نه به عنوان تقلید از خودخواهی مهربان، بلکه یک جشن، به منظور الهام بخشیدن به تمام egotists دلپذیر که منجر به عدالت اخلاقی جدید در هنر، شعر، موسیقی و Academia، آن را بخوانند. کسانی که همان عادت دارند که عقلانیت و آرامش فکری را مانند یک مد به دنبال داشته باشید، تصور کنید که تنها چیزی که نیاز به درخشان دارد این است که ظاهر و شیوه های درخشان را تقلید کنید؛ به نظر می رسد که گربه های سیاه، علت الهام شاعرانه و نه تنها یک علامت است. یکی از مزایای این این است که به طور کلی می توان به طور کلی از هوش مصنوعی مشتاقانه با نشانه ای که هولدن را به عنوان یک شکل مسیحینی نگه می دارد، می کشند. هر کسی که هولدن را به عنوان یک مدل نقش برجسته می کند، یا یک نوجوان فریب خورده ای است که دارای احساس مسئولیت پذیری است و یا تلاش می کند تا روزهایی را که در آن بود، زنده نگه دارد. اما جالب تر این است که کسانی که هولدن اندولین دارند، تمایل دارند کسانی هستند که بیشترین او اشتباه می کند پس از بازرسی دقیق، نه فشار افسردگی، نه مصرف آننوی یا بحران وجودی، که در واقع از شل شوک رنج می برند - که اکنون به عنوان اختلال استرس پس از ضربه شناخته می شود. او در مورد مرگ برادران و همکلاسی هایش فکر می کند - رفتن به جزئیات دوباره و دوباره در ذهن خود، اما بدون هیچ گونه ارتباط عاطفی - آن نشانه ای از افسردگی، اما از آسیب روانی نیست. او در یک چرخه گیر است، قادر به پردازش حوادث، رفتن بیش از حد آنها دوباره و دوباره، اما هرگز قادر به بازگشت به normalcy.It نوع خاصی از زوال خود محوری را به نگاهی به ناتوانی افراد برای مقابله با واقعیت مرگ و من فکر می کنمHey، درست مثل افسردگی خفیف من در مورد اینکه پدر و مادر من به من خرید یک آی پاد جدیدتر! @ آن موضع غیر معمول در ادبیات آمریکایی نیست - این است که جدایی طلبیده در اندیشه آمریکایی است که تبدیل شده است کمتر و کمتر مرتبط با جهان رشد می کند و تغییرات به تازگی به عنوان \"جاده\"، نویسندگان آمریکایی با مقایسه رابطه دشواری پدر و پسر با درد و آشفتگی یک بازماندگان جنگ داخلی آفریقا - و برنده جوایز برای ظهور غرور و حسادت خود را نشان می دهند. شاید زمان آن ما بیدار شدیم و متوجه شدیم که، ترس از مرد سفید پوستان نباید با مرگ و میر، گرسنگی، جنگ و آسیب های فیزیکی و عاطفی روبرو شود. و برای سالینجر - یک رنجر واقعی از استرس پس از ضربه زدن که یکی از اولین سربازان یک اردوگاه کار اجباری بود، که توضیح داد چگونه شما هرگز نمی توانید بوی گوشت سوز را فراموش کنید - فقط می توانم تصور کنم که چگونه احساس می کنم که مردم داستان خود را از مردی که با فکر مرگ مواجه شده است، خواند و به خود فکر کرد: \"یوسف، فقط این چیزی است که آن را دوست داشتنی ترستوفارانی با والدین بی نظیر\" می داند. جای تعجب نیست که او تبدیل به یک فراموشی شد و انتشار را متوقف کرد.

مشاهده لینک اصلی
در دست من 5 دلار دارم من آن را به هر کسی که می تواند طرح این کتاب را توضیح دهد (یا به همین دلیل است که هیچ طرح) وجود دارد و به من درک می کنم که چرا مردم جهنم فکر می کنم آن را بسیار شگفت انگیز است.

مشاهده لینک اصلی
خوب، این یک درد بود که از دست می رفت. اول از همه، این یک راه خنده دار برای شروع یک رمان بدون توجه به اینکه چگونه می خواهید شخصیت اصلی خود را معرفی کنید.اگر واقعا می خواهید در مورد آن بشنوید، اولین چیزی که می خواهید بخواهید می دانم جایی است که من متولد شدم و دوران کودکی شایسته من چطور بود و پدر و مادر من اشغال شده بودند و همه قبل از آنها من را داشتند و همه چیز را دیوید کاپرفیلد، اما من احساس نمی کنم به آن می روم، اگر می خواهید بدانید واقعیت. این به راحتی یکی از غم انگیز ترین و پرطرفدارترین معرفی های یک کتاب است. همانطور که من این کتاب را شروع کردم، من تعجب کردم ... اگر مقدمه ای مانند این باشد، بقیه کتاب چگونه خواهد بود؟ این همان چیزی است که بقیه کتاب به نظر می رسید: @ او نیز باهوش ترین بود، به طرق مختلف. او هرگز کسی را ندیده بود. افرادی که دارای موهای قرمز هستند باید به راحتی به دیوانه بپیوندند، اما آللی هرگز نرفت و موهای خیلی قرمز داشت. من به شما می گویم که موی سر قرمز او بود. @ @ من به نوعی برای رفتن به مسابقات بیس بال متصل به آلبسی ها بود. @ @ حدود ده و سی بود، حدس می زنم وقتی که من آن را به اتمام رساندم @ من می توانم Holden را به عنوان این بسیار ناخوشایند تصور کنم ، بچه کوچولوی خسته کننده و بدون هیچ زندگی در او. همچنین، هولدن فکر می کند همه در کنار او یک فریبکار و خسته کننده هستند. و او آن را بسیار واضح می سازد، زیرا او به آن اشاره می کند، مانند هر دو صفحه. به معنای واقعی کلمه ... هر زمان لعنتی. من بعضی از نظرات را در مورد اینکه چگونه این کتاب را نمی فهمم، بخوانم زیرا من با آن ارتباط نداشتم. ممکن است درست باشد بسیار بسیار درست است صرفنظر از این، هنوز به این روز فکر می کنم که این کتاب کشیدن است و دارای شخصیت اصلی نامطلوب و سبک نوشتن خشک و خسته کننده است. شاید من دوباره آن را بخوانم وقتی که من بزرگتر هستم و شاید از آن لذت ببرم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب ناطور دشت


 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب فیلسوف امریکایی
 کتاب هرگز به سنجاب اعتماد نکن
 کتاب تاریخ ادبیات یونان
 کتاب تاریخ سازها
 کتاب مرگ به وقت بهار