کتاب ماجرای عجیب سگی در شب

اثر مارک هادون از انتشارات افق - مترجم: شیلا ساسانی نیا-ادبیات کلاسیک

داستان از زبان كريستوفر، قهرمان نوجوان مبتلا به اوتيسم كتاب، تعريف می‌شود. صدای راوی تا آن‌جا كه داستان را روايت می‌كند عادی، بدون لكنت و حتی هوشمندانه و درخشان است. مشكل اما اين‌جاست كه او داستان خودش را تعريف می‌كند. يك مبتلا به اوتيسم كه در برقراری ارتباط با محيط و آدم‌های اطرافش مشكل دارد و عكس‌العمل‌هايش در پاسخ به محيط اطرافش بيمارگونه و غيرعادی است.

و اين تضاد آدم را كلافه می‌كند. انگار كه در تمام طول داستان قهرمانت را در اتاقی زندانی كرده باشند. تا زمانی كه قهرمان در مساحت كوچك آن اتاق محدود، ذهن خودش، قدم برمی‌‌دارد همه چيز عادی و خوب به نظر می‌رسد. اما به محض اين‌كه بخواهد ذره‌ای از مرزهای اين اتاق خارج شود و پا به دنيای بيرون بگذارد همه چيز در هم می‌ريزد و خراب می‌شود.


خرید کتاب ماجرای عجیب سگی در شب
جستجوی کتاب ماجرای عجیب سگی در شب در گودریدز

معرفی کتاب ماجرای عجیب سگی در شب از نگاه کاربران

قبل از خوندن این کتاب فکر میکردم مبتلایان به اوتیسم تنها مشکلی که دارن اینه که نمیتونن به چهره افراد نگاه کنن
ولی الان فهمیدم مشکلات این عزیزان بیشتر از این حرفاست


مشاهده لینک اصلی
بعضی کتابا یا نویسنده ها هستن که انتظار تو از کتاب یا نویسنده خیلی بالاست و لحظه شماری میکنی واسه خوندن کتاب...ماجرای عجیب سگی در شب از جمله این کتاب ها برای من بود. ماجرا در مورد پسریه که به بیماری اوتیسم مبتلاست و داستان هم ماجرا هایی است برای پیداکردن قاتل سگ که همه این ماجراها رو فردی داره انجام میده که اوتیسم داره ولی مارک هادون در برآوردن انتظارت ناتوان است و خلاصه اینکه من از این کتاب سه تا چیز یاد گرفتم. اولیش اینکه اوتیسم چیه,,دومیش اینکه یه فردی که اوتیسم داره چقدر میتونه ذهن خلاق و ریاضیات قوی ای داشته باشه و جالب اینکه من شنیدم انیشتین و نیوتن هم اوتیسم داشتن و سوم اینکه فعلا سراغ مارک هادون نمیرم...سه ستاره نه کمتر و نه بیشتر.....
رضا

مشاهده لینک اصلی
کتاب بسیار جذاب، آگاهانه و جذاب. از منظر یک پسر 15 ساله که دارای نوعی اوتیسم با عملکرد بالا است (که ممکن است اوتیسم نباشد، اما اسربرگر؟). برخی از تم های بالغ در اینجا برخی از نقل قول های مورد علاقه من هستند: «به عنوان مثال، امروز صبح برای صبحانه آماده بودم و برخی از لکه های تند تند تمشک. اما اگر من می گویم که من در واقع Shreddies و یک فنجان چای بود (پاورقی: اما من Shreddies و چای را نمی خواهم زیرا آنها هم قهوه ای هستند). من شروع به فکر کردن در مورد Coco Pops و لیموناد و فرنی و دکتر Pepper و چگونه من خوردن صبحانه من در مصر بود و در اتاق اتاق وجود نداشت و پدر پدرش لباس کت و شلوار نازک نداشت و حتی نوشتن این باعث می شود من احساس تنگی و ترس کنم، مثل زمانی که من م ایستاده در بالای یک ساختمان بسیار بلند و هزاران نفر از خانه ها و اتومبیل ها و افراد زیر من و سر من خیلی پر از تمام این چیزهایی است که می ترسم که می خواهد فراموش شود که به راست ایستاد و به راه آهن آویزان می شود و می رود و می رود. این دلیل دیگری است که من آن را مانند رمان های مناسب نمی بینم. 19 ساله گفتم که من هوشمندانه نیستم من فقط متوجه شدم که چطور بود، و اینکه هوشمندانه نبود. این فقط مراقب بود. هنگامی که شما در مورد چگونگی انجام کارها و شواهدی از چیزی جدید استفاده کردید، هوشمندانه بود. مثل گسترش جهان و یا کشتن یک قتل. یا اگر کسی نام شما را می بینید و هر حرفی را از 1 تا 26 (a = 1، b = 2، و غیره) می دهید و تعداد آنها را در سر خود اضافه می کنید و می بینید که تعداد اولی را می سازد ، مانند عیسی مسیح (151)، یا Scooby-Doo (113)، یا شرلوک هولمز (163)، یا دکتر واتسون (167). آقای جائونز از من پرسید آیا این باعث شد که من احساس امنیت کنم، با داشتن چیزهایی همیشه در یک نظم خوب، و من گفتم که آن را انجام داد. پس از او پرسید که آیا من به مانند چیزهای تغییر نیست. و من گفتم، اگر به یک فضانورد تبدیل شدم، تغییری در ذهنم نمی افتد، به عنوان مثال، یکی از بزرگترین تغییراتی است که می توانید تصور کنید، به جز تبدیل شدن به یک دختر یا مرگ. \" 25 â € œMrs. الکساندر چیزی نگفت. او به جعبه کمی قرمز روی قطب کنار دروازه به پارک رفت و او را به جعبه ایووره گذاشت، که چیزی قهوه ای در داخل یک چیز قرمز بود، که باعث شد سرم احساس خنده دار شود، بنابراین نمی توانستم کاری را انجام دهم نگاه کن سپس او به من برگشت. » 57 â € œ در روز پنجم، که یکشنبه بود، آن بسیار بارندگی شدید. وقتی به سختی باران می بارد، آن را دوست دارم این به نظر می رسد مثل سر و صدای سفید در همه جا، که مانند سکوت است، اما خالی نیست. \" 103 و هنگامی که من در جای جدید هستم، چون همه چیز را می بینم، این همانند است که یک کامپیوتر در حال انجام چندین کار است و واحد پردازش مرکزی مسدود شده است و هیچ فضای دیگری برای فکر کردن وجود ندارد در مورد چیزهای دیگر و وقتی که من در یک مکان جدید هستم و تعداد زیادی از مردم آنجا وجود دارد، حتی سخت تر است زیرا مردم مانند گاو و گل و علف نیستند و می توانند با شما صحبت کنند و چیزهایی را که انتظار ندارید انجام دهید، بنابراین باید متوجه همه چیزهایی که در جای خود هستند، و همچنین شما باید چیزهایی را که ممکن است رخ دهد نیز مشاهده کنید. و گاهی اوقات وقتی که من در یک مکان جدید هستم و تعداد زیادی از مردم آنجا هستند، مانند یک رایانه سقوط می کنند و من باید چشمان خود را ببندم و دست هایم را روی سال هایم قرار دهم و آن را تحمل کنم که مانند فشار دادن CTRL + ALT + DEL و بستن برنامه ها را پایین بیاورید و کامپیوتر را خاموش و راه اندازی مجدد کنید تا بتوانم به یاد بیاورم که چه کاری انجام می دهم و به کجا می روم. 143-144

مشاهده لینک اصلی
من در از دست دادن توضیح می دهم که چرا این رمان بسیار خاص است اما خاص است. هادون بر مبنای اصل پو، بدون هیچ گونه کلمات هدر رفته، عمل می کند و هر شخصیت با حداقل توضیحات و خطوط گفت و گو کمتر زندگی می کند. من عاشق راوی بودم، اما من مطمئن نیستم که چرا - به جز اینکه شائبه شفافیت بی گناه و اعتماد به نفس در صورت فلکی دلایل، ترجیحات و رفتارهایی که بسیاری از آنها به عنوان خاموش شدن و / یا ضد اجتماعی شناخته می شوند. او دشوار است که از طریق جهانش حرکت کند. برای کسانی که او را دوست دارند پدر و مادر او دشوار است. با این حال، برای پلیس سخت است که به او کمک کند، وقتی که این کمک برای رفاه او ضروری است. اما حتم فراموش نشدنی است و من متوجه شدم که او در هر تعامل و هر رویدادی که می گذرد، موفق می شود. اوه، و سگ از عنوان؟ چنین شاه ماهی قرمز تنها آن وجود دارد که شما را جذب کند و این نقش را به خوبی انجام می دهد.

مشاهده لینک اصلی
به نظر می رسد که این موضوع بسیار مهم است که این موضوع را با این موضوع کنار بگذاریم، مخصوصا با نوشتن یک یادداشت از یک نوجوان با آسپرژر. و با این حال او آن را بسیار آسان نگاه کرد. نوشتن صاف بود، و آنچه واقعا لذت بخش بود، توانایی به طور همزمان همه چیز را از دیدگاه او در نظر گرفت، در حالی که هنوز قادر به درک دقیق آنچه که در واقع اتفاق می افتاد، بر اساس گفتگوی بزرگسالان بود. در کل، خواندن خوب بود، با وجود این واقعیت است که من امیدوار بودم که دیگر متفاوت و دقیق تر باشد.

مشاهده لینک اصلی
من باید این کتاب را سالانه توصیه می کنم. با توجه به نرخی که من کتابها را می خورم، شرم آور است که من تا همین اواخر این توصیه ها را قبول نکردم. حادثه عجیب و غریب سگ در شب-بر خلاف بسیاری از کتاب هایی که در فروشگاه محلی خود در مورد اوتیسم پیدا می کنید. داستان ما دنبال رؤیای استثنایی منحصر به فرد کریستوفر بوئن است، زیرا او تلاش می کند تا رمز و راز این که سگ را در خیابان اش کشته است، شناسایی کند. در حالی که این مفهوم به نظر می رسد رمان رمز و راز کودکان، کل مفهوم است که توسط روایت کریستوفر افزایش یافته است که یک دیدگاه متمایز را در ذهن فرد مبتلا به اوتیسم فراهم می کند. فصل ها در اعداد پیوسته ارائه نشده اند، بلکه به عنوان اعداد اول صعودی ارائه می شوند (کریستوفر کاملا ریاضی را لذت می برد). گاهی اوقات، کریستفراس عبارات توصیفی ضعیف با نقشه های کوچک، نمودار ها و ارقام تکمیل می شود. کریستوفر با قوانین عظیم جامعه مبارزه می کند که به نظر می رسد هر کس به راحتی دنبال آن می رود. مثل این در این کتاب ظاهر می شود و کمک می کند تا کریستوفر را به عنوان یکی از راویان برجسته ترین سبک در حافظه اخیر ایجاد کند. با وجود اعتراضات کریستوف در اوایل رمان که او قادر به گفتن یک شوخی نیست، رمان با خنده می ماند. با وجود برخی از شرایطی که قهرمان ما خود را پیدا می کند، وسواس ها و الگوهایی که کریستوفر از آن متاثر است، ویژگی های واقعی اوتیستی را نشان می دهد. گرچه کریستوفر از بسیاری از افراد متفاوت احساسات را پردازش می کند، رمان نیز پر از قلب و لحظات دلخراش است. اکثر نقاط عاطفی توسط شخصیت حمایت کننده ارائه شده است، زیرا مبارزات شخصی خود را از طریق رونوشت از طریق نوشتارهای راوی به خط مقدم می رسانند. در حقیقت، در حالی که روایت کریستفورز بینش قلبانه را در ذهن یک نوجوان اوتیست فراهم می کند، داستان پدر و مادرش درباره مشکلات ایجاد یک کودک مبتلا به اوتیست صحبت می کند. این کتاب همچنین مثل هیجان انگیز است: آن کوتاه، قانع کننده، اسرار آمیز است، و صفحات از زمانی که من از سبک منحصر به فرد آویزان شدم پرواز می کرد. این رمان بسیار سرگرم کننده، طراوت، عمیق و به خوبی تحقیق شده است. مارک هادون با این فرد هومر روبرو شد، و من آرزو می کردم که پیش از این همه توصیه ها را گرفته بودم. من آن را دوست داشتم، و من فکر می کنم شما نیز خواهد شد!

مشاهده لینک اصلی
اوف ... خوب، این چیزی نیست که در مورد این یکی بگوید، هیچ بینش عالی، داستان نویسی عالی و ناسازگاری از دستگاه های ادبی که در بهترین حالت به نظر می رسند و ناقص هستند. من ایده این رمان را دوست داشتم: بچه اوتیستی می خواهد رمز و راز یک سگ قاتل را حل کند. به نظر من این فرض هیجان انگیز بود سپس، این کتاب را بخوان. من حدس می زنم که من از کتاب ناراضی نیستم؛ در همان زمان، من نمی توانم بگویم که من خوشحال بودم. شايد بهترين راه خلاصه كردن اين پيش بيني كنوني اين است كه: حادثه غم انگيز خروس در شب شبيه به نظر من، يك پروژه نويسي نويسي از برنامه وزارت امور خارجه است. (RECOMMENDED W / O هر گونه شور و شوق واقعی)

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب ماجرای عجیب سگی در شب


 کتاب رختکن بزرگ
 کتاب عشق و جنایت در سیسیل
 کتاب عروسکی در باغ
 کتاب رمانتیسم
 کتاب I Know Why the Caged Bird Sings
 کتاب غزلیات سعدی