کتاب فرانکنشتاین

اثر مری شلی از انتشارات قدیانی - مترجم: محسن سلیمانی-ادبیات کلاسیک

فرانکنشتاین دانشمند جوانی است جاه‌طلب و جویای نام که جانوری زنده به شکل انسان و با ابعاد کمی بزرگ‌تر از یک آدم معمولی و با ریخت و قیافه‌ای زشت و مخوف می‌سازد که همه، از جمله سازنده‌اش، از دست او و شرارت‌هایش می‌گریزند. اما در کاربرد عام به تدریج خود آن هیولا به فرانکشتاین معروف شده و این نام اسم عامی شده برای مخلوق ویرانگری که از اختیار آفریننده‌ی خویش نیز خارج شود و حتا خالقش قادر به مهار نیروی مخرب او نباشد. مری شلی، نویسنده‌ی این اثر، همسر شلی، شاعر بزرگ رمانتیک انگلیسی بود و رمان‌های دیگری نیز نوشت، اما فقط همین اثر او بود که شهرت ماندگار و عالم‌گیر یافت.


خرید کتاب فرانکنشتاین
جستجوی کتاب فرانکنشتاین در گودریدز

معرفی کتاب فرانکنشتاین از نگاه کاربران
اولین بار من فرانکنشتاین را برداشت کردم، من در مدرسه ابتدایی بودم و هیچ ایده ای از شخصیت معروف را نداشتم که آماده خواب بیدار شود. برای من، این فقط \"کتاب\" بود که با یک قاعده رمز و راز با پوشش بسیار چرمی همراه بود. (چمدان باید همیشه به نظر می رسد که آنها چیزی مهم را به شما بگویم). و با چنین جهتی بود که سفرم را از طریق مری شلی \"Frankenstone: The Prometheus Modern\" شروع کردم. بیش از یک دهه بعد، این داستان همچنان باقی می ماند. این داستان با مجموعه ای از نامه ها شروع می شود و هیچ اشاره ای به هیولای قانع کننده ای که صفحات آن را از دست می دهد، از کاپیتان رابرت واتسون به خواهرش. خالق، ویکتور فرانکنشتاین تنها زمانی وارد داستان می شود که مسیرشان در سفر به قطب شمال عبور می کند. شروع آرام و قانع کننده یکی را به محیط سرد و خشن روایت ترسیم می کند: شمال یخی، بنابراین دو بار داستان را خدمت می کند. همانطور که او در مورد ایجاد «مونستر» میگوید، این ترسناک به نظر میرسد نه در موجودی غریب که از نقاط مختلف بدنهای مختلف تشکیل شده است، بلکه در رد دستان دکتر خوب و تحریک او به این خلقت خود احساس می کند. اما شاید، من طرفدارم؟ همانطور که پیروزی به جرأت می کند، دشوار نیست که انگیزه دکتر را مورد سوال قرار دهیم. هیولای Frankensteinâ € ™ ثانیه اما چیزی است. او یک تمرین در بهبود خود است. او می نویسد، او می خواهد به فهمیدن انتقام پدرش و بالاتر از همه مبارزات برای پیدا کردن جای خود در جهان، به درک معنای وجود او. â € œ حتی شکسته در روح او است، هیچ کس نمی تواند عمیق تر احساس می کند از او زیبایی از طبیعت است. آسمان پر ستاره، دریا و هر دیداری که توسط این مناطق شگفت انگیز ارائه می شود، به نظر می رسد هنوز هم قدرت روح خود را از زمین بالا می برد. چنین مردی وجود دوگانه دارد: او ممکن است از بدبختی رنج ببرد و از ناامیدی ها غفلت شود؛ با این حال، هنگامی که او بازنشسته شد، او مانند روح آسمانی است که در اطراف او دارای حلقه ای است که در آن دایره هیچ غم و اندوه و یا احمقانه نیست. \"روایت با سه صدای متفاوت ادامه می یابد، هر کدام از طرفین داستان. در نتیجه، سه داستان با دیدگاه های متضاد وجود دارد. از این رو، فرانکنشتاین در یک طرف است که در موجودی مصنوعی ترسناک است که نه تنها شگفت انگیز است، بلکه مسئول قتل برادرش است. اما، موجودی خود را با پرسش از اخلاق خالق خود، که به او زندگی داده است، توجیه می کند، اما سپس بی رحمانه او را به یک جهان که او نمی توانست درک کند و به نوبه خود، در مجموعه مبهم قطعات خود را به عقب رفته است. هر دو نسخه شایسته هستند و برای راویان غیرقابل اعتماد ایجاد می کنند. استدلال طولانی مدت این است که آیا توصیف نویسنده از داستان اهمیت بیشتری دارد یا خوانندگان را در درک و تفسیر آن، چه با موانع و اهداف سازندگان مواجه می شود یا نه. در فرانکشتاین، استدلال دوم برنده می شود و توسط مری شلی خود را حمایت می کند که در آن بسیاری از مسائل و نظریه هایی که در اطراف این داستان باقی مانده است، مادرش است. یکی از آنها مذهبی بودن طبیعت است: تهدیدی برای همه جانبه توسط یک پزشک که راز کشف را کشف کرده است. سوال هویت \"قدرت\" نیز جالب است: آیا این مربوط به سلطه ماژوشی جامعه شلی است. در مورد آن، فرانکشتاین، قطعا باید با همتای زنانه خود ارتباط داشته باشد، در حالیکه آموزش و پرورش و تمام اقداماتی که در جهت تقویت ذهنیت خود انجام می دهند، نمی توانند بر سر سلطه مردانه بلند شوند. \"من می دانم که برای همدردی یک موجود زنده، من با همه صلح می کنم. من عاشق من هستم، دوستانی که می توانید به راحتی تصور کنید و خشم کسانی را که نمی خواهید باور کنید. اگر من نمیتوانم آن را برآورده کنم، دیگران را دوست خواهم داشت\nدر حمایت از این موارد، بسیاری از خطوط از Percy Shelley به شخصیت ویکتور فرانکنشتاین گرفته شده است. اما یکی که من جالب توجه ترین آن را یافتم این است که شایعه شده است که پس از مرگ شوهر مری شلی وقتی بدنش خالص شد، قلبش نمی سوزد. این بی نظمی ناخوشایند طبیعت توسط بیوه تا مرگ او ارزش گذاشته شد. این هیولای سخت دلایل عشق به سه زن مختلف بود که دو نفر خودکشی کردند. مفاهیم این داستان عالی هستند و سوالاتی که در آن ایجاد می شود در طبیعت بسیار متنوع است. یک شاهکار چند بعدی گوتیک و شاید کار اول داستان علمی تخیلی است که امروزه آن را همانطور که در ابتدا بود خواندید و شاید زمانی که تقریبا دو قرن پیش توسط یک شانزده ساله باردار در زمستان در ژنو.

مشاهده لینک اصلی
آنچه که همیشه مرا به این داستان جذب کرده است، اما خیلی زیاد، زمینه ای است که در آن ایجاد شده است. در قصر ژنو، در تابستان نامطبوع با لرد بایرون، شلی و شرکت که برای ایجاد داستان وحشتناک ترین گفته های خود را اختصاص داده است. با وجود اینکه یک داستان به خوبی شناخته شده است، و دیدن یک sinfÃn از فیلم هر دو به طور جدی و در شوخی، هنوز کتاب نمی خوانند و رک و پوست کنده من به آن چه یافت شگفت زده شد: 1. هیولا است به عنوان چیزی وحشتناک، نفرت انگیز تعریف و terrorÃfico، اما نادر است، و نه با رنگ و پیچ و پیاده روی بسیار کمتر با brogues و بازوها extendidos.2- مخلوق کند سخن نامفهوم گفتن نیست، اما که می تواند صحبت می کنند، دلیل، بحث و ویکتور فرانکشتاین کاملا inteligente.3- نیست یک دانشمند دیوانه است و هیچ ایگور ندارد که به او بخورد یا رگهایش. اما یک دانشجوی جوان که خدا بازی می کند و آنچه را که در مورد عواقب به ارمغان می آورد terribles.4- در تمام مراحل خلقت از هیولا، هیچ لوازم خانگی، برق و یا tormentas.Es یک رمان از بسیاری از احساسات توضیح داده نشده. هیولا به شما ترس می دهد چقدر تنهایی، طرد، نفرت و incomprensión است، او فقط می خواهد © L انجام خوب و پیدا کردن جای خود، به نظر می رسد مانند آن را دوباره و دوباره رد، تا زمانی که آن یک هیولا واقعی می شود و تنها به دنبال venganza.Y رنج فرانکنشتاین، عذاب و آزار و شکنجه توسط موجود است که ایجاد کرده است و ناتوانی در حل همه چیز، رفتار با یک شیوه بسیار بی رحمانه و بی رحمانه با موجودی او. و در بالای آن، او آن را مشاهده نمی کند (مشاهده اسپویلر) [الیزابت، اما اگر آنها آن را به وضوح گفت: ... نهایتا (پنهان اسپویلر)] پروس برای من به نظر می رسد فوق العاده است، بسیار از زمان، لوگوها خیلی پربار هستند، که بسیاری از افراد ممکن است سنگین باشند اما من آن را دوست داشتم.

مشاهده لینک اصلی
رمانهای گوتیک برای من همیشه یک بله هستند! همه چیز بد که احتمالا می توانم تصور کنم، اینجا اتفاق افتاد. زمانی که خطوط زیر را در وب یافتم، غم و اندوه من از تمام محدودیت های آن عبور کرد. این روز بارانی و غم انگیز در دریاچه ژنو بود و تعدادی از شاعران رمانتیک در خانه با هیچ مشکلی روبرو نشدند. برای گذراندن وقت، لرد بایرون پیشنهاد کرد که هر یک از آنها یک داستان ارواح را بنویسند. ماری نه ده ساله مغرورش را غرق کرد تا به یک فکر خوب فکر کند. @ من خودم مشغول به فکر کردن به یک داستان بودم - یک داستان برای رقابت با آنهایی که ما را به این کار تحریک کرده بودند. @ شلی نوشت: یکی از آن ها می توانست با ترس های مرموزی از طبیعت ما صحبت کند و ترس از هیجان را بیدار کند. یکی از آن ها این بود که خواننده ها نگران نگاه کردن به دور، خون انداختن و ضرب و شتم قلب بودند. داستان به رویای او رسیده است. این چشم انداز یک موجودی است که به دست انسانها، زندگی بدون تولد به دنیا وارد شده است. این داستان همه چیز است که می تواند نادرست باشد، زمانی که مردان سعی می کنند به خدا بازی کنند. او بیدار شد و شروع به نوشتن اولین رمان ترسناک مدرن فرانکنشتاین کرد. \"الهی\"، X، 743-45، شیطان به فرانکشتاین می گوید: \"من از تو می خواهم که ساز را از خاک من به تو بفرمایید. مرد، آیا من از تو می خواهم از تاریکی برای ترویج من درخواست کنم؟\" : @ اگر با شرایط من موافق هستید، من آنها را ترک خواهم کرد و شما را در آرامش قرار خواهم داد. اما اگر امتناع ورزید، من از مرگ گلایه می خواهم تا اینکه با خون دوستان باقی مانده شما خیس شود. @ تغییرات در ویژگی های راویان من همیشه چشم هایم را باز نگه داشت. نویسنده توسط جان میلتون بهشت ​​بهشت ​​الهام شد. من مجبور بودم فرهنگ لغت را با من حفظ کنم. در نهایت، من کاملا با این ایده که دانش بیش از حد می تواند به یک، چه در غیر این صورت اشتباه است. من با ضرب و شتم شعر Percy Shelly مضطرب هستیم: ما استراحت می کنیم. \"رویا دارای قدرت خوردن است؛ ما در حال افزایش است.\" یک فکر سرگردان روز را آلوده می کند؛ ما احساس می کنیم، درک می کنیم یا دلیل، خنده یا گریه؛ Embrace fond وای و یا مراقبت های ما را دور می اندازد: همان است! - برای اینکه، آن را شادی یا غم و اندوه، راه خروج خود را هنوز آزاد است: مناسبت دیروز ممکن است مانند روز بعد او را نابود؛ اما ممکن است تحمل، اما تغییر پذیری!

مشاهده لینک اصلی
من نمی دانم که انتظارات من با این خواندن آغاز شده است، اما ثبات که من آن را بدون هیچ گونه فروپاشی به تصویب رسانده ام، اهمیت بسیار زیادی برای صلاحیت من برای این کتاب دارد و مطمئنا هر آنچه را که از شلی انتظار می رود پیشی می گیرد. من یک کتاب را که توسط بی نظمی مشخص شده است را خوانده ام که معمولا فکر می کنم در بعضی از کتاب ها وجود دارد و من شگفت زده شدم که چیزی کاملا متفاوت پیدا کنم. داستان ناامید کننده و ناامید کننده، ناراحت و پر از احساسات تلخ و شدید و داستان است که چیزی شبیه آنچه من در مورد آن شنیده ام. قطعا درست است که عبارت ای که در مورد کلاسیک ها خواندید، همه آنها را ستایش می کنند (یا همه آنها در مورد آنها صحبت می کنند)، اما تعداد کمی از آنها را خواندید (یا می دانید دقیقا چیست). رمان بسیار خوبی نوشته شده و که همچنین در یک شیوه بسیار ظریفی از موضوعات خاصی که من تا به حال منعکس کننده آن بوده است را لمس می کنم. من آن را بسیار دوست داشتم، این یک کتاب عمیق و زیبا به شیوه خود است. ... چقدر شادتر، مردی است که معتقد است که جمعیت بومی اش در جهان است، از آنجایی که او می خواهد به بالاتر از طبیعت خود برسد، به او اجازه می دهد.

مشاهده لینک اصلی
این یک داستان زیبایی و قابل توجه است. پروسس شل فوق العاده است من فکر کردمWow، این کاملا کاملا اسیر شده است، به زیبایی نوشته شده است، بی پروا توصیف شده است. @ من به ویژه از توصیف خود را از مناظر - Alps حائل، کوه های بزرگ جورا، حومه سرسبز، سرسبز اطراف آکسفورد، ساحلی اسکاتلند، بانک های رودخانه از راین، حتی جزایر اورکنی! او زیبایی یک روز تابستان، نمایش طوفان تهدید و سکوت و سرما و سکون مناطق قطبی را تصور می کند. او خشم و ناامیدی را بیان می کند و احساس تنهایی را به صورت متحرک بیان می کند. من به سادگی نمی توانم کتابی با چنین پروسۀ فوق العاده ای را که کمتر از سه ستاره است، به من بدهم. به یاد داشته باشید، معمولا داستان علمی تخیلی را نمی خوانم. همه می دانند که در Frankenstein یک هیول ایجاد می شود. ویکتور فرانکنشتاین، دانشمند علوم طبیعی سوئیس در اواخر دهه 1700، چگونگی تبدیل اشیای بی جان به موجودات زنده، موجوداتی را که احساس می کنند و فکر می کنند، درک کرده است. این داده شده است که شما فقط باید قبول کنید. نحوه انجام این کار دقیق نیست. تمرکز این کتاب این است که مردم چگونه به موجودات واکنش نشان می دهند. او ترسناک زشت است. چیزی که ما تحویل می دهیم تفسیری بر رفتار انسان است. اگر فرض کنیم که آنچه که گفته می شود درست است، این موجود با احساسات انسان همخوانی دارد. احساسات و عواطف خالق او پایه ای از داستان است. این است که موجودی خیالی واقعا اهمیتی ندارد، مگر اینکه به عنوان یک داستان احمقانه باشد. چطور احساس می کنید اگر مهربانی، کمک و خیرخواهی به دیگران همیشه با انزجار، ترس و نفرت بازپرداخت شود؟ آیا شما به آرامی می پذیرید که شما بازنده شده اید، نادیده گرفته شده و منجمد شده است؟ آیا شما دیوانه نیستید؟ آیا شما احساس ناعادلانه درمان می شود؟ آیا زندگی خود را از شر شادی و انزوا کامل نجات دادید، آیا در مورد افرادی که بیشتر از آنها دچار عصبانیت شده اید و رنج می برید؟ آیا شما به دنبال انتقام نیستید؟ این کتاب در مورد چگونگی برخورد با دیگران است و بنابراین البته هیولا نیز. تمدن دیگری موضوع دیگری است. مراقب باشید که شما بیش از حد به جاه طلبی فشار نیاورید و در مورد آنچه که ایجاد می کنید دوبار فکر کنید. من متوجه شدم که درس آشکار است. یکی از شخصیت هایی که من می توانستم به آن مربوط شود هیولا بود! من اعتبار را دوست دارم ویکتور فرانکنشتاین به سختی میتواند به عنوان یک دانشمند به عنوان معتبر شناخته شود. یک کاپیتان دریایی وجود دارد و معتبر نیست. کاپیتان های دریایی از چیزهای سخت تر از یک کشیده در اینجا ساخته شده است! من نمی خواهم چیزی را به شدت فشار دهم؛ شما چیزی بیش از حد فشار می دهید و تمام اعتبارات را از دست می دهد. کتاب این کار را می کند. تعداد افرادی که در این کتاب میمیرند بسیار زیادند. شاید مشکل واقعی من با این کتاب این است که پیام های ارسال شده جدید نیستند. من به کتاب صوتی که توسط دن استیونس ترجمه شده است گوش می کنم. این کتاب صوتی به دنبال نویسندگان اولین نوشتار داستان، نسخه 1818 است. قابل شنیدن نسخه 1831 نیز ارائه می دهد؛ این یکی توسط Derek Jacobi نقل شده است. بنابراین، انتخاب آزاد است. نسخه 1818 با یک نقل قول از جان میلیونها نفر از بهشت ​​بهشت ​​آغاز می شود: آیا از سازنده خود درخواست کردی که از من ساخته ای؟ مرد؟ آیا تو را از تاریکی خواستم که مرا ترویج کند؟ این خیلی زیاد است؛ این یک شروع کامل برای داستان است. نقل قول از نسخه 1831 حذف شده است. من قدردانی کردم که حجم و فصل در نسخه 1818 سازماندهی شده است؛ ارائه داستان ها در داستان ها به صورت هوشمندانه انجام می شود. نسخه 1831 دارای مقدمه ای است که جزئیات داستان را شرح می دهد اما می تواند در ویکی پیدا شود. در ابتدا، روایت را دوست داشتم؛ در ابتدا آن بیش از حد مضحک نیست. بعدها دو روایت اول شخص به ما داده می شود. ما از حوادث هر دو از هیولاها و دیدگاه سازندگانش می شنویم. هر دو بسیار ناراحت هستند آنها تحقیر، ملانخولی و پر از ناامیدی هستند. این باعث می شود داستان به شدت خسته کننده گوش دادن به .... ساعت بعد از ساعت. چنین غم و اندوه ما تحویل دقیق ماهیت شخصیت ها را تحویل می دهیم، اما من ترانه را ترجیح می دهم. اغلب این روایت ها خوردن می شود، بنابراین شما فقط می توانید نظر من را نادیده بگیرید. یک کتاب جادویی نیست، اما من خوشحالم که خواندن آن را دارم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب فرانکنشتاین


 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب فیلسوف امریکایی
 کتاب هرگز به سنجاب اعتماد نکن
 کتاب تاریخ ادبیات یونان
 کتاب تاریخ سازها
 کتاب مرگ به وقت بهار