کتاب ظلمت در نیمروز

اثر آرتور کوستلر از انتشارات ماهی - مترجم: مژده دقیقی-ادبیات کلاسیک

آرتور کوستلر در ابتدای ظلمت در نیمروز نوشته شخصیت‌های این داستان خیالی‌اند و شرایط تاریخی که آنها را به عمل واداشته واقعی است. کتاب اتفاقات شوروی در سال ۱۹۳۸؛ یک سال قبل از شروع جنگ جهانی دوم را بازنمایی می‌کند. روباشوف شخصیت اصلی داستان یکی از رهبران انقلاب ۱۹۱۷ است که حالا گرفتار زندان و حکمی سنگین شده و جزئیاتی تکان‌دهنده و آشنا از زندان را برای خواننده شرح می‌دهد. ویژگی‌های رهبران فکری انقلاب بلشویکی و سیاستمداران برجسته‌ی شوروی در شخصیت روباشوف به هم آمیخته و شرح زندان و اعترافات او بازتاب آرای سیاسی روز است. کوستلر مضامین سیاسی و فلسفی را در روایت روان‌شناختی جذابی در هم می‌تند و به کمک‌ بحث‌های منطقی و نمادهای مذهبی، سیاست را با روان‌شناسی و فردگرایی می‌آمیزد.

ظلمت در نیمروز یکی از تاثیرگذارترین رمان‌های سیاسی قرن است و نویسندگان بسیاری آن را در زمره‌ی مهمترین متن‌های روشنفکری علیه کمونیسم برشمرده‌اند. کوستلر کتاب را به زبان آلمانی نوشت و زمانی که در زندان بود با ترجمه‌ی انگلیسی در انگلستان انتشار یافت و نقطه‌ی عطفی در گذر از دهه ۱۹۳۰ به سال‌های جنگ سرد شد.


خرید کتاب ظلمت در نیمروز
جستجوی کتاب ظلمت در نیمروز در گودریدز

معرفی کتاب ظلمت در نیمروز از نگاه کاربران
ما تاریخ را کامل تر از دیگران آموخته ایم. می دانیم که تاریخ برای فضیلت ارزشی قائل نیست و جنایت ها مکافات نمی شوند؛ ولی هر خطایی عواقب خود را دارد که دامن هفت نسل را می گیرد. هر فکر غلطی که دنبال می کنیم، جنایتی است که در حق نسل های آینده مرتکب می شویم. در نتیجه، افکار غلط را باید همان گونه مجازات کنیم که دیگران جنایت را مجازات می کنند: با مرگ.”

مشاهده لینک اصلی
** spoiler alert ** هميشه فكر مى كنم كه اگر روزى به اين نتيجه برسى كه باورت، باورى كه در همه زندگيت بهش اعتقاد داشتى و براش جنگيدى، غلط از آب در بياد چى ميشه؟
حقيقت اينه كه هيچى. نه وقت جبران خواهى داشت نه چيزى برات باقى مى مونه. مرگ و زندگيت هر دو پوچ خواهد بود. اما يه چيزى خيلى مهمه و مى تونه بازى رو برگردونه: جرات اعتراف به اشتباه در واپسين لحظات، وقتى كه همه چيز پوچ و اعتراف براى تو فايده اى نداره و هيچ چيزى رو عوض نمى كنه. اعتراف كردن تو اين لحظه خيلى سخته و اين چيزي كه به نظرم باعث ميشه امثال روباشف با همه اشتباهات و چهل سال جنايت همچنان در نظرم مبارز باشن: اعتراف به اشتباه حتى اگر فقط به خودت اعتراف كنى، حتى اگر به قيمت فرو ريختن ٥٠ سال زندگى خودت باشه!

مشاهده لینک اصلی
من دیگر به اعتقاد من اعتقاد ندارم\nیک خواندن که یک بار در یک زمان انجام شد: یک شروع سخت، یک زمان از امتناع، یک کار سخت سختگیری ... سپس درگیری غیرمنتظره، علاقه و مشارکت کامل تا آخرین صفحه نوشتن عمیق، انجام شده با هوشیاری تکان دهنده: حدس و گمان بی رحمانه از توتالیتاریسم است که هرگز با یک نام خاص همراه است، اما که در همه جنبه های آن مورد بررسی قرار. تحقیق و تفحص از ساخت و ساز منطقی از یک â € € ™ ~ regimeâ ریشه بر اساس برهان از اعتماد مطلق و درآمد حاصل را به کسر ارسطو است. تحقیقات مستمر و دلخراش درست دلا وضوح € ™ معادله میان اخلاق و عقل، بین فرد و جرم، بین عزت و هوش، در حسن نیت وجدان و ایمان مطلق برای صمیمیت بی قید و شرط. و پیدا کردن آجرهای گمشده در یک ساختمان کاملا طراحی شده، اشتباهات در سیستم تفکر ریاضی است که تمام ساختمان را ناپایدار ساخته است. تجزیه و تحلیل \"VeritÃ\" که فعلا نمی تواند ارائه دهد و تنها آینده می تواند در تاریخ گذشته بخواند. یک مقایسه عینی از ایده ها و در نتیجه ایجاد یک فلسفه در تاریخ، اجتماعی و سیاست، همیشه با عقلانیت و سادگی شگفت انگیز بیان شده است. سپس شک و تردید، بحران نهایی، مسئولیت پذیری ... و پایان تلخ به روباشیوف: اگر من اشتباه کنم، او پرداخت خواهد کرد. بازتاب بدون رضایت از قضاوت، بلکه از طریق تجزیه و تحلیل صریح و بی پرده € ™ ثانیه از یک محکوم، با افکار خود و دیالوگ خود را، در طول دوره کوتاه از اسارت، در خاکستری از یک سلول، در زمان دا سودا € ™ هوا ترد، سکوت بی حس کردن انتظارات و یا در طول بیهوده از بازجویی (همه Rubasciov € ™ ثانیه برداشت از یک فیلم کمدی عروسک خیمه شب بازی عجیب و غریب و رسمی در، با شخصیت که با موضوع نقل مکان کرد، هر تلاوت بخشی خود را). ضمیمه من مطمئن هستم که در هنگام خواندن مجدد، ستاره پنجم در صد صفحات باقی خواهد ماند! * P. من فکر کردم و عمل کردم همانطور که من باید؛ من مردم را دوست داشتم و قدرت را به دیگران تحمیل کردم. تاریخچه من را در جایی که من خودم پیدا کرده ام؛ اعتبار من را خسته کرده ام اگر راست می گویید، من هیچ ربطی به آن ندارم اگر اشتباه کنم، پرداخت خواهم کرد. اما چگونه می توانم تصمیم بگیرم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ما پیامبران را بدون داشتن هدیه انجام می دهیم. ما دید ها را با کدهای منطقی جایگزین کرده ایم؛ اما اگرچه همه ما از همان خط شروع حرکت می کردیم، ما نتایج مختلفی پیدا کرده ایم. شواهد ثابت شده نادرست است، و در نهایت ما مجبور بودیم به ایمان بپردازیم ... به ایمان محوری در راستای استدلال ما. این نکته حیاتی است. ما تمام گلوله را به دریا پرتاب کردیم فقط یکی از ما را متوقف می کند: ایمان به خودمان. هندسه خالص تحقق دلیلی انسانی است؛ اما محرک های اقلیدسی را نمی توان مورد محاکمه قرار داد. کسانی که به آنها اعتقاد ندارند، کل ساختمان را از بین می برند. N.1 دارای اعتقاد به خود، سخت، آهسته، تاریک، فریبنده است. این زنجیره ای از لنگر قوی تر است. فرسوده من، در سال های گذشته نازک شده است ... واقعیت این است: من اعتقاد ندارم که من مجازات می کنم. به همین دلیل من از دست دادم

مشاهده لینک اصلی
تاریکی در ظهر یک نسخه ترسیم شده از حوادث واقعی است، یک واضح و بدون شرح یکسان از روسیه استالینیست، با روبازوف، که قبلا یکی از اعضای ارشد حزب بود، به طور ناگهانی دستگیر و زندانی شد برای جنایات اختراع شده. رانده شده توسط شخصیت و یا طرح، بلکه توسط ایده ها، آن را نشان می دهد دولت روانشناسی فرایند ذهن و فکر، به عنوان زندان او را مجبور به فکر کردن به بخشی که او در ایجاد یک دیکتاتوری، و تخریب خود را با فلسفه سیاسی او را به دیگران تحمیل شده است. شاید یک چیز عجیب و غریب در مورد یک کتاب با چنین تمایلی نادرست بگوید، اما به نظر می رسید که چنین چیزی را به عنوان خوانده شده چیزی شبیه به آن - آن را چنین رمان قدرتمند و هوشمندانه، و آن را به یاد من که چرا کلاسیک ارزش خواندن (احتمالا ادامه / گسترش بعدا)

مشاهده لینک اصلی
\"چه او به آنها گفت؟\" @ من زانو زدم قبل از کشور، قبل از توده ها، قبل از تمام مردم .... @ و چه پس از آن؟ چه اتفاقی برای این توده ها افتاد؟ برای چهل سالگی آن را از طریق بیابان، با تهدید و وعده، با تهدیدات خیالی و پاداش های خیالی رانده شده است. اما سرزمین موعود کجا بود؟ آیا واقعا برای این نوع سرگردان وجود دارد؟ این یک سوال بود که پیش از اینکه دیر شود، یک پاسخ را دوست داشت. موسی نیز مجاز به ورود به زمین وعده نبود، اما او مجاز به دیدن آن بود، از بالای کوه، به پاهای او گسترش یافته بود. بنابراین، مرگ آسان بود، با اطمینان قابل ملاحظه ای از اهداف قبل از چشم. او، نیکولاس سلمانوویچ روبازف، به بالای کوه نرسیده است؛ و هر کجا که چشم او نگاه کرد، چیزی جز بیابان و تاریکی شب ندید

مشاهده لینک اصلی
Honour برای خدمت بدون غرور، بدون صرفه جویی در خود و تا آخرین نتیجه. @ (Koestler، ص 189) این کتاب کمتر @ @ رمان بیش از مراقبه شخصی در ماهیت توتالیتاریسم و ​​نقش - اگر هر - افراد در آن آرتور کستلر (1983-1905) مارکسیستی-لنینیست رد شد که قبل از جنگ جهانی دوم در اسپانیا و فرانسه تحت تعقیب و شکنجه قرار گرفت و بعد از آن زندگی خود را در انگلستان زندگی کرد. این کتاب در سال 1941 منتشر شد، درست قبل از اینکه ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی متحدان علیه هیتلر آلمان شد، و توسط روشنفکران اروپایی و آمریکایی محکوم به ارتجاعی @ agitprop @ شدند. دالتون ترمبو، فیلمنامهنویس بزرگ (@ Spartacus @ @ Exodus، @ و مورد علاقه شخصی منGun Crazy @) و هالیوود 10 متهم، افتخار کرد که او مانع تولید یک فیلم بر اساس کتاب پس از جنگ شد. به طرز وحشیانه ای، آقای ترمبو الهام بخش @ Thrumbo Free Speech Fountain @ در دانشگاه کلرادو بود. همانطور که من در جایی دیگر یاد گرفتم (یادداشت های من در مورد @ Every Man Dies Alone @)، رژیم های توتالیتر - چه کمونیستی، فاشیست و نژادپرست آپارتاید یا انجیلی - به دنبال انزوای جامعه قدیم و ایجاد خاکستر خود جدید و کامل تر است. این کار بزرگ نیازمند همکاری فعال هر فرد است باparasites و ضد انقلابی ها @ مناسب فقط برای اردوگاه های کار اجباری و یا @ انحلال @ نیاز به تغییر تاریخ نیاز به همه منافع و ارزش های رقابتی باید به ماجراجویی بزرگ وابسته است، به خصوص و به طور خاص منافع فردی. @ حقیقت، @ یک شخصیت در یادداشت های کتاب، @ آنچه که برای بشریت مفید است، دروغ بودن چیزی است که مضر است. @ به این معناست که هدفها ابزار و اهداف جمعی را به اهداف شخصی ترجیح می دهند. شخصیت پیشرو در داستان ، نیکولاس سلمانوویچ روبازف، یک معتقد واقعی و انقلابی برجسته است که قادر به استفاده از اسم منحصر به فرد اول نیست، @ I @ (یعنی داستان گرامری). او همچنین یک روحانی سرسخت و سرکوبگر است که تنها در صورتی که گردن خودش در بلوک خرد شدن است، حس مسئولیت شخصی را برای جنایاتش ایجاد کند. Rubashov @ شخصیت @ به معنای معمول کلمه نیست و @ Darkness در Noon @ معمولی @ داستان آمریکایی نیست. @ وجود دارد واقعا هیچ قهرمانان و یا بچه های خوب در اینجا وجود دارد، که ممکن است غیر دوستانه از کتاب در میان خوانندگان Goodreads . روبازف خود را دوست داشت، مردانی که تحسینش میکرد، و حتی عاشق خودشان، آنها را به گورهای کوچک فرستاد و بدون کوچکترین احساس گناه یا مسئولیت شخصی نداشتند. با این حال، هنگامی که جداول تبدیل می شود، و روباچف با دادرسی @ show خود مواجه می شود @ او طعم داروی خود را می بخشد. در مواجهه با متهور، او اذعان می کند که خیانت های قبلی وی اقدامات بدبینانه ای بود که قصد دارد به گردن خود بپردازد. رفرم ​​روحانیت و بدبینی بر روی دوست قدیمی اش، اکنون متهم، ایوانوف نیست، که اشاره می کند: تاریخ؟ ما پیر پوست پوست را از بین می بریم و آن را جدید می نامیم. این برای اشخاص دارای اعصاب ضعیف اشغال نیست؛ اما یک بار زمانی بود که شما با شور و شوق پر کردید. چه چیزی باعث تغییر شما شده است که شما در حال حاضر به عنوان یک خدمتکار قدیمی به عنوان pernickety؟ (ص 163) چرا، در واقع، روباچوف وجدان را توسعه می دهد؟ برای نجات گردن خود (دوباره). او در نهایت قربانی اختراع خود، حزب انقلابی و زمانی است که با اعدام مواجه می شود، هیچ کس جز خودش را سرزنش نمی کند. همانطور که با سرنوشت کاپیتان جی جی گلنتون در کورمک مک کارتیزBlood Meridian، @ من از لحاظ احساسی از روبوچوف خوشحال شدم. تفسیرهای روبچوف الزاما رهبر شخصیت (و خواننده) منجر به درگیری میان رمانتیسم عاشقانه @ و @ Enlightenment است. @ On یک طرف، دولت شوروی، مانند دولت فاشیست، یک نسخه افراطی از آنچه آمریکایی ها به عنوان پیشرفت گرایی می شناسند، است. به عبارت دیگر، مشکلات جامعه مدرن به سادگی پیچیده است تا بتواند توسط شهروندان معمولی قابل درک باشد. کارشناسان و تکنسین ها باید تصمیم گیری و پیاده سازی سیاست های مربوط به چنین مسائلی را، تا جایی که ممکن است از فساد و نادیده گرفتن @ مردم، منعکس شود. @ روابچوف استدلال می کند: تاریخ به ما آموخته است که غالبا دروغ به او بهتر از حقیقت خدمت می کند؛ برای انسان تنبل است و باید از طریق کویر برای چهل سال قبل از هر گام در توسعه او هدایت شود. و او باید از طریق بیابان با تهدیدات و تسلیحات خیالی رانده شود، به طوری که نباید قبل از وقت نشستن به استراحت و پرستیدن گوساله های طلایی خود را متوقف کند. (ص 99) لنین این «مرکزیگرای دموکراتیک» را در حزبvanguard نامگذاری کرد؛ @ روباچف آنرا «اختیار نسبی بلوغ» نامیده است. من آن را «پیشرفتگرایی تکنوکراتیک» نامیدم (نگاه کنید به ریچارد هوفستادتر، سن اصلاحات). از سوی دیگر روباچف مزایای رمانتیک ارتجاعی را درک می کند، فکر می کند شاید آن را برای مردانی که کاملا از اوراق قرضه قدیمی آزاد شده اند، از ترمز های پایدار @ Thou not @ و @ Thou may not، @ و مجاز به پاره شدن به سمت راست به سمت هدف. (صص 263-4) در اینجا یکی از جنگ های پایدار در ...

مشاهده لینک اصلی
یک پیشرفت جدید: دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه کاسل، آلمان، نسخه اصلی این کتاب آلمانی را که در دهه های گذشته گم شده بود، در کتابخانه ای در سوئیس کشف کرد. خوانندگان تنها نسخه انگلیسی را می دانند، که بیانگر تفسیر انگلیس از اثر اصلی است. متأسفانه این منجر به اشتباهات متنوعی در زمینه ترجمه شد که اثر تأثیرات بازجویی هایی را که روبازف مجبور به تحمل آن بود، تسکین داد. در حقیقت، به جای @ بازجویی ها @ آنها @ hearings، @ و بازجو به نام محاکمهexamining به نام @ شما می توانید همه چیز در مورد این توسعه هیجان انگیز را در مقاله زیر در نیویورک مرور کتاب: http: / /www.nybooks.com/articles/2016/...My review اصلی: من می دانم که آیا کتاب هایی مانند تاریکی در ظهر بخشی از برنامه درسی امروز است؟ من شک دارم با توجه به استدلال ایدئولوژیک چپگرای استادان، احتمال دارد که آنها ترجیح می دهند که شرارت استعمار و سرمایه داری را مخدوش کنند تا توتالیتاریسم شوروی. دانش آموزان کالج حتی در مورد تحولات استالین در دهه 1930 آگاه هستند؟ آیا خواندن الکساندر سولژنیتسین یا یوگنی گینزبورگ توصیف گولاگ شوروی را خواندید؟ آیا تا به حال به زمان های معاصر، آیا آنها از لوک کولاکوفسکی، مغزهای جنبش همبستگی لهستان، شنیده اند؟ این سوالات لفظی است. پیشرفت استالین پس از انقلاب لنین، حتی سوسیالیست های متعهد مانند جورج اورول را مختل کرد. هنگامی که Orwell در جنگ داخلی اسپانیا علیه فرانکو مبارزه کرد، او در یک جناح آنارشیست خدمت کرد، که با جناح تحت کنترل شوروی خاتمه یافت. اورول در محکومیت جناح اتحاد جماهیر شوروی سوزانده شد و به همین علت یک خشم طول عمر داشت. این تجربه الهام بخش حیوانات حیوانات، که متعلق به همان دسته ادبیات ضد استالینیست به عنوان تاریکی در Noon است. رمان به عنوان سه جلسه تحقیق اولیه از شخصیت اصلی N.S. روبازاوف، یک ترکیب کاملی از چهره های تاریخی واقعی است که نقشی اساسی در انقلاب روسیه ایفا کرده است اما توسط استالین منحل شده است. آرتور کوستلر به دنبال روحیه توطئهآمیز خود از روبازف میپردازد، که بی رحمانه منافع حزب را پیش از منافع فردی قرار می دهد، حتی زمانی که زندگی در معرض خطر است. روبازف معتقد است که پیشرفت حزب به سوی یک هدف از پیش تعیین شده بی وقفه است و هیچکس نمیتواند ایستادگی کند (این مفهوم فلسفی جبرگرایی تاریخی به معنای طلوع). در عوض، مخالفان باید کنار گذاشته شوند مانند آوارها از جریان رودخانه. علاوه بر این، روبازوف معتقد است که حتی تاکتیک های وحشیانه برای پیشبرد دکترین حزب قابل قبول و ضروری است؛ به عبارت دیگر، به این معنی که ابزارها را توجیه می کنند. پس از تعصب خود از روبازوف یاد می گیریم که او به دنبال بدبختی است از تحمل همان درمان در دست دزدان استالین از نسل جوان، که هرگز انقلاب را تجربه نکرده بود، روبازف به شکل گیری کمک کرد. ما تحقیر و تخریب خود را در یک سری از بازجویی ها، اعتراف اجباری خود را به جرایم که او مرتکب نشده است، خود را در یک محاکمه عمومی بعدی و اعدام او تحقق یابد. اگر چه این تقارن به سختی کامل است، من شاهد parallels به امروز جامعه آمريکا در فضای سیاسی بیش از حد حزبی ما، متعصبان سیاسی معتقدند که علت آنها تنها عادلانه، فضیلت و مشروع است، که دیدگاه های انحرافی را تحمل نمی کنند، که در سمت راست تاریخ قرار دارند، و برای پیشرفت دستور کار آنها در کوتاه مدت، هدفها ابزار را توجیه می کند. â € œBy هر چیز لازم â € â € œNo عدالت â € \"هیچ صلح. â € œRules برای radicals.â € نمونه های بسیاری از سیاستمداران بی شرمانه در مورد مخالفان سیاسی خود دروغ گفتن و گمراه کردن مردم در مورد ماهیت واقعی از آنها وجود دارد برنامه ها. همچنین ارعاب کسانی را که از طریق کمپین های رسانه های اجتماعی، تحریم ها، خیانتی، آزار و اذیت قانونی، تهدید و حتی خشونت فیزیکی فکر می کنند، در نظر بگیرید. بنابراین، روایت Koestlerâ € ™ ثانیه امروز مربوط است. این یک داستان احمقانه در مورد جایی است که جامعه ما ممکن است هدایت شود.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب ظلمت در نیمروز


 کتاب دین و نگرش نوین
 کتاب هانس کریستین اندرسن وشش قصه
 کتاب رختکن بزرگ
 کتاب عشق و جنایت در سیسیل
 کتاب عروسکی در باغ
 کتاب رمانتیسم