کتاب سرمایه

اثر کارل مارکس از انتشارات فردوس - مترجم: ایرج اسکندری-ادبیات کلاسیک

سرمایه؛ نقادی اقتصاد سیاسی نام اثری‌ست از کارل مارکس، فیلسوف قرن نوزدهم که جلد نخست آن در سال ۱۸۶۷ منتشر شد. این کتاب به تحلیل قواعد اقتصادی تولید نظام سرمایه داری می‌پردازد.

دربارهٔ این که مضمون کتاب، اقتصاد سیاسی است یا نه، جای بحث است. به عنوان مثال در نخستین ترجمهٔ این اثر به فارسی، عنوان فرعی کتاب، یعنی «نقادی اقتصاد سیاسی» در جلد درج نشده بود، ولی برخی بر آنند که کتاب بیش‌تر نقادی ایده‌ئولوژی است

گروهی دیگر معتقدند این کتاب در زمینه کندوکاو انتقادی نظام سرمایه‌داری، پیامدهای اقتصادی آن و نظریات اقتصاددانان دربارهٔ سرمایه‌داری است. مارکس نتوانست قبل از مرگ جلد دوم و سوم سرمایه را کامل کند اما فردریش انگلس دوست و همکارش پس از مرگ او جلد دوم و سوم را بر اساس دستنوشته‌های مارکس به ترتیب در سال‌های ۱۸۸۵ و ۱۸۹۴ منتشر کرد

سه جلد سرمایه؛ نقدی بر اقتصاد سیاسی نخستین بار از سوی ایرج اسکندری از اعضای حزب تودهٔ ایران به فارسی ترجمه و توسط انتشارات حزب تودهٔ ایران منشر شد. انتقاداتی در زمینهٔ اعمال عقاید حزبی در ترجمه بر اسکندری وارد شده است


خرید کتاب سرمایه
جستجوی کتاب سرمایه در گودریدز

معرفی کتاب سرمایه از نگاه کاربران
ایده بنیادین مارکس در سرمایه نظریه ارزش کار است. در نظر مارکس هر کالایی یک ارزش مصرفی و یک ارزش مبادله ای دارد که ارزش مبادله ای هر کالا تماما با مقدار کار صرف شده جهت تولید آن تعیین می شود. مارکس اطمینان بسیار زیادی به این نظریه دارد و در جای جای پاره یکم کتاب در صدد توجیه آن است. استدلال های ارائه شده جهت توجیه این نظریه عمدتا مبتنی بر منطق دیالکتیکی است که چندان برای من قابل فهم نبودند و فرازهایی هم که قابل فهم بودند، مقنع نبودند و گاها عجیب! به عنوان مثال: @کالاها به عنوان ارزش مصرفی، بیش از هر چیز، از لحاظ کیفیت با هم تفاوت دارند، حال آنکه به منزله ارزش مبادله ای، تنها از لحاظ کمیت می توانند با هم تفاوت داشته باشند و بنابراین حتی ذره ای ارزش مصرفی هم ندارند.@ رویکرد مارکس نسبت به این نظریه خالی از ابهام نیست. در ابتدای کتاب با چنان اطمینانی از آن سخن می گوید که گویی به اندازه ی قضایای حساب بدان باور دارد ولی بعدها می پذیرد که عوامل دیگری نیز در تعیین ارزش مبادله ای یا قیمت کالا دخیل است ولی آنها صرفا نوساناتی هستند که صعود و نزولشان همدیگر را خنثی می کند.

اگر نظریه ارزش کار صحیح باشد، این سوال ایجاد می شود که پس اساسا نظام سرمایه داری چگونه بوجود می آید؟ پاسخ مارکس به صورت خلاصه چنین است: دزدی کار کارگر توسط سرمایه دار. مزد کارگر با ارزش کالاهای لازم جهت بازتولید وی (هزینه لازم جهت تامین مسکن، خوراک و پوشاک کارگر و خانواده اش) تعیین می شود. حال اگر مزد پرداختی به کارگر معادل 6 ساعت کار باشد، مابقی کار 12 ساعته هر کارگر صرف ارزش افزایی سرمایه کارفرما می شود. اگر خاستگاه سرمایه چنین باشد که مارکس مدعی است، پس چرا سرمایه دار می خواهد با صنعتی تر کردن تولید و کاستن از سرمایه متغیر (دستمزد کارگران) و افزودن به سرمایه ثابت (هزینه ماشین آلات و ...) بهره وری تولید خود را افزایش دهد؟ مارکس پاسخ می دهد که قیمت هر کالا توسط میانگین کار اجتماعی لازم جهت تولید آن تعیین می شود و تا زمانی که تکنولوژی جدید عمومیت نیافته است، سود کلانی از افزایش بهره وری عاید سرمایه دار می شود. تمایل به افزایش بهره وری و صنعتی شدن دیگر شاخه های تولید سبب جذب و دفع پیوسته کارگران به کارخانه ها می شود. روند صنعتی شدن و اخراج کارگران طی دوران رکود سبب شکل گیری ارتش ذخیره صنعتی (کارگران پاره وقت و بیکاران) می شود. تشکیل این ارتش ذخیره سبب بر هم خوردن توازن عرضه و تقاضای کار، کاهش دستمزد کارگران شاغل و افزایش استثمار آنان می شود. مارکس می نویسد: @هر چه لایه های مستمند شده ی طبقه ی کارگر و ارتش ذخیره ی صنعتی گسترده تر می شوند، بینوایی رسمی بیشتر می شود. این قانون مطلق و عام انباشت سرمایه داری است.@

حجم زیادی از کتاب به توصیف شرایط دهشتناک کارگران در نظام سرمایه داری اختصاص یافته که الحق خواندنی ترین قسمت های کتاب هم هستند. فراز زیر در توصیف خاستگاه سرمایه اولیه متقدم بر تولید سرمایه داری می تواند تصویری عمومی از شرح وقایع مارکس باشد: @اگر به گفته ی اوژیه، ((پول با لکه ی خون مادرزادی بر گونه اش پا به عرصه جهان می گذارد))، سرمایه در حالی زاده می شود که از فرق سر تا نوک پا و از تمام منافذش، خون و کثافت بیرون می زند.@

مارکس اشارات بسیار مختصری به شکل نظام پساسرمایه داری (کمونیسم) می کند ولی رد پای آن در تحلیل مارکس از سرمایه آشکار است. فکر میکنم تاکید بسیار بر نظریه ارزش کار و چشم پوشی از دیگر شاخه های اقتصاد عمدتا ناشی از باور راسخ مارکس به سیر تحول تاریخی منتهی به کمونیسم باشد. ایراد اساسی مارکس را شاید بتوان در جمله ای از رودبروتوس یاگتسوف که توسط انگلس به ویراست سوم کتاب افزوده شده است (البته با هدف تقبیح وی)، بیان کرد: @کلا، کتاب مارکس نه تحقیقی درباره ی سرمایه بلکه بیشتر جدلی است علیه شکل کنونی سرمایه که وی آن را با مفهوم خود سرمایه اشتباه می گیرد@

تعدادی از دوستان در ریویوها از ترجمه ی کتاب انتقاد کرده اند. من ویراست دوم ترجمه ی آقای حسن مرتضوی را خواندم. فکر میکنم ترجمه ی خوبی است و البته ایشان هم در مقدمه اشاره کرده اند که در ویراست دوم تغییرات قابل توجهی نسبت به ویراست اول داده اند. سرمایه کتاب دشواری نیست به جز بعضی قسمت ها که آن هم ناشی از توسل مارکس به منطق دیالکتیکی و تمایل وی به توضیح پیچیده مفاهیم ساده است.

مشاهده لینک اصلی
مارکس اين کتاب را نقدی بر اقتصاد بورژوائی از ديدگاه منافع طبقه کارگر میداند

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب سرمایه


 کتاب دین و نگرش نوین
 کتاب هانس کریستین اندرسن وشش قصه
 کتاب رختکن بزرگ
 کتاب عشق و جنایت در سیسیل
 کتاب عروسکی در باغ
 کتاب رمانتیسم