کتاب زیر کوه آتشفشان

اثر مالکوم لاوری از انتشارات نیلوفر - مترجم: صالح حسینی-ادبیات کلاسیک

جفری فریمین، یک کنسول سابق بریتانیا، به Quauhnahuac، مکزیک آمده است. در اینجا کنسول های ناتوان کننده، نوشیدن، فعالیت هایی است که زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است. تحت آتشفشان در طول روز مرگ و میر ناشی از کنسول ها - روز مرده ها، 1938 تنظیم شده است. همسرش یون، وارد Quauhnahuac برای نجات او و ازدواج ناکام خود، با الهام از چشم انداز زندگی با هم دور از مکزیک و شرایطی که رابطه آنها را با آستانه فروپاشی رانده است. ماموریت یوونس برای نجات کنسول، حضور هوگو، همسایه های نیمه برادر و ژاک، یک دوست دوران کودکی است. تحت آتشفشان یکی از قوی ترین و واضح ترین اظهارات در مورد شرایط بشر است و یکی از مبارزات مداوم علیه نیروهای عنصری است که تهدید می کند او را نابود کند.


خرید کتاب زیر کوه آتشفشان
جستجوی کتاب زیر کوه آتشفشان در گودریدز

معرفی کتاب زیر کوه آتشفشان از نگاه کاربران
من واقعا این کتاب را برای بیش از 20 سال خواندن امضا کرده ام! این همانطور که من امیدوار بودم، به سختی نگران شدم یا به همان اندازه افسانه. با این وجود، این یک کتاب عالی با پرویز است که خیلی متواضع است و گاهی اوقات به عنوان کنسول نابارور به طور مداوم احساس می کنم. جفری فریمین یک کنسول انگلیسی در مکزیک است که همسر او را ترک کرده است. کتاب با دو شخصیت در مورد تراژدی کنسول باز می شود. این کتاب پس از آن به درستی آغاز می شود، یک سال پیش، در روز مرده ها. این عمل در طول یک روز انجام می شود. جفری وقتی که همسر یوننان خود را نشان می دهد و می خواهد مجددا متحد شویم و همسرش، هوگو (که احتمالا در رابطه با یووننی که حداقل یک بار دیگر بی اعتبار بوده است) مشغول نوشیدن خودش می شود. یک بازدید. این کتاب در مورد ارتباط پیچیده جفس با یون است. همچنین با هیو حتی بیشتر از کشور مکزیک. اما عمدتا درمورد رابطه اش با الکل، عادلانه ترین، عمیق ترین و متعهد ترین خواننده اش، کتاب شگفت انگیز است. در حالی که به هیچ وجه داستان وحشتناکی نبود، من وحشت زده شدم، و به ویژه در سه ماهه آخر کتاب، اغلب کاملا ترسیدم. مردم شکنجه می شوند و نسبتا ناخوشایند اما شدید و پرشور هستند (گرچه بیشتر در مورد خودشان - آنها یک گروه بسیار جذب کننده هستند). من نمی توانم تصمیم بگیرم که آیا وسواس با الکل، پر کردن بیش از هر کلمه (درست است، من نمی توانم مقاومت در برابر) ساخته شده است که من می خواهم مست بنوشید و یا هرگز نوشیدن دوباره است که تا حدودی نشان دهنده احساس جفف در مورد نوشیدنی است. این کتاب تصویری عالی از الکل - قدرتمند و مخرب. خواندن آن، احساس کردم در کسی ترسید وسواس تاریک، که توسط پروسس فوق العاده پر از سحر و جادو و هیپنوتیزم برگزار شده است. من حدس می زنم ایده آن را یک کتاب نوشته شده درخشان به عنوان خوانده شده در معرض خطر خود را.

مشاهده لینک اصلی
No SE puede vivir گناه عشق. @ مالکوم لوری در زمان نه سال به نوشتن تحت نظم £ VULCA، یک رمان به یاد ماندنی، با کلمات خود، دارای تمas forças که در داخل یک مرد زندگی می کنند، و این که سرب به خود را با próprio (...) از سقوط یک مرد، ندامت خود را و نبرد بی امان خود را به نور را تحت وزن از گذشته، و یا به مقصد خود رسید بترساند. @ à ‰ یک رمان بسیار دشوار است، که نیاز به بسیاری از O £ £ توجه dedicaçÃ، تحت مجازات بودن کمی بیشتر از داستان últimas دوازده ساعت از زندگی یک bêbado. من لحظات زیبای پروین را دوست داشتم، اما کل او نمیتوانست جذب شود. من، مانند یک بلوک مانندی، از طریق گازهای مازال، تکیلا، آبجو گم شدم ... باید آن را دوباره بخورم. شاید یک روز ...\nسر و صداOS BÊBADOSO مرگ está این نوار متروک که در آن آرامش نشسته با تکیه بر £ oraçà خود و música خانه عاشق رویای اما وقتی ارز برخی از خرید این صندوق ناامیدی این خانه TA £ و تنها تمام مقصد ترین solitário که در آن هیچ elast ذخیره música © ctrica destrói ضرب و شتم از coraçÃμes دو بار شکسته اما در حال حاضر در £ صلح عمل جراحی در peróneo desgraça مونتاژ نفوذ عمیق تر از ترومپت جنبش AA داشته باشید که باعث می شود وب خود را که در آن اختلالات ساده SA £ به عنوان túmulo و زندگی عنکبوت نشسته، خواب. @ مالکوم لوری (ماکس ارنست،Cocktail @ مصرف مشروبات الکلی، 1945)

مشاهده لینک اصلی
علیرغم این واقعیت که تحت \"آتشفشان\" به اندازه کافی احترام گذاشته شده است که یکی از بزرگترین رمانهای قرن بیستم در نظر گرفته شده است، اما هنوز در میان بسیاری از منتقدان، تمایلی متمایزی وجود دارد. بعضی از آن ذات ذاتا خودآموزی، قابل انکار است. دیگران در رمان به نظر می رسند که اشعار بسیار بامزه ای را به نمایش می گذارند تا هر یک از طرح هایی که به طور کامل نامشخص است ساخته شود. بسیاری از چیزی که بیش از یک رمان در مورد یک الکلی نوشته شده توسط یک الکلی نیستند. مطمئنا، چنین انتقادی بدون دلیل خوب ساخته نشده است. با این حال تحت آتشفشان می تواند خیلی بیشتر ارائه دهد. من تاریخ دریافت پذیرش کتاب Lowrys را ذکر می کنم زیرا این یک مورد جالب است. وقتی که در سال 1947 منتشر شد، این نوع رمان چیزی جدیدی نبود. جنبه های بسیاری از زیر آتشفشان وجود دارد که مستقیما به سنت مدرنیستی اشاره می کند که رمان Lowrys گاهی اوقات مانند یک مقدس مشتاقانه به پیشینیانش می خواند. واضح ترین مثال باید این باشد که داستان در طول یک روز (Joyces Ulysses) تعیین می شود. روایت شخص ثالث Lowrys به صورت گاه به گاه به مونولوژي هاي هذيان داخلي مي رسد (جوس و فاکنر). زمان از دست رفته، و همچنین تحریف شده (پروست و وللف). پس زمینه سیاسی اجتماعی (جنگ داخلی اسپانیا) داستان مربوط به بی عدالتی و بی ثباتی جنگ (منصور سرنوشت توسط آندره مالرو) است. بدیهی است که بسیاری از این شباهت ها احتمالا تصادفی هستند، اما دقیقا همان چیزی است که در مورد زیر آتشفشان منحصر به فرد است. ممکن است این دستاورد Lowrys در توانایی او برای نوشتن چنین یک حساب hermetic از تبار الکل، در حالی که به طور همزمان نگاه کردن به جهان است. پس از همه، تحت آتشفشان اساسا یک بیان پیش بینی از رنج خوار Lowrys است. اگر زبان و چارچوبی را که لویروس به خوبی استفاده می کرد نبود، پس از آن می توانست چیزی بهتر از تراژدی نابالغی باشد. بنابراین، آن را به عنوان خوانده شده نسبتا پراکنده. حتی نوشتن این باعث می شود سر من صدمه ببیند، و من می توانم ببینم که چطور می توان از یک صفحه ی چاپی که اکثر مردم آن را پس از اولین پنجاه صفحه اول قرار داده اند، ببیند. کمبود من در مورد جنگ داخلی اسپانیا باعث می شود که من کمتر از توانایی در مورد این کتاب می توانم در مورد این موضوع زیاد صحبت کنم. در عوض، ویلیام ت. وولمن یا ویلیام H. گاس را ترک کنید.

مشاهده لینک اصلی
جالب است که جاستین بی نهایت باید به عنوان یک کتاب غم انگیز به عنوان \"آتشفشان\" اشاره کرد، زیرا این دقیقا رمان است که بیشتر به من یادآوری می کند. هر کدام از اینها اساسا بی نظیر هستند، دارای عقب ماندگی و فلس بک ها هستند، زمان کمتری را در جزئیات ناراحت کننده سپری می کنند، و با شخصیت های دشوار به نظر می رسند و مشکلات جدی سوء مصرف مواد دارند. از سوی دیگر، هر دو نیز به دلیل نوشتن عالی، جذاب و جذاب هستند. â € ~ تحت Volcanoâ € ™ ارائه واقعی catharsis، اگر چه از نوع بسیار ناسازگارانه و تمثیل روشن با رویکرد جنگ جهانی دوم است. این فوق العاده اتمسفر است - هر صفحه از طریق یک هواپیما از ناامیدی پررنگ می شود. بدیهی است که این امر به راحتی قابل خواندن نیست. مقدمه (همانطور که تا کنون خوانده می شود پس از آن) نشان می دهد مشکل در ورود به آن و سپس نشان می دهد که واقعا درک نابغه Lowry شما باید آن را سه یا چهار بار خوانده شده است. من احترام گذاشتم تا این کار را انجام دهم. هنگامی که به اندازه کافی به درک هنر خود به عنوان یک نویسنده و درک عمیق وحشتناک از ناامیدی الکلی خود را به اندازه کافی بود. هجی ها و جزء توصیفی بخش های مورد علاقه من این کتاب بود، به عنوان آنها گاهی اوقات به کوتاهی اجازه نور را به سوراخ غم و اندوه روایت. ویجت Lowry در دانشگاه کمبریج درخشان است و با من باقی خواهد ماند. این چیزی است که در مورد دانشگاه وجود دارد که هنوز هم ادامه دارد و من پیش از این توضیحات کافی از آن پیدا نکردم: آه، زنگ های بندر کمبریج! چشمه های چشمه در مهتاب و دادگاه ها و کوه های بسته که زیبایی پایدار در اطمینان از خود گذشتگی به نفع خود، به نظر می رسد بخشی، کمتر از موزاییک با صدای بلند از زندگی احمقانه در آنجا، هر چند که شاید با خاطرات فریبنده بی شماری از چنین زندگی، از رویای عجیب و غریب برخی از راهبان قدیمی، هشتصد سال مرده است، که خانه ممنوعه، که بر روی شمع ها و مزارع به زمین باریک پرورش داده شد، بعدها به عنوان یک چراغ از سکوت اسرار آمیز و تنفر از خزه ها شنیده شد. رویایی که با حسادت محافظت می شوند: از چمن خالی کن. مانند بسیاری از بقیه رمان، این پاراگراف اساسا یک شعر است و بیشتر به راحتی فرمت شده است: آه، زنگ های بندر کمبریج! چشمه های چشمه در مهتاب و دادگاه ها و کلاه های بسته شده، که زیبایی پایدار در تضمین اعتماد به نفس از راه دور خود را، به نظر می رسد، کمتر از موزاییک با صدای بلند از زندگی احمقانه در آنجا، هر چند که شاید با خاطرات فریبنده بی شماری از چنین زندگی، از رویای عجیب و غریب برخی از راهبان قدیمی، هشتصد سال مرده، که خانه را منع کرده بود، بر روی شمع ها و مزارع رانده شده به زمین باریک، به عنوان یک چراغ از سکوت مرموز، و تنهایی از جنس، به رنگ بنفش. رویایی که با حسادت محافظت می شوند: از چمن خالی کن. یک یادداشت محکمتر، یکی از دلایلی که من در تلاش برای احساس همدردی به کنسول سابق در مرکز داستان بود این بود که او به شدت به من یادآوری کرد از بوریس جانسون. آیا شما می گویید که پرورش استعمار مستبدانه و بی رحمانه با موهای بلوند ضخیم که توهین و قلدر همه را در اطراف او می گذارد، در حالی که ظاهرا ظالمانه است؟ یکی از شگفتی ها این است که اگر بوریس خود را در مکزیک پیدا کند، غم و اندوه خود را در mescal، زمانی که او در نهایت به عنوان وزیر امور خارجه اخراج شد. جفری فریمان به صراحت یک مرد شکسته است، اگرچه او خودخواهی وحشیانه را حفظ می کند. یک شخصیت بسیار خوب، اما یک دلپذیر نیست. شخصیت های ثانویه شکننده تر هستند، هرچند ضعف های خود و خودکفایی نیز لخت هستند. مکزیک خود شخصیت اصلی است، به طوری واضح و جامع توصیف شده است که یک سفر اتوبوس می تواند حداقل یک فصل بدون زدن. با نوشتن این چنین (لوری، فاستر والاس، لوئیس فردیناند کای خط)، من نمیتوانم تعجب کنم که چه چیزی ممکن است آنها نوشته باشند، اگر آنها به طور افراطی افسرده نشده باشند.

مشاهده لینک اصلی
پس از خواندن در جاده در سال گذشته من یک قفسه ناامیدی گناه ایجاد کردم. به نظر من، ناامیدی های جناحی، احساسات شرم آور درگیر در تحریک لذت جنجال را شامل می شود. همه اینها مستلزم صرفنظر از استانداردهای خودسرانه و خودسرانه نیست. با لذت جنجالی، دست کم از نیمه دوم این مدت لذت می برید. بله، ممکن است شما با دیدن تماشای نینجا جنگجوی آمریکایی یا خرید بلیط به جشن انفجاری جری جی بروکیمر، یا اینکه برای تغییر شماره گیری در زمانی که این آهنگ نوجوان پاپ را از شما متنفر می کنید، ممنوع است، اما حداقل نوعی لذت بردن است. تنها چیزهایی که از لذت های مجرمانه بودن فقط لذت های ساده می گیرند، مفاهیم تا حدودی مسخره ای از یکپارچگی درک ماست. منظورم این است که شاید یک صحنه وجود داشته باشد که Hall \u0026 amp؛ اوتس خانواده های دیگر را به قتل رسانده است، اما آنها نمی توانند از شنیدن هر آهنگی که @ Kiss را در My List می شنوند، کمک کنند. اما لذت های گناه در واقعیت تا حدودی احمقانه و کاملا مصنوعی هستند. ناامیدی گناه، در حالی که شاید به همان اندازه مصنوعی، شومتری تر است. به همین دلیل است که نه تنها احساس گناه می کنید، و نه واقعا لذت بردن از فعالیتی است که موجب گناه می شود. در حال حاضر این احساس آشناتر و خردمندانه تر از گناه کاتولیک ایرلندی است که من استفاده کردم! ناامید کننده گناهان شما را به طور مداوم فکر می کنم @ May May من چیزی از دست رفته، شاید من صبر ندارم، شاید من به اندازه کافی هوشمند، اوه، مسیح! من فقط یک ذره خسته کننده از فراموشی است که هرگز چیزی را تحقق نخواهد بخشید، هر نوع شادی را به دست خواهد آورد، و وقتی می میرم، یا از بین می رود یا در جهنم بقیه ابدیت می کشد، زیرا من استمناء کرده ام. متاسفم، کمی از مماس وجود دارد در حال حاضر ممکن است زیر آتشفشان من ناامید کننده گناهکارم باشد. با این حال، من هنوز نمی توانم کمتر از سه ستاره بدهم. این صرفا از احترام به یکی از گاوهای مقدس ادبیات قرن بیستم برخوردار نیست. خواندن تحت آتشفشان یک تجربه مشابه برای خواندن در جاده ها بود و من نمی ترسیدم یک ستاره را روی آن بگذارم. چیزی که لوری از Keroauc جدا می شود این است که این اتفاق می افتد به طرز مسخره ای متکبر است اما با من همراه است. در زیر آتشفشان واقعا خوب است. من نمیخواهم بدانم که طرفداران کرووو را از بین ببرم. در حالی که من شخصا چیزی در خارج از جاده ** نکردم، من نمی توانم جایگاهش را در مورد هر پانتئون فرضیه ای که می خواهید قرار دهید، جرأت نکنید. مطمئنا، فنجان چای من نیست، اما من هم فکر نمی کنم جفرسون اینقدر عالی از رییس جمهور نبود، اما این بدان معنا نیست که ما باید کوه راشورور را بگیریم. *** در حال حاضر زیر آتشفشان یک تجربه خواندن برای خواننده های منفی بود . من در کنار این کتاب در سرعت یخبندان حرکت کردم. یک بار من احساس برانگیختن در برداشتن کتاب را احساس کردم. نه یک بار در داستان و یا پروس به من زده شد و 50 صفحه در یک نشست خلع سلاح کردم. حتی زمانی که رفتن خوب بود و من به نوعی جریان بودم، مجبور شدم به طور مداوم با اکراه با اپل بازی کنم. **** این عدم تعامل من را از قدردانی از درخشش رمان ها حفظ کرد. اشک از من خسته شد، اما تمام وقت فکر کردم این واقعا خوب است. بهترین تحلیل که من می توانم بکنم این است که آن را مانند گوش دادن به تری رایلی در C در حلقه برای چند ساعت؛ در حالی که بزرگ است و می تواند آن را رد کند، در برخی از موارد واقعا می تواند کمی برای تماشای Throne.So، اگر شما تعجب، شما مطلقا باید تحت آتشفشان را بخوانید. یکی از بزرگترین کتابهای قرن بیستم که به دلیل آن را به رسمیت نشناخته است، به عنوان یک اثر از سنین گذشته خوانده نمیشود و نثر لاواری میتواند شما را در رحمت سعادت زیبایی قرار دهد. من هیچ تردیدی در هیچ یک از ادعاهای قبلی احساس نمی کنم، اما نمی توانم واقعا کتاب را توصیه کنم، و از آن جا متنفر هستم که از خواندن آن متنفر بودم. * خوب، شاید آن، کمی است. ** خارج از درک بهتر از توسعه تاریخی فرم. نوعی شبیه به اینکه چگونه گوش دادن به کشور روزمره به شما در درک بهتر در Utero *** با این حال، فرودگاه ملی ریگان است horseshit مطلق است. قبلا به نام یک رئيس جمهور کاملا خوب بود. **** نمونه ای از حواس پرتی که من با آن مواجه شدم، تمایل به تصویر کردن کنسول به عنوان کوکی هیولا، آبجو به عنوان مردان شیرینی زنجفیلی، تکیلا به عنوان کوکی های شکر، mescal به عنوان چیپس شکلات و غیره.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب زیر کوه آتشفشان


 کتاب هانس کریستین اندرسن وشش قصه
 کتاب رختکن بزرگ
 کتاب عشق و جنایت در سیسیل
 کتاب عروسکی در باغ
 کتاب رمانتیسم
 کتاب I Know Why the Caged Bird Sings