کتاب دکتر ژیواگو

اثر بوریس پاسترناک از انتشارات نگاه - مترجم: علی اصغر خبره زاده-ادبیات کلاسیک

این داستان حماسی در مورد اثرات انقلاب روسیه و پیامدهای آن بر خانواده بورژوایی تا سال 1987 در اتحاد جماهیر شوروی منتشر نشد. یکی از نتایج انتشار آن در غرب، رد پاستورناکها توسط مقامات شوروی بود؛ زمانی که او جایزه نوبل ادبیات را در سال 1958 اهدا کرد، مجبور شد آن را رد کند. این کتاب به سرعت تبدیل به بهترین فروش بین المللی شد. دکتر یوری ژیواگو، پاسترناکها خود را تغییر داده است، شاعر، فیلسوف و پزشک است که زندگی اش از طریق جنگ و با عشق او به لارا، همسر انقلابی، مختل شده است. طبیعت هنری او باعث می شود او به خشونت و سختی بلشویک ها آسیب پذیر باشد. اشعاری که او می نویسد، برخی از زیباترین نوشتار های این رمان را تشکیل می دهد.


خرید کتاب دکتر ژیواگو
جستجوی کتاب دکتر ژیواگو در گودریدز

معرفی کتاب دکتر ژیواگو از نگاه کاربران
دکتر ژیواگو در سال های پیش از انقلاب روسیه، در طول و پس از انقلاب، دکتر ژیواگو را در چهره های مختلف مردم روسیه، سرزمین، تاریخ، دین، سیاست، از طریق چشم های جیواگوس (و همچنین کسانی که او در طول زندگی خود با آن مواجه می شوند) ) این یک کتاب پیچیده است که گاهی اوقات و گاهی اوقات خیلی آهسته از یک شخصیت به دیگری، از شهر به کشور، از یک میدان جنگ به سوی دیگر، از جنگ تا صلح ناگهانی، حرکت می کند. توصیف های روستایی شاعرانه و بصری است. توصیف شهرها نیز بسیار بصری و گرچه بیشتر ترسناک است، به ویژه پس از انقلاب. یک جنبه ای که گاهی اوقات دشوار بود رفتاری پراکنده برخی از کاراکترهای اصلی، به خصوص یوری و لارا بود. من آنها را متناقض نمی دانم، بلکه آنها ظاهرا قادر به تصمیم گیری نیستند. شاید درمورد تاریخچه هایش، به عنوان افراد و شهروندان یک کشور در حال فروپاشی، شاید منطقی باشد. چطور می توان تصمیم گرفت که چه چیزی بهتر از زمانی است که هیچ چیز برای ثابت کردن در قضاوت وجود ندارد؟ امتیاز من احتمالا 4 1/2 ستاره است.

مشاهده لینک اصلی
نه یکی بزرگ NO. نمی دانم چرا این برنده توسط نوبل برنده شد. شاید به دلایل سیاسی و شاید در کارهایی هست که واقعا نمی بینم. چه کسی می داند، اما از من یک نه. بخش هایی که برای من خوب بود، بر مبنای تفسیر تولستوی از تاریخ و قسمت هایی است که تحت تأثیر آشکار خوک و دیدگاه وی از انقلاب هستند. دیگران نمی کنند شخصیت ها خیلی پراکنده اند. فصل های تقسیم شده کار نمی کنند، اما شاید این توابع نشان دهنده زمانی است که عملیات انجام می شود. و بله، فراموش نکنید، همه ی جریان ها و شخصیت ها به راحتی ارتباط برقرار می کنند. اما بقیه، جهنم نه. أجه الجه المجله. آنها جالب هستند و ما هیچ چیز در مورد آنها نمی دانیم. و این مرد از ماوس (ایدئوت) جدا شده است، بنابراین شاید ذهنیت غالب شد، زیرا میسکین بازی من را با زندگی انجام می دهد، و è ½ ایوگو هیچ بهتر نیست. دو ستاره برای شعر در پایان.

مشاهده لینک اصلی
داستان شگفت انگیز در مورد افرادی که در موج شیب رویدادهای تاریخی قرار گرفته اند. به شدت توصیه می شود. ترجمه جدید برای من بسیار مفید بود.

مشاهده لینک اصلی
@ فاجعه طعم متوسطی بدتر از فلاکت بی مزه است. (ص 568) من فکر نمی کنم که واقعا می توانم این کتاب را به درستی قضاوت کنم: یک کتاب بزرگ، آهسته و آرام، و من در جای مناسب برای آن نبودم. من آن را در یک زمان زمانی که زندگی من بسیار سریع در حال حرکت بود خواند. (و من برای زمان خواندن وقت زیادی صرف وقت نکردم، بنابراین این کار طولانی تر از زمانی بود که من از لحاظ ذهنی آماده بودم) بنابراین مسافت پیموده شده شما ممکن است متفاوت باشد. این درس است، کتاب را بخوانید که زندگیتان برای آن است. زمان زیادی در دست شماست؟ هنگامی که دو هفته بعد (دو هفته!) از بین رفتم و دوام می دادم و به جنگ و آمپر؛ صلح این یک ایده خوب بود. در حال حاضر، من احتمالا باید به کتابهای کمیک بپیوندم. @ آگاهی سمی است، وسیله ای برای مسمومیت خود برای موضوعی است که آن را به خود اعمال می کند. @ (ص 75) این یک کتاب آرام است. این چشم انداز از بینش فوق العاده است: @ به طور تصادفی همه مادران مادران مردم بزرگ است، و این تقصیر آنها نیست که زندگی بعد آنها را ناراحت. @ (صفحه 332) @ مایا به تدریج پر از پریشان برای بزرگسالان، که پودینگ را پخته آنها نتوانستند بخورند. او متقاعد شد که وقتی او بزرگ شد، تمام اینها را از هم پاشید. @ (ص 13) و برخی از نوشتن زیبا: در غبار غبار، خورشید بلند شد و بین تکه های کوه شناور، مردم در یک حمام از طریق ابرهای بخار صابون فریاد می زنند @ (ص 287) وSwarms از موش های بسیار غنی شده، ضرب و شتم روز به روز در جاده ها جابجا می شوند و زمانی که قدم می گذارند، به صورت لغزنده، ص 552) که فوقالعاده در زیبایی وحشتناک آن است. و چیز زیادی برای گفتن به دوستان هنرمند خود: @ آن را در نظر گرفته هنر نامناسب به عنوان یک فراخوانی، به همان معنی که لذت ذاتی و یا تمایل به خجالت نمی تواند حرفه ای باشد. @ (ص 73) اما بسیار کند است. شما می دانید که حکومت قدیمیShow نمی گوید @ پاسترناک این قانون را نمی داند. من انتظار داشتم که یک داستان عاشقانه باشد، و من حدس می زنم که من ... اما یک دوست به من گفت که من شروع کردم، من همواره فریاد می زنم که او با لارا باقی بماند @ و من انتظار داشتم یک داستان درباره یک مرد آرام و بی رحمانه که با مسئولیت های خود نسبت به خانواده اش و جذابیتش برای زن دیگری مبارزه می کند. حقیقت این است که او با وحشتناکی سخت تلاش نمی کند. وحی بزرگ برای من درباره دکتر ژیوگو بود که حسی است. (مشاهده اسپویلر) [هیچ تلاشی برای بازیابی خانواده اش نمی کند. و او لارا را به نحوی بسیار ناپسند رها می کند. این یک مرد است که واقعا فقط از یک زن به دیگری سرگردان است، هر وقت راه خود را در مسیر دیگری هدایت می کند، آنها را دور بریزند. (مخفی کردن اسپویلر)] @ از ترس تنها از مجازات تحقیر آمیز، نابود کردن که غیر عشق است، من ناخودآگاه از آگاه شدن از اینکه من شما را دوست ندارم، مراقب باشید. نه من و نه شما هرگز آن را پیدا نخواهید کرد. قلب من این را از من پنهان می کند، زیرا غیر عشق تقریبا مثل قتل است و من نمی توانم به چنین کسی ضربه بزنم. »(ص 492) این چیزی است که می تواند به روشنی کشنده باشد و به Zhivagos صحبت کند ناتوانی در زندگی انسان. ژیوگو در تمام کتاب با فردیت مبارزه می کند: و بدین ترتیب معلوم می شود که تنها زندگی واقعی این است که شبیه زندگی در اطراف ما است و در آن غرق می شود بدون اینکه ردیابی شود یک اردک و الکل، زمانی که به نظر می رسد تنها آنها در شهر هستند، حتی الکل و اردک هم نیستند. @ (ص 203) اما @ او می خواست به پسر و مردم در ماشین گریه کند (ص 292) اما او یک شخصیت منفعل باقی می ماند، قادر نیست که دیدگاه های خود را به یک فلسفه واقعی متقاعد کند و به این ترتیب وی را به هر راهی که می رود، منفجر کند. بنابراین همه چیز بسیار جالب است، و این یک مطالعه شخصیت روشنگری است. با این حال، هر چند: آن مانند 700 صفحه طولانی است، و نه تن از چیزهایی اتفاق می افتد. خوب برای یک هفته طولانی زمستان، زمانی که شما خیلی به حال ادامه ندارید. @ لارا در مورد سعی و کوشش که نشان می دهد مردم مستی همیشه دوست دارند افراد مستی را تقلید کنند، و با همه نگرانی های بی نظیر و آماتورانه ای که دارند، دروغ می گویند. @ (p.113) متاسفانه این خاص نبود مست مستقل

مشاهده لینک اصلی
گاهی اوقات، ما یک فیلم را بهتر از کتاب فکر می کنیم: Id نشان می دهد که اکثر آن @ بعضی وقت ها @ وقتی که ما فیلم را دیدیم (در موارد من، چندین بار) اولین بار بود. و من فقط نمی توانستم فیلم را از رمان جدا کنم. من لذت بردم از اینکه لارا پاشا را دوست داشت چرا که او یک جنگنده بود، زیرا او یک عاشق بود (و فیلم بر روی داستان عشق خیلی بیشتر از مبارزه به یاد می آورد.) اما در رمان، وقتی ژیوگو به لارا می گوید: @ عشق شما به او بسیار شفاف و قوی است. برو برو، به عشق او برو. من از او حسادت نمی کنم. من در راه خود ایستاده ام @ من به سختی اعتقاد داشتم که هر کسی هرگز این کلمات را می گوید. و شاید این کلمات در فیلم به ما گفته شد که ما به crescendoLaras Theme @ نزدیک شدیم و متوجه نشدم. ژیواگو یک مرد خوب است، اما این خط بیشتر شبیه یک شبانه روز شنبه شب زنده بود. هیچکس واقعا چنین حرفی نمیزد و اگر کسی بگوید که در زندگی واقعی، فرض میکنم آنها شوخی میکنند. هر کس خط را از فیلم (و شاید کتاب) به یاد میآورد،Love Story @ که میگذرد:Love به این معناست که هرگز نباید به شما بگویم متاسفم. @ اجازه میدهید آن را در زندگی واقعی امتحان کنید و ببینید چه اتفاقی میافتد. درDoctor Zhivago @ من همچنین متوجه شدم که من در میان تمام جناح های سیاسی گم شده ام و به نظر می رسید هیچ کس واقعا نمی دانست که برای چه می جنگند، اما شاید به این واقعیت وجود داشته باشد. به عنوان داستان عشق حماسی، و به عنوان مبارزه برای بقا، من از آن لذت بردم. اما من نمیتوانم فیلم فوق العاده ای را از ذهنم بگیرم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب دکتر ژیواگو


 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب فیلسوف امریکایی
 کتاب هرگز به سنجاب اعتماد نکن
 کتاب تاریخ ادبیات یونان
 کتاب تاریخ سازها
 کتاب مرگ به وقت بهار