کتاب دمیان

اثر هرمان هسه از انتشارات جامی(مصدق) - مترجم: خسرو رضایی-ادبیات کلاسیک

امیل سینکلر یک پسر جوان است که در خانه بورژوایی بزرگ شده است، در میان آنچه که به عنوان یک Scheinwelt شناخته می شود، بازی با کلمات است که به معنای "جهان نور" و همچنین "جهان توهم" است. امییل میتواند کل موجودیت را به عنوان مبارزه بین دو جهان بیان کند: دنیای توهم توهم (مربوط به مفهوم هندوی مایا) و دنیای واقعی، جهان حقیقت معنوی است. در طول رمان، همراه و به همراه همسرش مرموز ماکس دمیان، او را از آرمان های سطحی و بی نظیری از جهان ظاهری جدا می کند و در نهایت به تحقق خود ادامه می دهد.


خرید کتاب دمیان
جستجوی کتاب دمیان در گودریدز

معرفی کتاب دمیان از نگاه کاربران
Demian: Die Geschichte einer Jugend, Hermann Hesse
عنوان: دمیان : سرگذشت جوانی امیل سینکلر؛ اثر: هرمان هسه؛ مترجم: خسرو رضایی؛ تهران، بنگاه ترجمه، 1346؛ در 263 ص؛ زیر نظر: احسان یارشاطر؛ چاپ دیگر: تهران، جامی، علمی فرهنگی، 1386؛ در 200 ص؛ شابک: 9645620457؛ چاپ سوم 1392؛ موضوع: داستانهای نویسندگان آلمانی - قرن 20 م
عنوان: دمیان؛ اثر: هرمان هسه؛ مترجم: لیلی بوربور؛ تهران، فرس، 1363؛ در 239 ص؛
عنوان: دمیان؛ اثر: هرمان هسه؛ مترجم: محمد بقایی (ماکان)؛ تهران، انتشارات تهران، 1371؛ در 258 ص؛ شابک: ایکس - 964560950؛ چاپ دوم 1372؛ چاپ پنجم 1385؛ چاپ ششم 1388؛ هفتم 1393؛ شابک: 9789645609502؛
عنوان: دمیان؛ اثر: هرمان هسه؛ مترجم: عبدالحسین شریفیان؛ تهران، اساطیر، 1374؛ در 197 ص؛ شابک: 9645960266؛ چاپ دوم 1375؛ چاپ چهارم 1385؛
من گرگ دشتها در میان برفها همه جا در پهنای دنیا سرگردانم؛ داستانی مربوط به دوران نوجوانی نویسنده است که خود را در آن سینکلر نامیده‌ است، نامی که در آغاز نویسندگی به عنوان تخلص خود انتخاب کرده بود. این داستان نخستین بار در سال 1919 منتشر شد. دمیان را حدیث نفس انسان دانسته‌ اند، حسب حال ایامی از عمر آدمی؛ که معمولاً در چنبره ی ارزش‌های قراردادی محبوس می‌شود، و هرگزی مجال ظهور نمی‌یابد. ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
دوستانِ گرانقدر، این کتاب از 239 صفحه تشکیل شده است... داستان در مورد خاطراتِ زندگیِ پسربچه ای به نام «سینکلر» است که از زبانِ خودش بیان می شود
این پسر بچه در خانواده ای مذهبی و البته اصیل و پولدار، همراه با خواهرانش بزرگ شده است و رفتارِ آرام و مودبانه ای دارد و البته گوشه گیر نیز می باشد... فضای خانه را بهشت می داند و فضای خارج از خانه برای او دنیایی ترسناک و متفاوت است
در مدرسه نوجوانی به نام «فرنز کرومر» که در خانواده ای شر و خرابکار بزرگ شده است... بابتِ یک داستانِ دروغین از یک دزدی خیالی که از جانبِ «سینکلر» برایِ بچه ها تعریف شده بود، وی را تهدید به لو دادن میکند... «سینکلر» از روی سادگی مدت ها تبدیل به برده و غلام حلقه به گوش «فرنز کرومر» می شود
تا اینکه شخصیت اصلی داستان و فرشتۀ نجات بخش «سینکلر» یعنی «ماکس دمیان» وارد داستان می شود... او به همراه مادرش «حوا» به آن شهر نقل مکان کرده بودند و البته «ماکس دمیان» چه از نظر سنی و چه از نظر فکری و جسمانی از دیگر دانش آموزان بزرگتر بود و رفتارش به یک مرد با تجربه و عاقل شباهت داشت
طی آشنایی «دمیان» و «سینکلر»... «دمیان» متوجه تهدیدها و آزار و اذیت «کرومر» می شود و به روش خودش شرِّ «کرومر» را از سرِ«سینکلر» کم کرده و به نوعی او را نجات می دهد... از آن به بعد «دمیان» برای «سینکلر» حکم یک استاد و ناجی و الهام بخش در تمام مسائل را پیدا می کند و برای «سینکلر» یک الگوی رفتاریِ به خصوص می شود
تا اینکه بعد از پایان سال تحصیلی... «سینکلر» و «دمیان» از یکدیگر جدا شده و «سینکلر» برای ادامه تحصیل به شهر دیگری می رود
عزیزانم، این قسمت از کتاب بیشتر به اتفاق های رخ داده برای «سینکلر» در زمانی که دور از خانواده زندگی می کند می پردازد
تا آنکه پس از تقریباً شش سال، «دمیان» و«سینکلر» یکدیگر را ملاقات می کنند.. «سینکلر» برای اولین بار به منزل آنها رفته و برای اولین بار مادرِ «دمیان»، یعنی همان «حوا» را از نزدیک ملاقات می کند... روزهای بسیاری این سه با یکدیگر به صحبت و بازی و خنده میپرداختند و گویی که «دمیان» و «سینکلر» تبدیل به دو برادر شده اند
اما موضوعی در این میان وجود دارد و آن این است که «سینکلر» عاشق مادر «دمیان» شده و زندگی بدون او برایش امکان پذیر نیست
در این قسمت از کتاب، به صحبت های رد و بدل شده بین «سینکلر» و «حوا» که متوجهِ عشق و علاقۀ «سینکلر» به خودش شده است، می پردازد
در پایان داستان، «سینکلر» در آرزوی در آغوش کشیدن و بوسیدنِ لبهای «حوا» می ماند.. چراکه جنگ جهانی آغاز شده و «سینکلر» و «دمیان» به جنگ با شوروی اعزام می شوند
در جنگ «سینکلر» مجروح شده و او را به درمانگاه منتقل می کنند.. وقتی چشم باز می کند، «دمیان» را در تخت کنار خود و مجروح میابد.. «دمیان» با آخرین نا و توانی که برایش مانده به «سینکلر» نزدیک شده و به او میگوید: از عشق او به مادرش اطلاع داشته است... و میگوید در روز خداحافظی و قبل از اعزام، مادرم لبهایم را بوسید و گفت: اگر هر اتفاقی برایتان افتاد، لبهای «سینکلر» را ببوس و این بوس را به جای من به لبهای او منتقل کن
در روز بعد، هنگامی که «سینکلر» به هوش می آید.. به تختِ کناری نگاهی می اندازد... ولی دیگر «دمیان» آنجا نخوابیده است

امیدوارم از خواندن این ریویو و چکیدۀ این رمان لذت برده باشید
«پیروز باشید و ایرانی»


مشاهده لینک اصلی
رتبه بندی ستاره ها کمی چیزهای خنده دار است. * در معرض خطر قرار دادن کلمات در دهان دوتایی جمعی، اجازه دهید به شما بگویم که چگونه با یک (برای از دست دادن یک کلمه بهتر) @ good @ book ... شما می دانید، یکی که شما خیلی سریع به پایان می رسانید و باید انگشتان خود را لیس بزنید و چندین صفحه را به عقب برگردانید تا انتهای یکبار دیگر، این بار، به آرامی، به طرز وحشیانه جذب شود. در نهایت پذیرفتن این که شما پیام نهایی رمان را تجربه کرده اید، این فلش نهایی تصاویر هر دو به طور قطع و تفسیری باز است، شما به زحمت کاغذ دیواری خود را پایین (این افراد Ritz نیست) احساس سرگیجه، buzzy-brained، shifty-eyed ، و شاید حتی کمی فیزیکی خسته. بلافاصله شما خود را متوجه می شوید که چقدر این کتاب به معنای شما در درون زمان خاصی است که تصمیم گرفته است به زندگی خود ادامه دهد، به ویژه تاثیر آن بر حس خودتان، چه در داخل و چه در خارج (چه کسی شما را برای شما می گذارد) چه کسی شما را به دیگران نشان می دهد، چگونه احساس می کنید که به جهان ظاهر می شوید و چطور آن را در افکار و اعمال خود ... بیان می کنید ... من اطمینان می دهم که من و حیوانات بسیار متفاوت). اگر در انتخاب خود از کتاب خریداری شده / قرض گرفته شده / به سرقت رفته / معامله خوش شانس بودید، این روند فکر چند ساعت یا حتی روزها ادامه خواهد یافت. شما ممکن است بیرون بروید و با دوستان بخورید، ممکن است یک عروس از خودتان در یک رقص رقص بیرون بکشید، ممکن است به تاریخ (اگر کسی آن را بیشتر دوست دارید) به یک فیلم، کنسرت یا نمایش هنر بروید، اما این کتاب (دوباره، اگر شما خوش شانس) هنوز هم با شما مانند طعم خلط پشت پشت گلو مانند طعم های ظریف اما همیشه در حال حاضر از رویاهای خود شک و خشن، مانند افکار آنچه شما باید می توانید به یک قلدر در درجه سوم یا در طی مبارزه با یک دوست یا دشمن در برخی از هفته گذشته. وجود دارد که رمان است، به آرامی در اتاق محفظه خود را رپ. شما با دیگران مشارکت می کنید، اما بخشی از شما آنجا نیست. این بخش مهمی از شماست، خود سنجیده و خود را برای حل و فصل مسائل خود، برای پاسخ به تعداد زیادی از سوالات غیر قابل خواندن که پاسخ همه معماهای است. هسن با این کار مبارزه کرد؛ همانطور که همه ما، دوستان نومینوی من، اغلب آنها را انجام می دهند. در روند تجزیه و تحلیل کتاب ها در زندگی او، از متون مذهبی به روانشناسی یونانی به فلسفه نیچه، هسه، یک لنگر برای افکار بی نظیر فریاد کشیدگی، همیشه در حال حاضر که در متن نوشته شده بود، درهم آمیخت. به نظر می رسد که برای هسن، این پاسخ در حقیقت درون این سوال پنهان شده است. برای به دست آوردن تعادل روحانی و ذهنی خود که توسط کتاب ها مورد تقدیر قرار گرفته بود، هسن افکار پراکنده خود را از طریق عمل جسمانی ادبیات خود فرو برد. او مسلما یک نویسنده هذیانگر است و بزرگترین اشتباهاتش را بر روی صفحه قرار می دهد، به طوری که اگر واقعیت داشته باشند، ویرایش و ویرایش می شوند، تا زمانی که نام تجاری خود را از حقیقت پیدا کند. او در تلاش برای رضایت او پاسخ هایی برای بسیاری دیگر داده است. این هدف او نبود، اما همانطور که می توان در واقعیت مشاهده کرد که او حتی در ابتدا این رمان را تحت نام خود (در آن زمان، اگر حتی بیشتر از امروز نباشد) نام ببرید. به همین ترتیب، بسیاری از مردم ادعا می کنند که موجودی در فرقه هسن، او را به عنوان مسیری برای سوءاستفاده نمی اندازد، بلکه به عنوان منبع پاسخ هایی شبیه به کتاب مقدس یا مسیر هشت برابر است. من کلمات Hesses را به عنوان کتاب مقدس نمی پذیرم من فکر نمی کنم که او این کار را کرده بود. رمان های او از خود سوال می کند، پاسخ خود را به او می دهد، و سپس خواننده را تکان می دهد و می گوید: \"اما هرگز فکر نکنم آنچه گفتم. من فقط متوجه شدم که این همه صداها خیلی شبیه به هم هستند، مثل اینکه من سعی میکنم نوعی هامتی را به شما بدهم @ هرگز اجازه نخواهم داد @ تایتانیک تحلیل finale-esque یک رمان نسبتا کوتاه و نسبتا تاریخی بدهد. لطفا، به من احترام بگذارید، به خاطر داشته باشید که حرف های من در موردCult of Hesse @ (Hessians No؟) تمام دلایلی است که من در مورد خواندن Hesses کار برای شروع از شک و تردید بود. شما می بینید، این یک مشکل با احساسات است. من این گرایش خیره کننده را برای اجتناب از فریبکاری به عنوانdispiritually liberating @ رمان و فیلم ها از یک ترس بسیار خاص است. اگر من مانند یک سنگ مانند یک سیاره ای بیگانه چیکار کنم؟ من همیشه در برابر دنیای داستانی ایستاده ام و در حالی که موسیقی را به حماسه ای از اشک می ریزم، تنها سه فیلم (Titanic ... KIDDING!) در زندگی من گریه می کنند: لیست Schindlers (به عنوان یک sorostitute-blogger می گویندtotz obvi @)، رقصنده در تاریکی (به دلیل FUCK) و موجودات آسمانی (که من قطعا به یک مورد وحشتناک از برونشیت، یک بطری مایع کدئین و فارغ التحصیلی پس از دبیرستان @ فكر كنيد @ jitters) اساسا، فیلم های سقوط، با غم و اندوه، احساساتم را سرد می کند. من ترس دارم که چنین کتابی بدتر شود. با این حال، با توجه به اینکه در اوایل دسامبر، از الهام گرفته شده از سوی S.A.D الهام گرفته شده بود، تصمیم گرفتم لامپ های کم نور را ببندم، جمعیت را خنثی کنم، پرده را باز کنم و اراده هارمن را بگویم، آن را بردار! @ من مطمئنا خوشحال هستم که انجام دادم. این رمان درب های قفل شده، ضد گلوله ای را در سینه من باز کرد و از من خواست تا راینا را ...

مشاهده لینک اصلی
هرمان Hesses Demian بیش از هر کتابی بیش از هرچیز تحت تاثیر قرار گرفت، هر چند که من در بیست سال گذشته رمان را خواندم. از طریق نوجوانان دیرهنگام و اوایل دهه ی 20 من هر کتاب هس را که من می توانستم پیدا کنم، از جمله خاستگاه ها، نشریات، نامه ها و غیره، جستجو کردم، تا آنجا که بخواهم از نسخه ی اروپایی در یک کتابفروشی برلین در یک سفر انفرادی تحت تأثیر هس به عنوان ارزان airfare. تجربه اولیه کالج من (سه مؤسسه در شش ترم) به شدت به پایان رسید. من افسرده شدم و گرچه من دوست داشتم، زمان زیادی را صرف چاپ کتاب کردم. والدین من خصمانه و ناخوشایند محیطی ناامن را ایجاد کردند. آینده دشوار است. من وحشت زده بودم، اما من هسه داشتم و بسیاری از شخصیت های هسن به اذیت غم و اندوه من از خودم یادآوری کردند. در نهایت من کالج را به پایان رساندم، وجود را پنهان کردم و آموختم که زنده بمانم. بعدها یک زن با مهربانی و دلسوزانه موافقت کرد که با من ازدواج کند. ما به ویسکانسین نقل مکان کردیم وقتی آپارتمانی را برای شمال کشور انجام دادم، کتابهای هسس را بر روی کاغذ گذاشتم و به مدت 20 سال به نویسنده نگفتم. چند هفته پیش یک نسخه مناسب Demian با معرفی توماس مان (Mann) برای یک زن و شوهر در یک مرز بسته شدن فروش دیدم . من کتاب را بیش از هفت روز بهار روزهای خاکستری مبتلا می کنم. و در حالی که درک من از رمان تغییر کرده است، البته، با گذشت چند دهه، دیدگاه Hesses یک بار دیگر از من قدردانی کرد. سینکلر، راوی رمان، یک نوجوان آلمانی است که درخشندگی گرم و بی خطر از جهان دوران کودکی خود را به ترس و وحشت تبدیل می کند بزرگسالان او تلاش می کند قوانین را دنبال کند اما احساس می کند خود را به چیزی غیر از وضعیت فعلی شهر فرا خوانده است. در مدرسه او با دانشجوی جدید، دمیان اسرار آمیز، بالغ و تا حدودی زنانه ملاقات می کند. سینکلر از طریق دانیان، از افراد با «مارک کاین» یاد می کند. این افراد ویژه هستند؛ آنها نمیتوانند در محیط اجتماعی عادی برآورده شوند و به معنای دیگر در جای دیگری باشند. سینکلر تنها وقت خود را صرف می کند، از دست دادن و ترور احساس می کند و تقریبا از مدرسه شبانه روزی ناتوان است. آیا می بینید که چرا این تنظیم برای یک نوجوان جذاب بود، احساس می کرد که او نمی توانست ده دقیقه در اتاق با والدینش ایستاده و اولین دوره های دانشگاه را نگذراند؟ من می خواستم احساس کنم که انزوا و مهارت های اجتماعی سوم درجه سوم به معنی من هستند و من را با یک هدف من نمی توانم درک کنم. دیمین و سینکلر بعد از فارغ التحصیلی جداگانه و آزمایشهای بعدی با زنگ های الکلی قبل از فروپاشی تحت عنوان یک مربی جدید، Pistorus ارباب ارباب مهربان، اما مست و محدود. سینکلر رنگ می کند و چشم انداز یک پرنده را از طریق تخم مرغ به عنوان استعاره برای روند خود ایجاد می کند. من آنقدر پرنده ای را دوست داشتم که نقص هایم را به عنوان چیزی عمیق تر از بی کفایتی اثبات کنم. سینکلر با دمیان در آغاز جنگ جهانی دوم ظاهر می شود و زمانی که بخش بعدی آنها خود را به عنوان بخشی از پیشگام جدید معرفی می کنند که پس از محاصره های نظامی به جهان تبدیل خواهند شد. دمیان ناقص است بعضی از اصطلاحات به زبان مبهم و اسطوره ای متکی هستند که از ویژگی های عرفانی و تا حدودی خسته کننده است. به عبارت دیگر، می توان هسه را به اتخاذ راه آسان از طریق فرمان دادن بینش دمیان به عنوان نزدیک به غیر قابل توصیف متهم کرد. و هنگامی که سینکلر و هسن \"یکدیگر\" یکدیگر را جفت کنند، این جفت به طرز تلپاتیکی نیاز به دیدار دارد. این قدرت سحر و جادو، عاشقانه، توصیفی ساده تر از چیزی است که ملموس است و حتی به عنوان یک نوجوان من می دانستم که این نوع تعامل فراتر از توانایی های من است و احتمالا خشمگین است. و هنگامی که دمیان می گوید چیزهایی مانند \"جهان جدید آغاز شده است و جهان جدید برای کسانی که به قدیمی بستگی دارد، وحشتناک خواهد بود. چه کاری انجام می دهید؟ از کمبود جزئیات سود می برد. اما هیچ کدام از اینها برای من مهم نبودند بیست و بیست و پنج سال پیش. هسه تصویر مردان جوان هوشیار را که در لبه اصلی زندگی روزمره مبارزه کرده بودند، به تصویر می کشد و برای چیزی بیشتر امیدوار است. و در حالی که من می توانم عاشقانه ذاتی و خدشه دار روحانی را با چشمان مسن تر و آرام تر ببینم، من هنوز احساس خستگی هسس را دارم. بدون دمیان و کتاب های مشابه، من برای صداهای احساساتی که من نمیتوانم در مورد خودم بیان کنم، کمبود داشتم؛ کار Hess یک چارچوب بود که در آن زمانی که من به سختی نزدیک به یک احساس بی ارزش بودم، می توانستم یک مقدار ارزشمندی بالقوه را ببینم. و در حالی که من می توانم دیمین را به عنوان یک رمان که در چهل و یکم به تنهایی با من در نه سالگی متفاوت است، تشخیص می دهد که در این کتاب بخشی از من است که هرگز به طور کامل ناپدید نخواهد شد. دیمین به واژگان روایت من الزامی است و همیشه خواهد بود. باقی مانده از Hesses تاثیر می گذارد ظریف اما هنوز هم وجود دارد؛ در حالی که من دوست دارم فکر کنم به دنبال معنی در آنچه که انجام می دهم، فراتر از توافق، بدون اینکه هرگز از هسن بخوانم، کار او فرم و بنیاد را، هرچند عرفانی، که من می توانستم با آن رشد کنم و (امیدوارم) توانمندتر، ساختم، ساختم. با تشکر از شما، آقای هاس، برای آنجا که من بیشتر به شما نیاز داشتم.

مشاهده لینک اصلی
من فقط می خواستم که با توجه به انگیزه هایی که از خود واقعی من داشتم زندگی کنم. چرا این خیلی دشوار بود؟ این نقل قول تنها در اولین صفحه رمان قرار دارد و به شما می گوید همه چیزهایی که باید بدانید. من این کتاب را دوست داشتم من می خواهم آن را دوست داشته باشم من اینجا با این صفحه کلید نشسته ام و سعی می کنم نوشتن کنم، اما بعد از خواندن این رمان نفیس، همه چیزهایی که باید برای تلفن های موبایل بگویم. من تایپ میکنم من حذف می کنم بیشتر بخور حذف. چیزی که من می گم کافی است من احساس می کنم که من در اندیشه های هرمان هسه زندگی می کنم. همه مبارزات من - با اخلاق و هدف و معنای - آنها هم مبارزات او بود. در هنگام خواندن این کتاب لحظات وجود داشت که در آن من فقط صفحات را بسته بودم، چشمانم را بسته بودم و فکر میکردم. من فقط می خواهم در این لحظه زندگی کنم ناگهان، همه چیز روشن است. من دیگر نمیخواهم خواندن یا فکر میکنم یا دیگر حرف میزنم. من فقط می خواهم تجربه THIS.â € بنابراین عمیق نوشته های او بود که من نمی توانم حتی آن را توضیح دهد به شما. احشاء آن لحظاتی وجود داشت که در آن اختلافات شناختی که من به طور دائم در حال مبارزه بودم متوقف شدم ... این همانند یک نور روشن در تمام تمایلات تیره من بود و من می توانستم به وضوح طبیعت واقعی من را ببینم. با احترام، این برای من مهم بود. من می خواهم آن را برای شما عمیق باشد. از آنجایی که ممکن است شاید فقط یکی باشد. ما فقط می ترسیم اگر شما با خودتان هماهنگ نباشید. کل جامعه متشکل از مردان که از آنها ناشناخته می ترسند. همه آنها به این معنا هستند که قوانینی که آنها زندگی می کنند، دیگر معتبر نیستند، که طبق قوانین دائمی زندگی می کنند - نه دین آنها و نه مرگ و میر آنها به هیچ وجه به نیازهای فعلی بستگی ندارد. هر کسی که به دنبال، شگفتی ها، philosophizesâ € | هر کسی که فکر می کند باید این کتاب را بخواند.

مشاهده لینک اصلی
من میخواهم این کتاب را بخوانم، شاید شاید بتوانم بفهمم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است با teesers های جدید BTS. ببینید چه چیزی برای من انجام داده BigHit! نگاه کن

مشاهده لینک اصلی
@ اما هر انسان بیشتر از خودت است؛ او همچنین نشان دهنده نقطه منحصر به فرد، بسیار ویژه و همیشه قابل توجه و قابل توجه است که در آن پدیده های جهان تنها یک بار در این راه و هرگز دوباره تقاطع می کنند. به همین دلیل است که هر داستان مردانه مهم، ابدی، مقدس است؛ به همین دلیل است که هر انسان تا زمانی که زندگی می کند و اراده طبیعت را برآورده می کند، شگفت انگیز و ارزشمند است. تمام وقت آن است که این خواندن را خیلی زود پس از خواندن داستان Zweigs (Burning Secret) درباره یک پسر جوان ترک دوران کودکی این کتاب موضوع مشابهی را دنبال می کند، یک پسر به نام امیل می رود از طریق سفر شخصی خود به تبدیل شدن، و قطعا به عمق بیشتر می رود. بر خلاف کتاب زویج، شخصیت اصلی ما در دنیای واقعی به دنیا می آید، نه در یک محیط منزوی، و این کار را با نوعی راهنمای معنوی، یک پسر کنجکاو به نام دیمین انجام می دهد. من از زمانی که من یک نوجوان بودم، حسن را خوانده ام و فکر می کنم این کتاب در آن زمان حتی برای من تاثیر گذار بود، زمانی که سعی کردم خودم را کشف کنم و مسیرم را انتخاب کنم. با این حال، من واقعا از این کتاب لذت بردم و متوجه شدم که خیلی به این پسر کوچک آلمانی مربوط می شود، چیزی که هرگز انتظار نداشتم بتوانم انجام دهم. وارد ذهن یک کودک در سفر برای پیدا کردن کسی که او هست چیزی که من مدت زیادی به آن فکر نکرده بودم بسیار جالب بود زیرا بسیار آسان است که فراموش کنیم که همه ما از طریق این مرحله می گذریم؛ زمان درد و عصبانیت برای بسیاری وقتی که بی گناهیم را از دست می دهیم، چیزهای جدید یاد می گیریم، فلسفه های جدید را کشف می کنیم و مبارزه برای پیدا کردن معنی. من احساس کردم که می توانم بیشتر به امیل جوان تر ارتباط دهم، که حس می کند، زیرا او و من مسیرهای بسیار متفاوت را انتخاب کرده اند. هسه بسیار فلسفی است و من از گفتگو درباره معنویت و دوگانگی لذت بردم، اگرچه من نمی توانم بگویم با آنها موافقت کردم. من با چند نقل قول فکری همراه باقی مانده بودم، بعضی از اینها را اینجا قرار می دهم: @ من و او هنوز یک جستجوگر هستم، اما متوقف به ستاره ها و کتاب ها نیستم؛ من شروع به گوش دادن به آموزه هایی که خونم را به من میشنود.هر زندگی انسان، جاده ای را به سوی خودش نشان می دهد، یک تلاش برای راه رفتن، اشاره به یک مسیر.یک فرد را به اندازه کافی در معرض دید و بیشتر درباره او فقط از خود می خواهد. @ من فقط می خواستم که با توجه به انگیزه هایی که از خود واقعی من داشتم زندگی کنم. چرا این خیلی دشوار بود؟

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب دمیان


 کتاب دین و نگرش نوین
 کتاب هانس کریستین اندرسن وشش قصه
 کتاب رختکن بزرگ
 کتاب عشق و جنایت در سیسیل
 کتاب عروسکی در باغ
 کتاب رمانتیسم