کتاب خورشید همچنان می دمد

اثر ارنست همینگوی از انتشارات نگاه - مترجم: احسان لامع-ادبیات کلاسیک

در دهه‌ی 1920، جک بارنر روزنامه‌نگار و سرباز سابق جنگ جهانی اول، در پاریس زندگی دربه‌دری را سپری می‌كند. او عاشق لیدی برت اشلی، زنی كه شوهرش را ازدست داده بود، می‌شود. اما به دلیل مصدومیت جنگی كه او را از نظر جنسی دچار مشكل كرده بود، آن دو نمی‌توانند ارتباط عاطفی خود را حفظ كنند و برت با مرد تاجری به نام مایكل كمبل نامزد می‌كند. در این میان رابرت كوهن، دوست صمیمی جک كه زمانی قهرمان بوکس بود، پس از آشنایی با برت عاشق وی می‌شود. این چهار نفر به اتفاق هم برای تماشای جشن سالانه‌ی سان فرمین راهی اسپانیا می‌شوند و در آن‌جا برت عاشق جوان گاوباز می‌شود و همه‌ی آن‌ها را درگیر حوادث غیرمترقبه می‌كند.


خرید کتاب خورشید همچنان می دمد
جستجوی کتاب خورشید همچنان می دمد در گودریدز

معرفی کتاب خورشید همچنان می دمد از نگاه کاربران
فیستا: خورشید نیز افزایش می یابد، مانند یک نوع آزمایش اجتماعی بد می تواند خوانده شود. شما یک اتاق را می گیرید و در سه فیل قرار می دهید. (شما همچنین می توانید برای اتاق های اطراف فیل ها را به دلایل عملی انتخاب کنید). نام های فیل ها را می نویسید و این نام ها را روی علامت های خود بزرگ، روشن و قرمز رنگ می کنید. شما آنها را ناتوانی، حسادت و تنهایی می نامید. سپس شما گروهی از افراد را در همان اتاق وارد کنید، چند بچه و یک دختر زرق و برق دار. آنها می توانند هر چیزی را که دوست دارند انجام دهند، آنها آزادی را برای انجام هر کاری که می خواهند انجام می دهند. تنها قاعده: آنها مجاز نیستند فیل ها را در اتاق قرار دهند. برای ایجاد چیزهای جالب تر، یک نوار باز و همه مشروبات الکلی در جهان وجود دارد. به نظر می رسد یک حزب درست است. به استثنای آن، این یک تجربه اجتماعی برای من نیست. آن را در اولین خواندن من نبود، و آن را در دوم من نبود. بنابراین آره، زمان برای نوشتن و نمایش خلاقانه! __________ اولین خواندن - ViennaThe hallways of the academy were full of sound. خورشید از پنجره من خم شد، اتاق گرم بود. من از تختخواب رد شدم، آب روی چهره ام چسبیده بود و به سمت درب رفت. راهرو سفید و سرد بود. چهره های آشنا لبخند زدند به من و یکدیگر. کیسه ها و چمدان ها تمام شد و من راه خود را به راهروهای بزرگ راه دادم. من برخی از مردم را متهم کردم. دانش آموزان از تعطیلات تابستان باز می گشتند، آنها در روحیه خوبی بودند. من تابستان گذشته بودم یک دوره کارآموزی در وین و در آکادمی برای فصل گرم پر از گردشگران بود. دیوید را دیدم او با بعضی از مردم صحبت می کرد و من به سمت گروهش رفتم. او از کانادا آمده بود و خیلی خسته بود. پیراهن چوبه دار او تحت بازوهایش مرطوب بود. @هی آقا! شما پرواز خوبی داشتید؟ @ @ حتما، ضرب و شتم بسیار. شما برای نوشیدنی ها بعدا؟ @ @ مطمئنا @ او بالا رفت دو پرواز از پله ها. دانش آموزان دیگر مکالمه هیجان انگیز خود را در مورد تعطیلات تابستانی خود آغاز کرده اند، بنابراین تصمیم گرفتم به باغ بروم. این توسط معماری سفید آکادمی احاطه شده است. بعضی از درختان در یک گوشه نشسته بودند، یک نیمکت مشرف به یک چمن سبز در سایه خود نشسته بود. لوسیان یک کتاب خواند. @ هی @ @ هی، ورزش قدیمی. آیا تابستان خوب بود؟ @ @ آره، وین در تابستان بیدار می شود. بسیار اتفاق افتاده است. @ @ Nice. وردن احساس خیلی تنهایی پس؟ @ @ نه، نه بیش از حد. @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ شما هنوز ندانید اندرو؟ @ @ نه و من او را تمام تابستان شنیدم @ @ ما نه. آیا من را متعجب نکنیدYeahخوب میتونم دوباره او را ببینم. @ @ Yes. @ او ادامه داد: خواندن و برگشتم اتاقم. شروع کردم به خنک کردن کمی در خارج از من، بنابراین من پنجره من را برای اجازه دادن به هوا تازه. من سعی کردم کمی بخوانم اما معده من صدمه دیده بود. من صبح بخیر خوردم، فقط یک بیسکویت و برخی از ماست. من روی بالشم چسبیده و آهی کشیدم. نسیم از خارج به پشت گردن من و موهایم سرازیر شد. صدای و خنده از خارج بیرون آمد. معده من صدمه دیده است. من چند ساعت بعد ازش بیدار شدم دبیرستان در کنار آکادمی از اشعه ماوراء الطبیعه خورشید از باغ ما مسدود شده بود. این در سایه های خاکستری و یک سکوت تازه پرتاب شد. من یک گنگ آب گرفتم و تغییر کردم. همانطور که من رفتم دیوید را روی پله ها دیدم. @ @ Lets goYes sir، من فقط در راه بودنه خیلی خسته؟ @ @ کمی، من کمی از قدیمی desynchronosis. @ @ من می بینم که هنوز با اصطلاحنامه شما خواب است. چی؟ کلمه ای طبیعی است. @ ما از طریق درب چوبی بزرگ آکادمی رفتیم، در خیابان در آفتاب شب. ما از آن به سمت شرق Karlsplatz حرکت کردیم. کلیسای کوچک و سفید در انتهای خیابان قرار دارد. بسته بود. تا آنجا که می توانستم بگویم تمام تابستان بود. ما از آن گذشتیم، با یک تراموا از یک خیابان شلوغ عبور کردیم و یک اتوبوس قرمز را در خیابان پارک کردیم. صاحب نوار دوبلکس انگلیسی را خریداری کرد. علائم روی پنجره های ویندوز نشان داده می شود که خوانش کتاب های تبلیغاتی برای کودکان است. @ Lesebus @، جانی تصمیم گرفت آن را فراخوانی کند. تراس بارها نشسته در سایه دو دهانه پر از مردم بود. ما وارد شدیم و لوسیان را در یکی از جداول دیدیم. او قبل از اینکه نگاهش را بالا بکشد، ما را در یک دفترچه نوشت و ما را دید. @ خوب شب، chaps قدیمی! @ @ خوب برای دیدن شما دوباره، لوک. @ @ Kilkenny @ @ معدهم درد می کند. @ در مورد شما، مت @ @ حتما هم همینطور. @ دیوید به منظور سفارش به نوار رفت. یک خط از مردم شکل گرفته بود، مکان های آنها در خارج از تراس رزرو شد. هیچ کس به نظر نرسید، هنوز هم زود بود. اکثر سر و صدا از بیرون خارج شد، بعضی از آن ها توسط موسیقی راک از داخل درون غرق شد. @ شما هنوز هم او را می بینید؟ @ @ هیچ کس را نمی بینم که از آنجایی که من اینجا را پیدا کردم فقط جیک پشت نوار است. الاغحتما احمقبنابراین شما چطور؟ @ @ خوب، می دانید کمی نوشیدنی زنگ زده است. من شما را دوست ندارم.شما یک نوشیدنی ضعیف هستید.من تکیلا یا ودکا را به من بدهید و من آن را اداره کنم. آیا هنوز اندرو را دیدید؟ @ @ شما یک نوشیدنی ضعیف هستید.من آب نوشیدم خیلی خوب، اون همه. باید مواد تخمیر یا هر چیز دیگری باشد. آیا اندرو را دیدید؟No. احتمالا از انگلستان عقب نشینی نکرده یا او ...

مشاهده لینک اصلی
او حیرت می کند مثل یک زن، با چیزی که فکر می کردم جالب بود (با توجه به اینکه آزار دهنده است) شروع می شود. برای 75 صفحه اول، شخصیت ها با این سرعت و بدون اشاره به توضیحات فیزیکی و یا ویژگی های قابل توجه در این کتاب، از این کتاب استفاده می کنند و این تاثیری را در یک حزب واقعا شلوغی که در آن چهره بعد از چهره را می بینید، نام و نام خانوادگی و شما هیچ وقت برای فرایند کردن کسی که نیستید، چرا آنها قابل توجه هستند و اگر حتی حتما آنها را به خاطر بسپارید؛ بنابراین، حداقل، این کتاب قادر به تقلید \"بزرگ حزبی خوش آمدید\" است که به نظر می رسد در سراسر زندگی شخصیت نفوذ، اما این تنها می رود تا کنون؛ این بخش یک حزب طولانی خسته کننده است که نیاز به کمترین میزان توجه شما دارد تا بداند که همه این افراد ناپاک، افراد خالی و آنچه در حال حاضر در مورد زندگی در حال زندگی آنهاست. مطمئنا ممکن است تعداد زیادی از افراد جالب در داخل و خارج از اتاق نشیمن شما وجود داشته باشد، اما هرکدام به اندازه کافی مستحکم شده اند (بر روی ذهن شما)، که هیچ کس به چیزی توجه نمی کند، اما آنچه که بیشتر درک از یک شخص می تواند عملکرد کند. تلاش من برای تکمیل شدن به انتقاد تند و زننده تبدیل می شود و مبارزه من برای به دست آوردن همینگویی ادامه می دهد. نظریه یخی. یاهو آن را می داند این کار تکراری نیست، اما من به هر حال. اصل آن اینست که برای اینکه خواننده را به عنوان نویسنده باید درگیر کرد، باید عمق احساسات انسانی را با دادن جزئیات دقیق تر، به طوری که عمق یک صحنه به صراحت به صورت ضمنی بیان نشده باشد، به طور صحیح انتقال دهد. این نظریه در اطراف این ایده است که احساسات نامعلوم، عمیق تر از احساسات صحبت می شود. و تا این لحظه، من نمی توانستم با همینگوی بیشتر موافقت کنم. چند بار می توانید یک داستان را بخوانید که آن را تمام می کند؟ اگر ما باید یادآوری کنیم که «جین احساس غم و اندوه دارد، نقطه شروع احساس احساس یک داستان چیست؟». جان گریه کرد این درام را خنثی می کند؛ شخصیت ها سفت می شوند با این حال، من نمی توانم بیشتر با اجرای Himingway از نظریه یخی مخالف کنم. اگر کلمات به یک مخزن عمیق تر معنی اشاره می کنند، پس هر کلمه نباید متراکم باشد، دو برابر انسترادس و عمیقا پیوسته است؟ من بارها و بارها یاد گرفته ام که راه نادرستی برای این نظر سنجی وجود دارد. به علاوه من با این احساس که تمام شعر بر این اصل عمل می کند، غلبه می کنم، اما همینگویی می نویسد: منحصر به فرد ترین و زیباترین پروژهای است که هرگز خوانده ام. چگونه کسی می تواند به طور کامل نظریه Iceberg را درک کند و سپس یک خط بنویسد: \"به نظر می رسید که یک کلیسای جامع زیبا و کم نظیر مانند کلیساهای اسپانیا\" چند خط پیش از ما گفته شد که آنها در اسپانیا هستند. بنابراین همینگوی می نویسد که کلیساهای زیبا در اسپانیا مانند کلیساهای اسپانیایی عالی هستند. Ugh.Then توده ای از این کتاب وجود دارد که فریاد به من نگاه می کند! ببینید که چقدر برای این رمان تحقیق کرده ام، که شامل توصیف هایی است که گردشگری آمریکایی کتابچه راهنمای فرانسیس را به عنوان یک سفر هیجان پر از اکتان به نظر می رساند: ما به رودخانه دوت پد فر رفتیم و آن را دنبال کردیم تا آن را به ما رساند در شمال و جنوب غار سنت ژاک سفت و سپس در جنوب غربی، Val de Grà ¢ CE، پشت حیاط و حصار آهن، به Boulevard du Port Royal رفته است. . . ما در کنار Port Royal رفتیم تا زمانی که Mountparnasse شد، و سپس در گذشته از Lilas، Lavigne، و همه کم کافه ها، Damoy، عبور از خیابان به Rotonde، گذشته از چراغ و جداول خود را به انتخاب این چیزی نیست که من برای داستان خواندم عمق احساسی زیادی می تواند در زیر تمام این پروسۀ ظریف وجود داشته باشد، اما همه در من گم شده اند. من می دانم که بسیاری از مردم این کتاب را مورد علاقه خود را از Himingway پیدا می کنند، اما بدون اقدام بسیار، کجا لذت بردن است؟ کدام یک از بزرگترین قدرت هایینگینگ است؟ تمام قیام های گاو و همجنس گرایان بسیار قوی بودند؛ آنها تنها چیزهایی بودند که ارزشمند بودند (مشاهده اسپویلر) [اما هنوز چیزی وجود دارد که باعث ناراحتی من شد؛ چرا پدرو رومرو قهرمان و آرمانی بود؟ آیا پندار رومرو کشته شده است؟ آیا این موضوع بسیار جالب / ترسناک / تئاتری بسیار مهم است چرا که هیمینگوی مورد استفاده قرار می گیرد؟ او نماد نهایی لیمو ماچو است. آیا نمی توانستم به یک کتاب در مورد یک مرد ناتوان بازی کنم؟ اما در عوض ما گفته ایم که ویسنته گیرونس درگذشت؛ چه کسی فک می کند؟ چرا من حتی مراقب هستم؟ همه ی این معانی بی معنی نام ها و مکان ها، که کاملا صاف و به سختی من را به عنوان یک خواننده درگیر می کنند. (پنهان کردن اسپویلر)] من می توانم از همونگوی درباره ی چگونگی درست کردن خشونت های بی رحمانه و یا هر صحنه ای که مردان در معرض دشواری های سخت قرار می گیرند یاد بگیرند. هک، حتی سفر ماهیگیری یکی از بخش های هیجان انگیز این کتاب است. نقاط قوت Himingway در صفحه نمایش زیبا در برای کسانی که بل بارها. این به این دلیل است که کتاب در طول جنگ داخلی اسپانیا تنظیم شده است. من حتی از تقلید Castilian اسپانیایی لذت بردم و گفت و گو بدون نیاز به ترجمه؛ من احساس کردم که همینگویی یک لحظه ای را به دست آورد که از احساسات قدیمی شخصیت ها و داستانش لذت برده است، اما ...

مشاهده لینک اصلی
این کتاب در مورد یک مرد در اسپانیا او را دوست دارد.

مشاهده لینک اصلی
بله، پروسۀ بی عیب و نقص و دقیق. بله، نویسنده فوق ستاره. بله، من قبلا آن را مطالعه نکرده بودم، اما کاملا صحیح بود. به هر حال، من این دوبله را دوست دارم - بسیاری از کاراکتر ها بلا هستند؛ زیرا آنها متعلق به نسل بلا هستند؛ منظورم این است که اگر مبارزه نکنند در جنگ چه چیزی باید انجام شود؟ - با رمان مضحک و غیر قابل تحملی مالکوم لوری، @ Under the Volcano . @ اما خدا را شکر این یکی از جذابیت های اروپایی است که همه چیز را در لاهوتی در حالی که برخی از روزهای از دست رفته در مکزیک را می پسندد، تحریک می کند. در اینجا برخی از روزهای از دست رفته در پاریس، و سپس برخی در اسپانیا در پامپلونا؛ من ترجیح می دهم سفرنامه ها و کتاب های ولنتاین (جای جای خانه را در اینجا)، اما بی هدف، در حالی که زیبا و برجسته به صورت نمادین به احساسات ناامیدی و کاملا متفرقه ملانوسی، به جای ... - unmentful؟ جالب است، بله همینگوی آن را برای fuckskakes! اما من نمی توانم کمک کنم، اما به نوشتن نویسندگان مدرن که زمان و مابعدالطبیعه خود را از دست داده اند، می ترسند. @ Old Man and Sea @ برای من شاهکار است. این، خوب ... درست مثل یک پیکاسو یک پیکاسو است (حتی طرح هایی که هزاران دلار در کنار ساحل فلوریدا می رود)، همینگوی همیشه شبیه همینگویی است.

مشاهده لینک اصلی
خورشید نیز افزایش می یابد، رمان 1929 رمان درباره ی نسل یك گمشده ارنست همینگوی را باید برای ادبیات قرن بیستم خواند. من این را به عنوان یك كلاس در مدرسه یك كلاس شناختم، پروفسور انگلیسی ما به ما گفت كه آن را بخواند و آماده صحبت شود هفته بعد. کلاس بعدی به دانشجویانی بود که افکار خود را درباره رمان و آنچه که ما آن را به آن فکر می کردیم، اختصاص دادیم. با یک لبخند محرمانه و تا حدودی از هوا فرونشست، مربی پدیاش را تشکیل داد و چیزی را به این نتیجه رسید که خوانندگان از دهه ها از دست رفته اند. این اولین تجربه من با راوی غیرقابل اعتماد بود. ادبیات هرگز مجددا مجزا نخواهد بود. کامپکس و در بسیاری از سطوح بیان شده است، این شامل برخی از شخصیت های آرچتیپال در تمام ادبیات مدرن، برجسته شده توسط بانوی برت غیر قابل تقدیر است. خانم برت اشلی، خطرناک و بر خلاف ایده آل هائی از برتری مردانه همینگویی، در داستان بعدی خود، \"Life Of Short Life Of Frances Macomber\"، دوباره تکرار می شود. @

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب خورشید همچنان می دمد


 کتاب کافر
 کتاب a passage to india
 کتاب sula
 کتاب Beloved
 کتاب Pale Fire
 کتاب A Horse at Night: On Writing