کتاب حباب شیشه

اثر سیلویا پلات از انتشارات باغ نو - مترجم: گلی امامی-ادبیات کلاسیک

بل جار تنها رمان نوشته شده توسط نویسنده و شاعر آمریکایی سیلویا پلت است. اوایل سال 1963 تحت نام مستعار ویکتوریا لوکاس منتشر شد، این رمان نیمه ایبوتیک است، با نام مکان ها و افراد تغییر کرده است. استر گرینوود درخشان، زیبا، بسیار با استعداد و موفقیت آمیز است، اما برای آخرین بار به آرامی در زیر به سر می برد. سیلویا پلات، در استاد کارآموز و تحسین برانگیزش، به طرز شگفتآمی، خواننده را با فروبستگی استرها به شدت ترسیم می کند، که دیوانگی او به طور قابل ملاحظه ای واقعی و حتی منطقی می شود. نفوذ عمیق به گوشه های تاریک و خشن ترین روح انسان، بل جار یک پیشرفت خارق العاده و یک کلاسیک آمریکایی غریب است.


خرید کتاب حباب شیشه
جستجوی کتاب حباب شیشه در گودریدز

معرفی کتاب حباب شیشه از نگاه کاربران
گاهی اوقات، یک بار در طول زمان، یک کتاب در اطراف، با کلمات به طوری cogitative که آنها را گزاف گویی صفحات و من با فشار از آکادمیک آشنایی و غریبه جذاب است. و آن، بل جار می کند. چندین بار. و آن ترسناک است که من مربوط به قربانی افسردگی بالقوه است. (ممکن است، مربوط باشد یک کلمه قوی است، می توانم او را درک کنم ممکن است بیشتر مناسب باشد. حداقل، این چیزی است که من به خودم می گویم.) \"من می خواستم بین این خطوط سیاه چاپ، همانطور که شما را از طریق حصار رد می شد، و زیر این درخت سبز زیبای سبز می خوابید. »و من می خواهم میان این خطوط چاپی سیاه و سفید، همانطور که شما را از طریق حصار می ریزید، و به استر بگویید که همه چیز درست خواهد بود. چون هیچکس تا به حال بهش نگفت در طول کتاب، احساس عجیب و غریب که تمام منطق را برطرف می کند، به من خیره شده، گویی می توانم مسیر را تغییر دهم. همانطور که من مسئول آنچه اتفاق افتاده است ((مشاهده اسپویلر) [هیچ چیز ناامید اتفاق افتاده است (پنهان کردن اسپویلر)]). ارتفاع پطات کمال با این کتاب به دست آمده است. من نمی دانم اگر بخاطر پروسۀ ثروتمند با طعم و مزه ای که هر طرحی را در طیف توجیه می کند یا به دلیل شخصیت های درون گرایانه intellectually crafted که به آن اندیشه ها می اندیشند، دلالت می کند. هرچند دلایل ممکن است، سیلویا پلت آن را در این رمان بی نظیر ارائه کرده است با استراتژی تکان دهنده ای واقع گرایانه، استر گرینوود (شاید به دلیل آن بود که تنها Plath، خود را در لباس پوشیدن دیافکنی). ناشران قبل از این کتاب در مورد زندگی Sylvia Plaths یادداشت و چگونه این رمان موازی شگفت انگیز خود را به کاهش است. این باعث شد که من بیشتر بخوانم در مورد نویسنده. و شما با آنچه که پیدا کردم شگفت زده خواهید شد. چگونه زندگی خود را به معنای واقعی کلمه در این کتاب ثبت شده است. و چطور آنچه در اینجا گفته شد، ترسناکتر بود. من معمولا کتابی با افسردگی حتی در حاشیه را دوست ندارم، زیرا همیشه برای من خیلی محکم است. بدیهی است که چگونه بسیاری از کتاب ها کاهش افسردگی را به یک دسته از گرایش های خونین که در اثر انزجار و انحطاط با فردی که از طریق دریاهای بی نظمی های روان نژادی شایع است، کاهش می دهد. به نظر می رسد که فراموش کرده اند آن است که آن را همیشه غریبه نیست، می تواند یک زمزمه نیز باشد. ظریف و پیچیده و ترسناک. آنقدر ظریف بود که فقط چند صفحه بعد از فرو رفتنش به افسردگی، متوجه شدم که چه اتفاقی افتاده است. علائم وجود دارد، از همان ابتدا، ناخودآگاه و بی علاقگی که به تدریج به سایه خیره کننده شک و تردید در مورد زندگی خود تبدیل شده است. و برای استر به وحشت افتادم و از او از آنچه او میتوانستم بترسم. افکار خود را از دست داد و جعبه اش پر از تیغ زدن بود. از آنجا که در سر من او واقعی است درست همانطور که نویسنده آن را ایجاد کرد، همان کسی است که در سن 30 سالگی نیز خودکشی کرد. این موفق شدن کتاب، در این حقیقت است که ما پیشاپیش افسردگی و افسردگی پس از افسردگی به ما ارائه می دهیم اما بعدا متوجه می شویم که هیچ خط مشی تقسیم هر دو وجود ندارد. و البته هر چيزي كه توصيف شده است، احساس خجالتآميزي دارد، زيرا Plath مي داند كه چه چيزي نوشته شده است. این کتاب به من تعجب کرد که آیا واقعا واقعیت را برای بیان کردن داستان دشوارتر می کند یا خیر. فقط یک حدس می زنم، اما احساس کردم ذکرش را می کنم چون خیلی به آن فکر کرده ام. وقتی او این را نوشت، چه چیزی ممکن بود در سر او بریزد؟ آیا او تصور می کرد که یک روز حدود نیم قرن بعد یک دختر در یک قاره متفاوت این را می خواند، احساس خستگی ناپذیری در ناامیدی از همدلی او می کند؟ یا این کتاب فقط یک گریه بود؟ من فکر نمیکنم که من بیشتر از این کتاب در مورد نویسنده بخوانم و در حال حاضر منتظر خواندن شعر عرفانی او هستم. من به شدت به شما توصیه می کنم داستان زندگی پلات را (و مرگ) قبل از وارد شدن به این کتاب بدانید. و شما باید این کتاب را بخوانید.

مشاهده لینک اصلی
انجام شده بود یک مدت طولانی من می خواستم به خواندن این کتاب و هر چند من فکر کردم © او به من با یک کتاب پیدا است که هر چند که چند لحظه افسردگی، احساس نه چندان عمیق، اما من آن را در بر داشت داستان یک زن، استر گرین وود، که به سادگی می کند مناسب نیست هر ساختار یا مدل یا الگوی caracterÃstico جامعه و محدود کردن تمام اقدامات خود را در زندگی بدون آنکه قادر به خارج از آن شیشه زنگ به که آن را در چند معابر از historia.Es اشاره دارد، من خوانده ام کتاب تلخ و ناراحت کننده تر از این، که من پیشنهاد می کنم با شما تماس و € œHuida به tinieblasâ €، آرتور شنیتسلر، که یک دوست نزدیک از زیگموند فروید بود. در واقع، این آخرین، خواننده بزرگ، نمونه هایی از کتابهای اشنیتلر برای نوشته ها و تحقیقاتش گرفت. داستان گفت: در â € شنیتسلر œHuida به tinieblasâ € است در مورد رابرت، یک شخصیت muchÃsimo ذهنی بیشتر دچار آسیب های روانی، که مشکلات عاطفی به عنوان یک llevarán ساحلی که سرسره آبی به فاجعه total.Volviendo استر جدی، من توجه داشته باشید که شیوه زندگی او بی ربط است، تقریبا بی رحمانه و بی رحمانه. تمام افرادی که ملاقات می کنید مطابق، کمک و یا درک آن نیست. به خصوص مادرش. تجربه سفر به نیویورک یک خلاء بزرگ در روح و قلب و علل در بازگشت خود به خانه شک و تردید بیشتری ایجاد خواهد شد، او را به یک دخمه پرپیچ و خم می افتد و شروع به تیرگی. آنچه که من به عنوان جنبه کاملا منفی و افسردگی کتاب را نجات می دهم، برخی عباراتی است که من آن را نوشتم. من چند مثال نقل قول:Each زمان من سعی کردم به تمرکز ذهن من نرمی مانند یک اسکیت باز به سمت یک فضای بزرگ خالی، و pirouettes انجام می دهند، وجود نداردSenta که من encogÃa تبدیل شدن به یک نقطه چسبیده minúsculo سیاه و سفید آن پتو قرمز وجود دارد. و سیاه و سفید آن کاج چوب کاج. من مانند یک سوراخ در زمین احساس می شود.من احساس می کنم من در سایه مانند منفی از کسی که تا به حال هرگز در زندگی ام دیده fundÃa.من بسیار آرام و بسیار خالی Sentaa، به عنوان باید چشم احساس یک گردباد که با ضربه در میان تنش اطراف © pito حرکت می کند. @ غیر ممکن است به شک که سوال از شرح حال نویسنده به شخصیت کشیده شده است، به ویژه در جنبه خودکشی به جز در هر دو مورد، مقصدهای به نظر می رسد distintos.Si حال برای اضافه کردن موسیقی متن فیلم به این کتاب، این امر می تواند به موسیقی از یک دیسک € œCloserâ €، گروه لذت بخش، با Fraas آن و مصنوعی خطوط © تیکاس کم است. من فکر می کنم صدای یان کورتیس © N خودکشی، آواز محزون â € œLove ما را پاره خواهد شد € خواهد بود که موضوع اصلی روز sountrack.El سیلویا پلات خودکشی بعد از صبحانه فرزندان خود را ترک کرده و توجه داشته باشید به شوهرش، همچنین نویسنده تد هیوز، به طور ناگهانی به پایان نرسیدن زندگی خود، بسیار شبیه شخصیت استر است. من احساس که این کتاب به sirvió پلات به عنوان آماده سازی بزرگ برای آن گام psicológica وحشتناک گرفته شده توسط آنجا فوریه 1963، خودکشی معرفی سر خود را به کوره از cocina.Quedaron خود اشعار او، کتاب خود را برای نیا ± من، رمان دیگر او، خاطرات و نامه ها و این کتاب به عنوان پایان اخطار و در عین حال غم انگیز اثبات، ورود خود را به حافظه از بسیاری از خوانندگان در عین حال امروز هنوز هم خواندن این کتاب ± خیلی عجیب و غریب و یا به عنوان فریبنده.

مشاهده لینک اصلی
فقط می دانم که در نهایت، هیچ کدام از این ها برای کسی مهم نیست که چگونه ما / و چگونه غمگینیم / خوب به شما اجازه می دانیم / خوب به شما اجازه می دانیم / آه. اما فقط اگر واقعا علاقه مند هستی (Morrissey @ به شما اجازه می دانم @) برای زندگی زندگی افسردگی عاشقانه، چگونه ما را به لعنت، مانند خشم نسبت به استعفا ما. its همه در سر شما @ @ شما احساس می کنید مثل شما می خواهید به این طریق! @ همه با همه چیز خود را @ اگر شما فقط ... @ @ شما تلاش کرد ... @ پایین الفبا ما برو: cbt، dbt، دانش آموزان بار دیگر شکست می خورند. ما دوباره شکست می خوریم (زندگی) (افسانه ای) یک افسردگی عاشقانه، اگر فقط احساس کنیم که این صمیمیت را انتخاب می کنیم. ماجرا در فاجعه، ما قلم ها، نوت بوک ها، ما morrissey و اسمیت سی دی ها را جمع آوری می کنیم. ما قصد داریم آنچه را که ما خودمان درک می کنیم، بنویسیم، حتی امیدوارتر از هر کسی که واقعا ما را درک می کند، همه چیز همه چیز است. هرگز برای یک ثانیه فکر نکنید که ارزش توجه آنها را داشته باشد. روابط زودگذر هستند و تکرار نمی کنند\n@ اگر چیزی از کسی انتظار نداشته باشید هرگز نا امید نشوید @ (elly higginbottom / esher greenwood) گاهی اوقات ما (i) فراموش میکنیم.\nبا آهنگ در تکرار، ما نوشتن. ما ده ها و ده ها تن از رانندگی، پنتامام iambic petulant ما. یک به یک توسط یک به یک ما تحویل ما pedanttic آثار، نوشته شده (آب) آثار charlatan، dilettante. مزخرف از یک نوحه، این به هیچ وجه نباید مورد توجه قرار گیرد. ترس از آزار و اذیت، نمایش ناراحتی ما - همه چیز برای آن چیست؟ ... و من نمیتوانم ببینم که همه چیز را با دکتر روبرو میشویم ... کمی بهتر از نوشتن اشعار بود که مردم به یاد می آوردند و وقتی ناراحت می شدند خودشان را تکرار می کردند یا بیمار و نمی تواند بخوابد @ (elly / esther) نه فقط از طریق اشعار، اما با این رمان زیبا Victortoria lucas (ما) مشروعیت، عمیق، صدای بیشتری را ارائه می دهد که بیشتر مردم ممکن است به آن گوش دهند. . lucas (plath)، در فر، بچه های او، در Ted. در مجلات خلاصه شده و بی نظیر و نه درdaddy هدر ندهید @ خواندن زنگ شیشه. @ من می خواستم به او بگویم که اگر فقط چیزی اشتباه بود با بدن من خوب است، من ترجیح می دهم هر چیزی اشتباه با من بدن از چیزی که با سر من اشتباه است، اما این ایده به نظر می رسید بسیار درگیر و خسته کننده است که من چیزی را نمی گویم. من فقط در رختخواب بیدار شدم (مخصوصا وقتی که دلتنگی ها در زندگیاش کاملا جسورانه بوده است، زندگی که در آن یک شخص می خواهد حفظ کند، اما هنوز هم باید عقب نشینی کند، شیشه جرقبه تعمید مقدس برای فرد ما است whores baths از آثار نوشته شده است. چنین صادقانه و صریح مستقیم در الیلی / استریپر / ویکتوریا / سیلویاس رومیان وجود دارد که در آن ما رمانتیکانه افسرده میشویم، شکاف خود را از دست می دهیم، او از طریق کار * داستان * داستان * می * سوزد تا تجربه ی 244 صفحه ای از سندرم اسکولم، یک که در آن پس از گریختن و شکست دادن ما به ارائه، حتی به نوعی در آغوش گرفتن رنج است. به کسانی که در کمال شگفت زده به ما بگویید که چگونه ناسالم است، لطفا مطمئن شوید که شما arent در پایان سال 421 آخرین سیگار یا کوارت از بستنی در 2 صبح. اگر هنوز هم نمیخواهید بدانید ... ممکن است به نظر میرسد سرماخوردگی و یا حتی ممکن است افراد افسردهتر هم باشند / قلبهایتان را بشناسید، متاسفانه، میبینیم. @ (moz)

مشاهده لینک اصلی
شیشه ای یک قطعه از تجهیزات آزمایشگاهی است که برای خلاء استفاده می شود. بل جار تنها رمان نوشته شده توسط نویسنده و شاعر آمریکایی سیلویا پلت است. این رمان نیمه ایبوگرام است، که در ابتدا تحت نام مستعارVictoria Lucas @ در سال 1963 منتشر شد و نام مکان و افراد تغییر کرد. Plath یک ماه پس از اولین انتشار آن در انگلستان، خودکشی کرد. طبق آرزوهای مادر پاتس و همسرش تد هیوز، این رمان تحت نام Plaths تا سال 1967 منتشر نشده است و تا سال 1971 در ایالات متحده منتشر نشده است. بل جار زندگی زنی جوان را به بیماری روحی، یکی از آنهایی که از تجارب خود نویسنده است. استار گرینوود، مانند Platt، یک دانشجوی مستقل است که با انتخاب مطالعات بیشتر، ازدواج یا حرفه ای مواجه است. او از بین می رود، از هر فرصتی ارزشمند که به او داده شده است، هر کدام از شایستگی ها را خنثی می کند. با پایان دادن به تکلیف یک ماهه در مجله نیویورک، او قطعا تمام دوره های کالج را برای او باز می کند. این آغاز می شود که یک تحلیل مادام العمر از خود و کمبودهای او خواهد بود. استرس احساس می کند با محدودیت های زندگی که در حال حاضر او ارائه می دهد، احساس خود را در داخل شیشه شیشه ای به دام افتاده است. درمان الکتروشوک به دنبال درمان روانپزشکی است که او را حل می کند که خودکشی جواب است. مبارزات خود را با انتخابهای زندگی، فروپاشی روانی و پذیرش پس از آن به نهادهای ذهنی می توان کاملا واضح در انتقال وی به شخصیت مشاهده کرد. تست واقعی این رمان اگر کسی آن را بخواند، بدون اطلاع قبلی از زندگی خود Plattâ € ™ ثانیه و شهرت خود را به عنوان یک شاعر، و هنوز هم قدردانی داستان به سادگی برای خود. پاسخ باید به شدت â € ~yesâ €؛ بل جار تنها بر روی شایستگی خود ایستاده و همچنان یک موفقیت واقعی است. توصيه خواندن 4 أ ...

مشاهده لینک اصلی
من نمیدونم برای مثال، زندگی مرده دختر یکی از کتابهای بی رحمانه و بی رحمانه است که تا به حال خوانده ام، اما هنوز من توانستم یک نوع لذت کوچک و مریضی پیدا کنم - احتمالا در جیغ کشیدن صفحات در دیوانگی، پریشان شدن، هرگز نمی دانستم چه چیزی رفتن به آینده اتفاق می افتد و مطمئن نیست که اگر من می خواستم بدانم. من استفاده از Living Dead Girl را به عنوان مثال می دانم زیرا واقعا یکی از آن کتاب های بی دست و پا، که در آن پایان خوش فقط امکان پذیر نیست. بل جار مانند این است، اما پس از آن، نه. این من را درگیر کرد این من را در بدترین راه ممکن درگیر کرد. در حالی که خواندن آن، من احساس کردم که من به آرامی تحت آب شاداب کشیدم. برای همه چیزهایی که به استر اتفاق می افتد، اجتناب ناپذیری سنگین است. من شروع کردم به خودم احساس افسردگی کردم، که توسط استرها تحت تاثیر قرار می گرفتند @ نگرش نسبت به همه چیز. در حالی که من به شدت از افرادی که از افسردگی رنج می برند دلسوزی می کنم، همچنین فکر می کنم که افسردگی یکی از بدترین احساسات در جهان است. من از هر نوع دخالت در این احساس هر چیزی متنفرم به رغم استعداد Plaths، من شروع به متنفر شدن از خواندن بل جار شدم. با این حال من نمی توانم توقف کنم. شاید این کتاب پنج ستاره داشته باشد. شاید آن ها شایسته آنها باشند. اما من نمی توانم خودم را به آنها بدهم لذت بردن در The Bell Jar وجود ندارد. لذت بردن نبود این کاملا واضح است - استر است که به طور جدی افسرده و ذهنی بیمار است، اما هنوز، تصویر Plaths از بیماری روحی او چنان قابل ملاحظه است که من نمی توانستم نور در انتهای تونل را ببینم، حتی زمانی که (مشاهده اسپویلر) [کاملا امیدوار پایان دادن (پنهان کردن اسپویلر)] نورد در اطراف. من می توانم بسیاری از منتقدان استاندارد بنویسم، مانند @ کاراکتر ها غیرممکن بود @ اما من فقط احساس می کنم که عدم تقارن واقعا شمارش می کند اگر قرار بود همکاری و دوست داشتن شخصیت ها باشد. بدیهی است قصد Plaths نیست. not been driving questions @ - درست است، چرا که همه چیز به نظر می رسد Esthers چشم انداز به طور فزاینده مفرط و ناامید است. Brief: اما من نمی توانم ببینم که چرا این کتاب به عنوان یک متن فمینیست نامیده می شود. چرا، چرا که آن را در اطراف یک زن فکری که در مورد ازدواج و داشتن یک خانواده مطمئن نیست به طور جدی، اینها تنها دو جزء شخصیت استریز هستند که واقعا می توانم فمینیست باشم. شاید من دیدگاه متزلزل فمینیسم داشته باشم، اما برای من یک متن فمینیستی است که پیروزی، موفقیت یا عدم موفقیت آن را جشن می دهد یا نشان می دهد. به نظر من، حتی اگر بطور گسترده در مورد قدرت زنانه، حتی کمترین کتاب را می توان فمینیست دانست (فیلم Volver نمونه ای منحصر بهفردی از این است.) بله، سیلویا پلات، ریاکاری و عدم درک مردان، به ویژه از طریق اولین دکتر استرها، به نقطه ای که رمان مرزبندی با شبهه است؛ با این حال، استر همچنین دوست نداشتن همه مردم (به استثنای دکتر نولان، که ممکن است یکی از شخصیت های پشتیبانی کننده ی مورد علاقه ی من باشد)، که دشوار است برای دیدن این، و استراس تصمیم خود را برای کمک به خود، اگر چه من به خوبی آگاه است که این احتمالا یکی از ویژگی های افسردگی استایر است و او نباید به خاطر آن متهم شود، زن کل زن را علیه یک سیستم فاسد و وحشیانه @ تضعیف می کند که به نظر می رسد فمینیست ها بازی می کنند. همچنین، به من، بل جار یک رمان در مورد یک ضعف و ضعف اساسی زنان است. آیا آن را فمینیست نامیده می شود، چرا که با یک موضوع بسیار تابو مواجه شد؟ به شرطی که Plath / Esther (دو قطعه برای من، از آنجایی که The Bell Jar تا این اندازه واضح است)، زمان وحشتناکی در دور اول خود (Spoiler مشاهده) [درمان الکتروشوک بسیار پراکنده (مخفی کردن اسپویلر)]، اما شرایط او به نظر می رسد بعد از دور اول بهبود یابد. در حال حاضر هیچ نگرانی واقعی وجود ندارد. این یک رمان درباره فمینیسم نیست این یک رمان در مورد یک زن است. و این چیزی نیست که اشتباه است. چهار ستاره برای اجرای عالی.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب حباب شیشه


 کتاب دین و نگرش نوین
 کتاب هانس کریستین اندرسن وشش قصه
 کتاب رختکن بزرگ
 کتاب عشق و جنایت در سیسیل
 کتاب عروسکی در باغ
 کتاب رمانتیسم