کتاب باغ وحش شیشه ای

اثر تنسی ویلیامز از انتشارات مجید (به سخن) - مترجم: امیرمحمد جوادی-ادبیات کلاسیک

در آپارتمان وینفیلد در سنت لوئیس، مادر، آماندا، با دختر مریض و پسر کار خود، تام زندگی می کند. در هنگام شام، او به دخترش، لورا، می گوید که برای تماس با آقایانش خوش تیپ و خوشحال است، هرچند لورا هرگز هیچ تماس گیرنده ای نداشته و هیچ انتظاری ندارد. چند روز بعد Amanda بعد از اینکه متوجه شد که لورا چند ماه پیش از آن رفته بود، از مدرسه لاورس می آید. آماندا شوکه شده است و از آنچه که با زندگی خود انجام می دهند شگفت زده می شود چرا که لورا امتناع می دهد که سعی کند تا تمام وقتش را با طعنه زدن شیشه اش و پیشینه های قدیمی اش، بازی کند. آماندا تصمیم می گیرد که برای لورا یک تماس گیرنده نجیب زاده داشته باشند و لورا به او می گوید که تنها یک پسر در تمام عمرش، یک پسر دبیرستانی به نام جیم، را دوست دارد.


خرید کتاب باغ وحش شیشه ای
جستجوی کتاب باغ وحش شیشه ای در گودریدز

معرفی کتاب باغ وحش شیشه ای از نگاه کاربران
قبلا بحثش را کرده بودیم. سر کارگاه علوم 91 توی غرفه مان؛ زنگ تماشا، و حتی خانم سپینود ناجیان هم حضور داشتند! و حتی فیلمش، اینجا بدون من، راهم دیده بودم.... با این همه، خواندنش کیفی داشت. و نفس داشتن و خواندنش، برایم مثل یک معجزه بود. چراکه دلم می خواست بخوانمش و به هیچکس هم چیزی نگفته بودم.... اما برایم رسید :] از آسمان :دی
ممنونم از خانم توکلی و بشری جانم :)

مشاهده لینک اصلی
درباره خانواده سه نفرست مادر (آماندا) پسر (تام) دختر (لورا) و پدر که به جایی دور رفته .... اونها در یکی از قسمت های فقیر آمریکا زندگی میکنن.
لورا دختر خجالتیه که بخاطر نقصی که داره و پاش میلنگه خودشو تو خونه مخفی میکنه و بیشتر وقتشو با عروسکای شیشه ایش میگذرونه
تام برادر کوچکترش تو انبار کار میکنه و خرج زندگی با اونه.
و مادر که نگران بچه هاشه , مخصوصن لورا که همیشه مضطرب و خجالتیه
مادر از تام میخواد یکی از همکاراشو بیاره خونه تا با لورا آشنا شه و تام ,جیم رو که از همشاگردیای قدیمی لورا و همکارشه دعوت میکنه ...
فیلم اینجا بدون من از روی این نمایشنامه ساخته شده 

مشاهده لینک اصلی
من درام این بازی را دوست داشتم، اما من واقعا میخواهم این کار را انجام دهم، زیرا واقعا واقعا از متن متنفر نبودم و می خواهم همه زبان بدن و صورت و صداهای زنده را ببینم.

مشاهده لینک اصلی
واقعیت واقعیت اجتناب ناپذیر بی نظیر است

مشاهده لینک اصلی
متفکر، غریزی، غم انگیز غمگین. ارزش خواندن این اسکریپت حتی اگر شما در حال حاضر بازی را ببینید (من) نیست، زیرا جزئیات در جهت ویلیامز بسیار زنده است.

مشاهده لینک اصلی
پس از اینکه توسطA Streetcar نام گرفت Desire @ من خوشحالم که من با پایان دادن به این بازی گیر افتاد، هر چند آن را به شمارنده به عنوان جوایز جوایز جوایز جوایز چالش 2016. من واقعا از این بازی به دنبال آنچه که از Wingfield سمت چپ خانواده (آماندا، تام و لورا). آماندا (مادر) به من یک نسخه خوش تیپ Blanche DuBois ازA Streetcar Named Desire @ را یادآوری می کند. قبل از پذیرفتن ازدواج با پدر تام و لاوراس، آماندا در گذشته از دریافت تماس گیرنده های نجیب زاده رنج می برد. هنوز هم تلخ است، زیرا مردی که در نهایت تصمیم گرفت ازدواج کند، فقط تبدیل به یک فروشنده تلفنی شد و 16 سال قبل از شروع بازی از بین رفت. برای من حیرت انگیز بود که متوجه شده بود که آقای وینگ فیلد از دست رفته برای اکثریت تام و لاورس رفته و آماندا برای انجام دادن کارهایی که او می تواند در تلاش برای بالا بردن فرزندانش باقی بگذارد. تام به دنبال آزادی فقط برای نوشتن شعر و رفتن به ماجراهای است. او احساس می کند که مادر و خواهرش به دام افتاده است و از او انتظار می رود که زندگی خود را در انبار کار کند تا از آنها پشتیبانی کند. لورا ترس است و می ترسد وقتی که بیشتر مردم او را می بینند، دچار تغییر شکل در پای او می شوند. تصمیم گرفت تا تمرکز خود را روی تمیز کردن مجموعه شیشه ای خود و بازی کردن سوابق پدرش، بر روی تلاش برای ناراحت کردن مادرش و برادرش آرام نگه دارد، گرچه می دانست که می خواهد آنها را ترک کند. به اندازه کافی به اندازه کافی فردی که بیشترین همدردی در این بازی داشت، آماندا بود. گاهی اوقات من شخصیت او را دوست نداشتم (زمانی که او به لورا گفت که او @ Darkie @ را اجرا خواهد کرد و در خدمت و با استفاده از کلمه N من در ابتدا با شخصیت انجام می شود. با این حال، خواندن بیشتر و دیدن اینکه چگونه او هر کاری که ممکن است انجام دهد تا مطمئن شود فرزندان او زندگی خوبی دارند حتی اگر این بدان معنا باشد که آنها را به چیزهایی که نمی خواهند بخواهند غمگین است. آماندا بر روی تماس گیرنده های نجیب زاده متمرکز شده و ناراحت است که لورا یک مرد را جذب نمی کند تا بارها از او پشتیبانی کند. در زمان و مکانی که بازی در آنچه که من حدس می زنم سال های دهه 1940 اتفاق می افتد، خیلی زیاد نبود که لورا بتواند انجام دهد، زیرا او در دبیرستان خوب کار نکرده بود و از دوره ی ریاست عمومی خارج شده بود. جیم OConner، یا تماس گیرنده نجیب زاده، شخصیت دیگری است که زندگی او تا آن حد که فکرش را نکرد، پایان نیافته است. با این حال، بر خلاف تام، لورا، من همچنین می گویم آماندا، او سعی دارد بهتر عمل کند زیرا او زندگی متفاوت دیگری را می بیند برای خودش. تماشای راه جیم با آماندا و لورا چشم باز بود. اگرچه تام خجالت می کشد و در زمان عصبانیت در آماندا، جیم می یابد خود را با او جذاب است. من گفتگو و مسیرهای مرحله ای را در این بازی دوست داشتم. تعاملات بین آماندا و تام همیشه پر از آنچه که فرد دیگر نمی گوید و حتی در لحظات کلیدی می گوید. شما احساس کامل از آمونداس را ناراحت در آنچه زندگی او در حال حاضر، قبل از زمانی که او با تماس با آقایان محاصره شد. گفتگوی لاوراس تا پایان بسیار ترسو و ترس بود. هنگامی که او در نهایت به جیم باز می شود، می توانید ببینید چه شخصی او می تواند داشته باشد، در صورتی که او همواره از چیزها ترس نداشته باشد. کلیه بازی ها در خانه خانوادگی Wingfield برگزار می شود و من مراحل مرحله ویلیامز برای خانه را قبل از تماس گیرنده نجیب زاده و بعد از آن دوست داشتم. آپارتمان در موقع زحمت کشیدن در معرض خطر قرار می گیرد، زیرا شما واقعا نمی توانید بر اساس آپارتمان آپارتمان را از یکدیگر دور کنید. پایان دادن به تلخ و شیرین بود تام فرار می کند برای تعقیب ماجراهای خود، اما ظاهرا متوجه شده است که فرار از خانه تنها باعث شده او را به تعقیب با حافظه خواهر او.

مشاهده لینک اصلی
در 7 سپتامبر سال 2016، من برای دیدن The Glass Scouter توسط تنسی ویلیامز، که توسط یکی از شرکت های تئاتر محلی تهیه شده بود، رفتم. این یکی از قوی ترین تجربیات تئاتری چند سال گذشته بود. من هرگز این بازی را قبل و نه فیلم نمیدانستم، اما متوجه شدم که چرا این بازیگر چهار نفره، که در سال 1944 نخستین اجرا شد، به نمایشنامهنویس نامعلوم به ناگهانی مشهور افتاد. با وجودی که داستان ویلیامز می گوید که برای او بسیار شخصی است، او نیز جهانی است . این مجموعه در طول دوران افسردگی در سنت لوئیس، اما با تنظیمات کمی، از هر زمان ممکن در هر زمانی در اروپا یا آمریکای شمالی اتفاق افتاد. حوادث ذکر شده حساس به زمان هستند، اما تعاملات انسانی، کل گره های سوء تفاهم، ناسازگاری و نارضایتی عمومی، حلقه حقیقت برای هر دوره زمانی است. مادر آموندا، مادر بزرگ مریض، مادربزرگ عزیزم را دوست دارد، اما نمی تواند آنها را نبیند. شما این نوع را ملاقات کردید: او همیشه بهترین را می داند ترس وحشتناکی برای دخترش و آینده نامشخص او باعث می شود او بسیار ناخوشایند، عجیب و غریب و حتی فیزیکی سوءاستفاده کند و بازیگر نقش مهمی را با مهارت های شگفت انگیز روبرو می کند. لورا دختر لاغری ضعیف ذهنی و فیزیکی است. در حال حاضر در بیست سالگی، لورا قادر به کار یا مطالعه نیست، قادر به ایجاد ارتباطات اجتماعی نیست. پناهگاه او تنها مجموعه ای از چهره های شیشه ای، طعمه دار شیشه ای او است. فقط حیوانات شیشه ای کوچک آن را خوشحال می کنند و کارگردان این را کاملا از طریق صفحه نمایش نور فوق العاده و عمل شگفت انگیز از بازیگر بازی لورا ساخته شده است. اگرچه او برای بسیاری از بازی ها خاموش است، اما صورت و زبان بدن وی حجم زیادی دارد. تنها برنده نان در خانه، برادر لورا تام است که از خانواده ناکارآمد و فقیر و فقیر زندگی اش خسته شده است. او بسیار جوان است و بسیار از ماجراها می ترسد، او درباره بمباران گورنیکا در اسپانیا با اشتیاق صحبت می کند. او می خواهد خانه را ترک کند، جایی، هر جا می رود، حتی می داند که خانواده اش از بین می رود. او به سادگی نمی تواند مراقبت از دیگران داشته باشد. شخصیت دیگری در این بازی وجود دارد که یک مهمان نجیب زاده جیم است، اما او تنها در اثر دوم ظاهر می شود و عملکرد او در بازی صرفا حمایتی است: او به دیگران اجازه می دهد تا درخشش داشته باشد. با وجود محتوای افسردگی، ناامید کننده، بازی همچنین دارای شوخ طبعی است. همه ما خودمان یا کسی را که در آن جا دوست داشتیم شناسایی می کنیم و این تصور است که تلخ است. نویسنده هیچ پاسخی نمی دهد، اما مطمئنا تعداد زیادی سوالات را مطرح می کند. او همچنین از ما خواسته است تا نسبت به شخصیت های خود و نسبت به یکدیگر احساس آرامش کند. بله، ما همه معایب داریم همه ما کم کم می کشیم همه ما ناکارآمد هستیم، اما همه ما شایسته یک عشق کوچک هستیم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب باغ وحش شیشه ای


 کتاب کافر
 کتاب a passage to india
 کتاب sula
 کتاب Beloved
 کتاب Pale Fire
 کتاب A Horse at Night: On Writing