کتاب بازار خودفروشی

اثر ویلیام تکری از انتشارات نیلوفر - مترجم: منوچهر بدیعی-ادبیات کلاسیک

نمایشگاه غرور: یک رمان بدون قهرمان یک رمان ویلیام مکپیس ثکری است که برای اولین بار در سال 1847-1848 منتشر شد و در اواخر قرن نوزدهم بریتانیا به جامعه ماجرا پرداخت. عنوان کتاب از جان بانیان داستان تمثیلی پیشرفت زائران ، اولین بار در سال 1678 منتشر شد و هنوز هم در زمان رمان Thackerays به طور گسترده ای خوانده شده است. نمایشگاه غم انگیز اشاره به توقف در طول پیشرفت زائران: منصفانه بی پایان در شهر به نام Vanity، که به معنای نشان دادن وابستگی گناه آلود انسان به چیزهای دنیوی است. این رمان در حال حاضر یک کلاسیک است و چندین اقتباس از فیلم را الهام بخش ساخته است.


خرید کتاب بازار خودفروشی
جستجوی کتاب بازار خودفروشی در گودریدز

معرفی کتاب بازار خودفروشی از نگاه کاربران
Thackerays opus شگفتی است. طولانی، بله، اما بسیار بسیار خوب در بسیاری از راه. او Oscar وایلد، بخش جاناتان سویفت، با یک خط تیره از دیکنز، اما تمام صدای خود را.از آنجا که داستان بسیار طولانی و گسترده است، من فقط چند یادداشت بر خلاف تصورات من. * او دیوار چهارم را می شکند، گاهی اوقات با غرور وحشیانه، آن را پایین می آورد و شما را به خود و شخصیت ها در یک نور جدید نگاه می کند. دیگر او این کار را با ظرافت انجام می دهد، پشت دیوار را می کشد و باعث می شود که شما فقط در همان اتاق احساس خود را احساس کنید، هر دو از شما لذت بردن از شوخ طبعی و شستشو این داستان، شما او را دوست و رضایت دارید. او آن را به صورت مقدماتی نوشت و به دست پوند پرداخت کرد. خوب، شاید نه توسط پوند، اما به نفع او بود که داستان را ادامه دهد. و بنابراین برای مدت طولانی ادامه دارد. با این حال، من هرگز حوصله نداشتم، هرگز مایل نبودم این فصل را بگذرانم و آن را ادامه دهم. * بکی شارپ؟ ستمکار، مجرب، دوست داشتنی و غم انگیز. او بیش از حد انسان است، به همین دلیل من او را دوست داشتم و او را ناراحت کرد. رقص درخشان از مبهم و ابهام در مورد چگونگی ناپدید شدن او، پایان فوق العاده از افزایش جزئی او و سوالات انگیزه های او. او یک آرکه تایپ است، بعضی اوقات بازی سنت را بازی می کند، دیگر بازی های Clytemnestra را بازی می کند. * عنوان. ازPilgrims Progress @ توسط John Bunyan. غرفه نمایشگاه نشستن در کنار غم و اندوه شهر در مسیر بهشت ​​است. Thackeray با استفاده از این موتیف برای افشای ضعف و ضعف بشریت است. * تمام ضعف های انسانی به آرامی فریاد زدند، فضیلت ها به عنوان خجالت و ریاکارانه ای که از نظر بالاتری زیر قلم او قرار داشت، فریب خوردند و در حال حاضر و پس از آن به کلاس پایین تر ادامه می دهند. * گاهی اوقات آن را مانند یک بازی اخلاقی احساس می کنید. فقط یک لمس است. خیلی بیشتر می توان گفت، اما من هرگز قادر نخواهم بود این عقیده را انجام دهم. من این کتاب را قویا توصیه می کنم. بله، طولانی است، اما شما ممکن است فقط در ماجراجویی فوق العاده در میان بشریت در نمایشگاه غرور پیدا کنید.

مشاهده لینک اصلی
یک دختر بود که در مدرسه می دانست که سال های متمادی را به من رسانده بود (برای این منظور من با توجه بهformative years @ 11-14) یک جهنم خونین بود. او یک دختر تند و زننده و سرکش بود که متاسفانه برای من نیز موفق به زیبایی و محبوب شد. او به مردم کوچولو زحمت کشیده بود، و من یک شخص کوچک بودم. او برای من معنی داشت اما من از او خواستم که دوست من باشد، زیرا فکر کردم اگر دوست او و بخشی از دایره او بود، پس همه چیز درست خواهد بود. زندگی کامل خواهد بود. یک روز در کلاس به یاد می آورم همانطور که در چند دقیقه قبل از زنگ زدیم، معلم ما فقط اجازه داد همه ما نشست و صحبت کنیم. این شب رقص مدرسه ای بود و هر کسی می خواست که در مورد آن صحبت کند. معلوم شد که از این دختر محبوب بخواهید اگر او به دنبال رقص بود. این دختر اظهار نظر کرده است که در تمام این سال ها با من باقی مانده است: ایکه، اما من هنوز تصمیم گرفتم که چطور امشب امشب کار کنم. معلم از آنچه که او به آن معنا بود، خواسته بود و این دختر توضیح داد،Well، if من رفتار غم انگیز می کنم و می توانم توجه بیشتری از مردم، مانند پسران داشته باشم. @ او آنقدر بی رحمانه گفت، مثل اینکه این چیزی است که او هر روز انجام می دهد مانند بیدار شدن و مسواک زدن موهایش؛ به عقب نگاه می کنم متوجه می شوم او احتمالا انجام داده است. احتمالا او در مورد اینکه چه نوع توجهی به او چگونه رفتار می کند، فکر می کند. من در آن لحظه از او عصبانی بودم - کسی که سن من بود، بیشتر درباره طبیعت انسانی می دانست که فکرش را هم کردم، کسی که می دانست چگونه همه افراد اطرافش را دستکاری کند. این عجیب و غریب بود و همه چیز را یک بار عالی کرد. من در مورد خواندن غم و اندوه از آن دختر بسیار فکر کردم. بکی شارپ یک شخصیت بسیار خطرناک است، همانطور که دخترم می دانست که در زندگی واقعی بود. مفهومbeing nice @ به هر دو آنها خارجی بود؛ چرا دلیلی برای افرادی که نمیتوانند در هر جایی زندگی کنند، دلگرمی داشته باشند؟ چرا برای کسی که برای همه اهداف و اهدافش در زیر شما قرار دارد خوشایند است؟ این یک فرآیند فکر دیوانه است، اما این چیزی است که بکی (و این دختر دیگر) همه چیز مورد است. به نظر من جالب است که بکی شخصیت اصلی داستان نیست. درست مثل آن دختر که در مدرسه می دانستم. تا آنجایی که من در آن زمان نگران بودم، خورشید بلند شد و به خاطر او تنظیم شد. همه می دانستند او چه کسی بود، هر کس می خواست دوستش باشد، حتی معلمان. به نظر میرسد به عنوان یک بالغ، متوجه شدم که همه واقعا از او مانند من رنجیده بودند، اما فکر کردم چیز بیشتری برای قدرت او وجود دارد. اما نه، او (و بکی شارپ) فقط این کذایی بود. دیگران در مدرسه حضور داشتند - من خودم هم آن را داشتم - اما هیچکدام از آن افراد دیگر در دوران تحصیل اهمیت نداشتند. همینطور با نمایشگاه Vanity Fair درست می شود. شخصیت های دیگر مانند آملیا وجود دارد، اما آنها تقریبا به طور کامل توسط این شخص واقعا بی اهمیت پوشیده شده اند - حتی در قسمت هایی که شامل بکی نیستند، خواننده فقط منتظر اوست تا پاکت گرانبهاش را به قصه برساند. من می شنوم که این دختر از روزهای مدرسه من ازدواج کرده و دارای فرزندی است و مذهب را پیدا کرده است. من گفتم که نه به عنوان بد به عنوان او مورد استفاده قرار گرفت. اما من نمی خواهم دروغ بگویم - این دختر من را غرق کرد و حالا نمی توانم تصور کنم که او مادر خوبی برای بچه هایش باشد؛ من به نوعی فکر می کنم که او احتمالا آنها را به همان شیوه رفتار می کند. بکی شارپ فرزند خود را در داستان اداره می کند: به عنوان یک مزاحمت، تنها هدف هدف خود برای به دست آوردن توجه به آن است. شاید این به آن دختر از مدرسه ناعادلانه باشد تا تصور کند که چطور است؛ همه می توانند تغییر کنند جهنم، من همان بچه ای نیستم که وقتی او را می شناختم عقب بودم، به همین ترتیب شانس هم همین طور است. اما بخشی از من به او نیاز دارد تا هنوز هم این عوضی تند و زننده من می دانم که بعد از آن منجر به احساس من در مورد من بیشتر - که، به اندازه کافی، کاملا متفاوت از بکی شارپ در تمام است. حقیقت این است که ما همه کمی Becky شارپ در جایی ما. ممکن است قطعه بزرگتر در بعضی از موارد دیگر باشد، و شاید همه ما کمی از آملیا نیز داشته باشیم (که کاملا به اندازه جالب نیست اما ارزش بروز انگیختگی کمی نیز دارد، فقط به دلایل مختلف). همه ما عاشق داشتن کسی هستیم که ازش متنفر هستیم - برای بعضی از کارداشیان ها، برای بعضی از آن Lady Gaga. این امر به شیوهای که جامعه انجام می دهد، کمک می کند و هیچکس از آن آزاد نیست. ما عاشق تنفر هستیم، و Thackeray برخی از شخصیت های در نمایشگاه Vanity را نوشت که مطلقا خوشمزه برای نفرت هستند - فقط بکی شارپ قویترین آنها است. به همین دلیل است که زنبور از طریق و از طریق آن شنیده می شود.

مشاهده لینک اصلی
اختصارات معرفی فصلنامه Thackerays زندگی و WorksSelect فهرست خواندن توجه داشته باشید در متن - Vanity FairNotesAppendix: ParodyTextual Variants

مشاهده لینک اصلی
اولین چیزها اول: این نسخه را دریافت نکنید! من به تازگی به همایش کالج مراجعه کردم. در حالی که در اطراف چمن های سبز این موسسه صلح آمیز، من فرصتی برای برخورد با استاد من برجسته و معروف انگلیسی داشتم. از آنجایی که من اتفاق افتاده بود که بچه های Thackerays را در زانویم ببندم (به جای نسخه ماهانه براق Vanity Fair، همانطور که برای من شایع تر است)، با چشم های درخشان و یک لبخند دلربا من کپی من را قبل از محسوس و تشخیص بینی خودم. @ رمان مورد علاقه من @ مرد آموخته در raptures گریه کرد؛ با این حال، چهره او پس از آن افتاد که او را از طریق نسخه منحصر به فرد خود را از نام تجاری تلنگر. @ من آن را نداشتم، @ او به من اطلاع داد،got از مورد مناسب. @ او ادامه داد توضیح دهد که Thackeray تعداد زیادی از تصاویر سرگرم کننده است، که در برخی از نسخه ها - بی نهایت مطلوب تر و قابل توجه چاپ نسخه. اما چرا، خوب آقا، @ من گریه کردم، و سپس آنها را منتشر می کنند مانند این، محروم از تصاویر و طراحی شده برای گمراه کردن و از بین بردن اعتبار ناخوشایند، بی گناهان مانند من؟ @ @ چون theyir احمق، @ the محقق گفت، و من متاسفانه به من نگاه نکردن در نسخه نهایی من. گفت، من موفق به لذت بردن از تجربه (بدون تصویر) منحصر به فرد از غرور فوق العاده! این بهترین رمان است که تا به حال در مورد موضوع پول خوانده شده است. شاید آن را روایت شگفت انگیز و جذاب در ادبیات انگلیسی نیز داشته باشد، که به هیچ وجه کوچک نیست، زیرا برخی از رقابت های عجیب و غریب وجود دارد. نمایشگاه Vanity به عنوان عنوان \"رمان بدون قهرمان\" قرار گرفته است، و از آن لذت ببرید اگر این ادعا درست باشد در نمایشگاه غرور، شخصیت ها به واسطه عشق یا پول حکم می کنند. توسط علاقه خودکشی بی رحمانه و یا فداکاری وحشیانه به غیر قابل قبول دیگران. راک Thackerays به خوبی این حالت ها و فضایل خود را در کنار ارزش های ذاتی و واقعی جامعه ارائه می دهد و خواننده را مجبور می کند از خودش بپرسد که در این نمایشگاه احتمالا می تواند یک قهرمان واقعی نامیده شود؟ البته برای این خواننده، پاسخ روشن بود: برخی از کسانی که ممکن است در ضدحمله Becky Sharp دوست نداشته باشند و از آن لذت ببرند، آنها در دایره اجتماعی من نیستند و @ من به طور مرتب بریده می شود، اگر واگن های باز ما در پارک عبور کنند. با وجود برخی از شباهت های سطحی، Becky Sharp هیچ اتفاقی نیست Undine Spragg، و من نمی توانم تصور کنم که این ضد قهرمان را تشویق کنم. مانند راوی، Beckys تعدادی از هر شخصیت را در Fairy Vanity دریافت کرد و او به طور ناخودآگاه بر اساس این هوش صوتی پی می برد. بر خلاف حتی WM شریف. Dobbin، Becky نقاط کور و یا نقاط ضعف در شخصیت قضاوت ندارد، و بنابراین او این است که کمتر از موجودات: یک واقعیت واقعا جذاب که دوست دارد به یک زمان عالی است. همانطور که Thackeray درد می کند به ما یادآوری، Beckys یک روحیه خالص نیست: او در بین مردم قدردانی می کند و دیگران فضیلتی را که او فاقد آن نیست، را تحقیر نمی کند. او در عذاب وجدانش کاملا دوست داشتنی است، به عنوان بهترین ما. چه رمان بزرگ! تمام تنشهای چشمگیر قابل توجه آن به طور مستقیم از شخصیت های باور نکردنی آن می آید - کدام موفقیت را تند می کنید؟ چه کسی باید با خرابکاری مواجه شود؟ آیا بکی پیروز می شود؟ آیا Dobbin تظاهرات خواهد کرد؟ آیا آملیا یک جفت رشد می کند (یا او امیدوار خواهد بود، لطفا خود را در Thames غرق کند)؟ - و از تفسیر درخشان و دستکاری از صدای روایت. همانطور که در بالا ذکر شد، یک رمان درباره موضوع پول متمرکز شده است و بهترین آنها از هر آنچه که تا به حال خوانده ام. بدیهی است، یک رمان کمیک و بسیار خنده دار است؛ اما ادبیات بزرگ آن، فراتر از آن خنده دار، درست آن است. برادرانه از شرور! آیا لحظاتی وجود ندارد که در آن کسی از زحمت کشیدن و غرق شدن، و تکان دادن کلاه و زنگ ها ناراحت شود؟ این، دوستان و همراهان عزیز، هدفم دوستانه من است - با شما از طریق نمایشگاه راه بروید تا مغازه ها را بررسی کرده و در آنجا نشان دهید. و ما باید همه پس از انفجار، سر و صدا و خوشبینی به خانه برسیم و در خصوص خصوصیات بدبختی کنیم اگر فکر میکنید این احساس ترسناک است، منتظر بمانید تا ببینید که اغلب شخصیتهای زن در اینجا گریه می کنند. هر بار که یک شخصیت شروع به گریه می کند، یک بازی آشامیدنی را در حین خواندن نمایشگاه غرور، بازی می کنید و هر بار براندی و آب می روید. شاید این یک بازی دو نفره باشد، که در آن یک بازیکن نوشیدنی است برای عصبانیت صمیمی و ناخوشایند Amelia روان نئوپلاسم، در حالی که دیگران برای هرکدام از اشک های ماکروویو @ ماکاو کمی کوچک ماجراجو @ Beckys میخکوب میشوند. یا شاید، به دنبال کتاب های رسانه ای، بر روی نوشیدن نیست، بلکه به جای یک بازی بسیار خطرناک و اعتیادآور از شانس. به نظر میرسید که این انگیزه به رگنتس (؟) انگلستان تبدیل شده بود که کوکائین کراک در سالهای دهه 80 میلادی در مراکز شهری آمریکا بود. هرچند این کتاب فوق العاده بود و من قطعا آن را توصیه میکنم. من می دانم که گفتم که رفتن به جلو من قصد دارم تلاش بیشتری برای شروع نقل قول از منبع، اما Ive چیزهایی را انجام دهد، و در هر صورت، تمام آن انتخاب است که من به سختی می دانم که در آن برای شروع. فقط خواندن آن را خودتان - اما به یاد داشته باشید! یکی را با تصاویر بگیرید!

مشاهده لینک اصلی
اطمینان حاصل کنید که ویلیام تکراری، مجله غرورآمیز جدید William Thackeray را به صورت عمومی می خوانید، نه به این امید که کسی ممکن است شما را در خواندن یک کلاسیک قرار دهد، اما به طوری که شما ممکن است شخصیت های این رمان فوق العاده درخشان (و پیامبر) گوشت نمایش غرور نه شخصیت بلکه مردم واقعی است و بنابراین هرگز تاریخی نخواهد داشت. تکراری استادانه است، او اجازه می دهد تا کاراکترهایش آزادی عمل را انجام دهند؛ آنها مستقل هستند و باید خودشان تصمیم بگیرند، همانطور که همه ما باید باشد. بعضی از آنها بدی را انتخاب می کنند و در عین حال موفق می شوند. بعضی ها خوب انتخاب می شوند و با این حال از بدبختی پاداش می گیرند. بعضی از آنها شلوغ و گریه می کنند، بعضی از آنها می خندند و می گویند، بعضی معتقدند که آنها سرپرست سرنوشت خودشان هستند، در حالی که بعضی از آنها در نخستین آنها بریده می شوند. در Fairy Tangier Fairy Thackeray انسان را در خام گرفته است - درست بعد از خروج از تخت و قبل از اولین فنجان از قهوه شما در کشف افرادی که در صفحات خود می شناسید لذت خواهید برد. شما ممکن است هنگامی که خود را به عنوان کادرفنی نشان می دهند، لبخند بزنید، ممکن است گریه کنید که کسانی که سزاوار بهتر هستند با بی رحمی رفتار می کنند و شما ممکن است زمانی که تقلب کسب درآمد خود را خنده می کنید خنده دهید. اما هشدار داده شده، بخوانید Vanity Fair و لذت بردن از نمایش، اما می دانید که در جایی در داخل است صفحات روح بسیار شبیه به خود را دارد و زمانی که شما کمترین انتظار آن را داشته باشید، شاید زمانی که سخت ترین خنده را در فتوای دیگری می بینید، شما خود را تشخیص می دهید و خاموش می شوید. برای اینکه آیا می دانید یا نه، همه ما در زندگی می کنند صفحات نمایش غرور

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب بازار خودفروشی


 کتاب دین و نگرش نوین
 کتاب هانس کریستین اندرسن وشش قصه
 کتاب رختکن بزرگ
 کتاب عشق و جنایت در سیسیل
 کتاب عروسکی در باغ
 کتاب رمانتیسم