داستان از زبان کاپیتان چارلز رایدر روایت میشود. او که در سال 1944 به همراه واحد نظامیاش به قصر برایدزهد آمده تا در آنجا مستقر شوند، به یاد تجربه جوانیاش در این قصر میافتد و داستان با بازگشت به گذشته چارلز ادامه پیدا میکند.
رایدر به یاد میآورد که در سال 1922 در دانشگاه آکسفورد درس میخوانده. در همینجا بوده که او با سباستین فلیت و خانوادهاش آشنا میشود و دفعات مختلفی را در برایدزهد، ملک خانوادگی فلیتها، مهمان این خانوادهی ثروتمند و آریستوکرات بوده است.
داستان در بخش اعظم خود به تجربه رایدر با خانواده فلیت میپردازد. رایدر روش زندگی و طرز تفکر این خانوادهی آریستوکرات را با جزئیات شرح میدهد و نویسنده ضمن شرح مبسوط معماری برایدزهد و غذاهای مختلفی که بر سر میز خانواده فلیت سرو میشود، توصیف دقیقی از محیط رو به زوال آریستوکراسی انگلستان در ابتدای قرن بیستم بدست میدهد.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"گفتم: "قبلا اینجا بودم." قبلا به آنجا رفته بودم؛ اولین بار به همراه سباستیان، در یکی از روزهای آفتابی ژوئن بیست و اندی سال پیش، وقتی خندقها از جعفری کوهی و اسپیرهی چمنی یکسره سفید، و هوا از بوهای خوش تابستان اشباع بود؛ روز واقعا زیبا و باشکوهی بود، از آن روزها که در آب و هوای دیار ما فقط سالی یکی دو بار شاهدش هستیم. وقتی که برگها و گلها و سنگهای روشن از نور خورشید و سایهها همگی نمایشگر شکوه خداوند میشوند، و با اینکه قبلا بارها، و با حس و حالهای متفاوت، به آنجا رفته بودم، در آن لحظه، قلبم خاطرهی نخستین دیدارم را از آنجا در ذهنم بیدار میکرد.
آن روز هم بدون آنکه مقصدم را بدانم به اینجا آمده بودم. آنجا ایتزویک بود. آکسفورد - غوطهور و محو شده، غیرقابل نجات مثل لاینس، در یک آن پوشیده از سیل - آکسفورد، در آن روزها هنوز شهر آشنایی بود. در خیابانهای وسیع و ساکتش، مردها راه میرفتند و مثل روزگار نیومن حرف میزدند؛ مههای پاییزیاش، بهار خاکستریاش، و زیبایی و شکوه نادر روزهای تابستانیاش - مثل آن روز - هنگامی که درختان شاهبلوط به شکوفه نشسته و ناقوسها برفراز شیروانیها و گنبدها، بلند و واضح به صدا درآمده بودند، بخارهای لطیف هزار سال علم و دانش را بیرون میدادند ..."
خرید کتاب باری دیگر برایدزهد
جستجوی کتاب باری دیگر برایدزهد در گودریدز
معرفی کتاب باری دیگر برایدزهد از نگاه کاربران
این یکی از دو کتاب است که من تمایل به خواندن حداقل یک بار در سال (یکی دیگر از لولیتا، توسط ولادیمیر Nabokov). احتمالا آن را حداقل 25 بار خواندید و هربار چیزی از آن تازه می گیرم. این یکی از نویسندگان است که انگلیسی را صدا می کند و آن را زیبا می کند و قطعا حاوی یک جمله ای است که در مورد غذای من دیده می شود - صحنه با چارلز رایدر و رکس ماترام، خوردن اردک فشرده و خاویار بلینی در یک رستوران کوچک در لندن. نحوهی آن که در مورد خاویار، کره و کره پوشیده شده است، مانند پورنوگرافی است، فقط به سبک قدیمی است. در این کتاب خیلی زیاد است. داستان عشق سرگردان و سرگردان بین چارلز و سباستین فاسد، زرق و برق دار، الکلی. چارلز، از چنین خانواده ترسناک، زشت و خسته کننده، از یک دنیای دیگر، به طوری پر زرق و برق و زیبا و مرموز مانند آوالون، از دست دادن آن باز می گردد و از آن برای بقیه زندانیان سرکوب شده و خسته کننده انگلیس خود استفاده می کند. همجنسگرایان سرکوب شده و نه چندان سرکش در هر کجا که نگاه می کنید. توصیف احزاب شام در آکسفورد با سباستین برگزار شد و خدمتکار تخم مرغ را به گروهی از مردان جوان سیبریتی. آنتونی بلانچ، بنیرو، آنجلینا بلانچ، نوشیدنی براندی الکساندر و تکان دهنده بورژوازی. و کل کتاب بر اساس جریانات کاتولیک است. جولیا Flyte، با لاک پشت حیوان خانگی رکس به عنوان یک هدیه به او داد، با حروف اول خود را در الماس در پوسته نصب شده .... آن یک کتاب دلهره آور، زیبا، عجیب و غریب وجودی و من آن را دوست دارم.
مشاهده لینک اصلی
وای، این کتاب تاریک بود. فیلم ها را دیدم و از آن ها داستان هایی را به تصویر کشیدم که این کیفیت رویایی جذابیت غرق شده و حسادت را داشتند - با خانه های قدیمی زیبا تزئین شده بودند. اما Brideshead دوباره به این رمان مراجعه کرد به مکان بسیار تاریک و مزاحم. برای من قطعه هایی که درخشان بودند قطعات شکسته روابط بودند: چارلز و پدر وحشتناک و مادر مظلوم و سباستین. وو به نحو محکم این اوراق عجیب و غریب را به نحوی که با شما می آید، نشان می دهد. او همیشه به عنوان یک نویسنده قدردانی کرد؛ گفتگوی او بسیار ساده است به نظر می رسد معاصر، توصیف های او شگفت آور است، شخصیت های او منحصر به فرد و لایه بندی شده است. سقوط به زنا در حالی که در کشتی کشتی متعارف در میان یک طوفان، بخش مهمی از نوشتن بود. قهرمانان عاطفی قهرمانانه با تقریبا احساس جسمی ناامن روبرو شدند. بعد از آن احساس سرماخوردگی کردم. من واقعا مطمئن نیستم که چگونه خلاصه آنچه در مورد این کتاب به اشتراک بگذارم. من مطمئن نیستم که من آن را دوست داشتم به این معنی که پس از خواندن آن خوشحال شدم. اما من قدردانی کردم که من را در آن جا جمع کرد و من را به مکان دیگری برد. من الان خیلی غمگین هستم
مشاهده لینک اصلی
تم \"تم من\" حافظه است که میزبان بالایی است. زیبایی زیبایی روحانی به این رمان است که ممکن است به نظر می رسد کمی بهتر از آن است که واقعا وجود دارد. نوشتن زرق و برق دار است، به ویژه هنگامی که ووه با گذشت زمان درگیر است. در این کتاب شبیه فیتزجرالد انگلیسی است - نوستالژی برای جوانان و عواطف زیاد، تعطیلات عصر که او به زیبایی عاشقانه و نقاشی می کند که به عنوان خاکستری و نقاشی می شود. شخصیت ها همه درخشان طراحی شده و کشیده شده، منحصر به فرد به یاد ماندنی و کمک به جریان حیاتی به طرح کتاب. این نیز یک مطالعه جذاب از کاتولیک و ماهیت ایمان است. به طور اجتماعی این رمان بسیار محافظه کارانه است. وو تغییرناپذیر را دوست ندارد، اما این محافظهکاری خیره کننده است که به او اجازه می دهد چنین فضایی قدرتمند از نوستالژی دلهره آور ایجاد کند.
مشاهده لینک اصلی
من کاملا این را دوست داشتم و متوجه شدم که علیرغم پیش فرض های اولیه نیمه الاصل من کتاب های بسیاری از این دوره تاریخی را تجربه کرده ام. آیا این نشانه ای است که من طعم متفکر را در حال توسعه آن هستم؟ آیا من بیشتر در معرض باز شدن هستم؟ متاسفانه، اما من فقط می توانم در امید زندگی کنم و با پیشرفت ذهن در حال گسترش به ادبیات کلاسیک بیشتری ادامه دهم. این باعث نمی شود که من هم بخوانم و این را هم بخوانم، اما به این معنی است که من حداقل 50٪ از زمان ها را بیشتر از خودم می بینم. در مجموع، Brideshead Revisited بسیار بهتر از Bodies Vile است، زیرا این عنوان زیر عنوان \"The Sacred and Profane\" خاطرات کاپیتان چارلز رایدر @ و اجازه دهید آن را درک کنیم، هر کس کمی عصبانی است. پس از محاکمه و مصیبت خانواده مارماهی نجیب و لباسی مختلف آنها. در اینجا تعداد زیادی از مراجع به دین وجود دارد و آن روح روشن و شکننده برخی از کارهای دیگرش را از دست نمی دهد، اما شاید به جای آنکه از آن غفلت شود، گراتیتا را اضافه می کند. من آن را خیلی دوست داشتم، من آن را به مجموعه permenant من قرار داد، به جای انتشار آن از طریق bookcrossing.com که نشانه بالا از اعتماد به نفس من به عنوان به طور معمول من شانت کتاب از درب در اسرع وقت به عنوان برای گرفتن بیشتر بر روی قفسه . Evelyn Waugh من به شما سلام می دهم - شما در قفسه ای قرار دارید.
مشاهده لینک اصلی
من می دانم که وحشتناک است که این را بپذیرم - اما من نمی توانم برادشاد بازپرسی کنم. خوب، من در ابتدا: من دوست توصیف آکسفورد پس از جنگ جهانی اول، و سباستین با خرس عروسکی به نام Aloysius (واقعا، اگر کسی به من در مورد خرس من می خواهم این رمان سال ها پیش خوانده ام!). اما پس از آن، داستان فقط از طریق سالها و سالها به هم ریخته و خم شد. من راوی را کسل کرد، و رابطه او با جولیا فقط برای من مهم نبود. من علاقه ای به تم های کاتولیک نداشتم، که کل رمان در آن قرار دارد. همچنین، وهه ها استعاره ها را گسترش دادند، من را ناراحت کردند، در حالی که ابتدا آنها را کاملا گرفته بودم. من فکر می کنم امیدوار بودم که یک کتاب Somerset Maugham را امتحان کنم، حتی زمانی که مواهام پیشتر بود. افسوس
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب باری دیگر برایدزهد
رایدر به یاد میآورد که در سال 1922 در دانشگاه آکسفورد درس میخوانده. در همینجا بوده که او با سباستین فلیت و خانوادهاش آشنا میشود و دفعات مختلفی را در برایدزهد، ملک خانوادگی فلیتها، مهمان این خانوادهی ثروتمند و آریستوکرات بوده است.
داستان در بخش اعظم خود به تجربه رایدر با خانواده فلیت میپردازد. رایدر روش زندگی و طرز تفکر این خانوادهی آریستوکرات را با جزئیات شرح میدهد و نویسنده ضمن شرح مبسوط معماری برایدزهد و غذاهای مختلفی که بر سر میز خانواده فلیت سرو میشود، توصیف دقیقی از محیط رو به زوال آریستوکراسی انگلستان در ابتدای قرن بیستم بدست میدهد.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"گفتم: "قبلا اینجا بودم." قبلا به آنجا رفته بودم؛ اولین بار به همراه سباستیان، در یکی از روزهای آفتابی ژوئن بیست و اندی سال پیش، وقتی خندقها از جعفری کوهی و اسپیرهی چمنی یکسره سفید، و هوا از بوهای خوش تابستان اشباع بود؛ روز واقعا زیبا و باشکوهی بود، از آن روزها که در آب و هوای دیار ما فقط سالی یکی دو بار شاهدش هستیم. وقتی که برگها و گلها و سنگهای روشن از نور خورشید و سایهها همگی نمایشگر شکوه خداوند میشوند، و با اینکه قبلا بارها، و با حس و حالهای متفاوت، به آنجا رفته بودم، در آن لحظه، قلبم خاطرهی نخستین دیدارم را از آنجا در ذهنم بیدار میکرد.
آن روز هم بدون آنکه مقصدم را بدانم به اینجا آمده بودم. آنجا ایتزویک بود. آکسفورد - غوطهور و محو شده، غیرقابل نجات مثل لاینس، در یک آن پوشیده از سیل - آکسفورد، در آن روزها هنوز شهر آشنایی بود. در خیابانهای وسیع و ساکتش، مردها راه میرفتند و مثل روزگار نیومن حرف میزدند؛ مههای پاییزیاش، بهار خاکستریاش، و زیبایی و شکوه نادر روزهای تابستانیاش - مثل آن روز - هنگامی که درختان شاهبلوط به شکوفه نشسته و ناقوسها برفراز شیروانیها و گنبدها، بلند و واضح به صدا درآمده بودند، بخارهای لطیف هزار سال علم و دانش را بیرون میدادند ..."
خرید کتاب باری دیگر برایدزهد
جستجوی کتاب باری دیگر برایدزهد در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
وای، این کتاب تاریک بود. فیلم ها را دیدم و از آن ها داستان هایی را به تصویر کشیدم که این کیفیت رویایی جذابیت غرق شده و حسادت را داشتند - با خانه های قدیمی زیبا تزئین شده بودند. اما Brideshead دوباره به این رمان مراجعه کرد به مکان بسیار تاریک و مزاحم. برای من قطعه هایی که درخشان بودند قطعات شکسته روابط بودند: چارلز و پدر وحشتناک و مادر مظلوم و سباستین. وو به نحو محکم این اوراق عجیب و غریب را به نحوی که با شما می آید، نشان می دهد. او همیشه به عنوان یک نویسنده قدردانی کرد؛ گفتگوی او بسیار ساده است به نظر می رسد معاصر، توصیف های او شگفت آور است، شخصیت های او منحصر به فرد و لایه بندی شده است. سقوط به زنا در حالی که در کشتی کشتی متعارف در میان یک طوفان، بخش مهمی از نوشتن بود. قهرمانان عاطفی قهرمانانه با تقریبا احساس جسمی ناامن روبرو شدند. بعد از آن احساس سرماخوردگی کردم. من واقعا مطمئن نیستم که چگونه خلاصه آنچه در مورد این کتاب به اشتراک بگذارم. من مطمئن نیستم که من آن را دوست داشتم به این معنی که پس از خواندن آن خوشحال شدم. اما من قدردانی کردم که من را در آن جا جمع کرد و من را به مکان دیگری برد. من الان خیلی غمگین هستم
مشاهده لینک اصلی
تم \"تم من\" حافظه است که میزبان بالایی است. زیبایی زیبایی روحانی به این رمان است که ممکن است به نظر می رسد کمی بهتر از آن است که واقعا وجود دارد. نوشتن زرق و برق دار است، به ویژه هنگامی که ووه با گذشت زمان درگیر است. در این کتاب شبیه فیتزجرالد انگلیسی است - نوستالژی برای جوانان و عواطف زیاد، تعطیلات عصر که او به زیبایی عاشقانه و نقاشی می کند که به عنوان خاکستری و نقاشی می شود. شخصیت ها همه درخشان طراحی شده و کشیده شده، منحصر به فرد به یاد ماندنی و کمک به جریان حیاتی به طرح کتاب. این نیز یک مطالعه جذاب از کاتولیک و ماهیت ایمان است. به طور اجتماعی این رمان بسیار محافظه کارانه است. وو تغییرناپذیر را دوست ندارد، اما این محافظهکاری خیره کننده است که به او اجازه می دهد چنین فضایی قدرتمند از نوستالژی دلهره آور ایجاد کند.
مشاهده لینک اصلی
من کاملا این را دوست داشتم و متوجه شدم که علیرغم پیش فرض های اولیه نیمه الاصل من کتاب های بسیاری از این دوره تاریخی را تجربه کرده ام. آیا این نشانه ای است که من طعم متفکر را در حال توسعه آن هستم؟ آیا من بیشتر در معرض باز شدن هستم؟ متاسفانه، اما من فقط می توانم در امید زندگی کنم و با پیشرفت ذهن در حال گسترش به ادبیات کلاسیک بیشتری ادامه دهم. این باعث نمی شود که من هم بخوانم و این را هم بخوانم، اما به این معنی است که من حداقل 50٪ از زمان ها را بیشتر از خودم می بینم. در مجموع، Brideshead Revisited بسیار بهتر از Bodies Vile است، زیرا این عنوان زیر عنوان \"The Sacred and Profane\" خاطرات کاپیتان چارلز رایدر @ و اجازه دهید آن را درک کنیم، هر کس کمی عصبانی است. پس از محاکمه و مصیبت خانواده مارماهی نجیب و لباسی مختلف آنها. در اینجا تعداد زیادی از مراجع به دین وجود دارد و آن روح روشن و شکننده برخی از کارهای دیگرش را از دست نمی دهد، اما شاید به جای آنکه از آن غفلت شود، گراتیتا را اضافه می کند. من آن را خیلی دوست داشتم، من آن را به مجموعه permenant من قرار داد، به جای انتشار آن از طریق bookcrossing.com که نشانه بالا از اعتماد به نفس من به عنوان به طور معمول من شانت کتاب از درب در اسرع وقت به عنوان برای گرفتن بیشتر بر روی قفسه . Evelyn Waugh من به شما سلام می دهم - شما در قفسه ای قرار دارید.
مشاهده لینک اصلی
من می دانم که وحشتناک است که این را بپذیرم - اما من نمی توانم برادشاد بازپرسی کنم. خوب، من در ابتدا: من دوست توصیف آکسفورد پس از جنگ جهانی اول، و سباستین با خرس عروسکی به نام Aloysius (واقعا، اگر کسی به من در مورد خرس من می خواهم این رمان سال ها پیش خوانده ام!). اما پس از آن، داستان فقط از طریق سالها و سالها به هم ریخته و خم شد. من راوی را کسل کرد، و رابطه او با جولیا فقط برای من مهم نبود. من علاقه ای به تم های کاتولیک نداشتم، که کل رمان در آن قرار دارد. همچنین، وهه ها استعاره ها را گسترش دادند، من را ناراحت کردند، در حالی که ابتدا آنها را کاملا گرفته بودم. من فکر می کنم امیدوار بودم که یک کتاب Somerset Maugham را امتحان کنم، حتی زمانی که مواهام پیشتر بود. افسوس
مشاهده لینک اصلی