کتاب آس و پاس در پاریس و لندن

اثر جورج اورول از انتشارات ماهی - مترجم: بهمن دارالشفایی-ادبیات کلاسیک

آس و پاس در پاریس و لندن اولین کتابی است که از اورول منتشر شد. او بری چاپ این کتاب دردسر‌های زیادی کشید؛ دو ناشر آن را در کردند و حتی نویسنده نسخه‌ی دستنویس را به دوستی داد تا آن را بسوزاند. این کتاب روایت اورول است از مقطعی فلاکت‌بار از زندگی‌اش در پاریس و لندن، دورانی که در کنار آدم‌های فرودست جامعه زندگی می‌کرد و برای امرار معاش تن به هر کاری می‌داد. گرچه شهرت اورول به مزرعه‌ی حیوانات و ۱۹۸۴ است، بعضی از طرفدارانش کتاب حاضر را خواندنی‌ترین اثر او می‌دانند.


خرید کتاب آس و پاس در پاریس و لندن
جستجوی کتاب آس و پاس در پاریس و لندن در گودریدز

معرفی کتاب آس و پاس در پاریس و لندن از نگاه کاربران
(پی نوشت بی ربط به کتاب)

از وقتی که عضو این سایت شدم همیشه با این دوراهی مواجه بوده ـم که باید به چه زبانی ریویو بنویسم؛ انگلیسی یا فارسی.خیلی تصمیم سختی بوده و هنوزم هست.نوشتن ریویو به انگلیسی شما را پرت میکنه به دنیایی خیلی بزرگتر و این احساس لذت بخش @عضوی از یک جهان به هم پیوسته بودن@ رو به آدم میده، ولی خب متأسفانه ما از کاربرای جدید سایت هستیم و هر ریویویی که می نویسیم زیر خروارها ریویوی قدیمی تر یا محبوب تر مدفون میشه و این احتمال هم هست که هرگز خونده نشن.این ینی شما فقط در حال هدر دادن وقت و انرژی و کمکی هستید که می تونست به کار گرفته شه، ولی نمیشه

از طرف دیگه،نوشتن ریویو به فارسی شما را به یه دنیای خیلی کوچیک محدود میکنه، دنیایی که جمعیت فعلی اکتیوش شاید کمتر از 500 نفر باشه و امکان برقراری ارتباط با مردم کشورهای دیگه رو از شما میگیره، اما بجاش این امکان رو به شما میده که جز اولین ها و محبوب ترین های کشور خودتون توی این سایت باشید و ریویو هاتون @حداقل@ خونده بشن.مهم تر از همه اینا، بهترین فایده این کار،گسترده تر کردن دیتابیس و آرشیویه که روز به روز داره وسیع تر میشه توسط کاربرای ایرانیِ فارسی نویس و این کمک خیلی بزرگ و شایانی به حساب میاد برای ایجاد یه محیط که کتابخون های ایرانی بتونن از ریویوهاش برای خوندن کتاب ها یا انتخاب کردن بهترین ترجمه از کتابی که مد نظرشونه استفاده کنن.فکر می کنم دلم میخواد @مثمر ثمر@ واقع بشم تا اینکه فقط @عضوی از این جهان به هم پیوسته@ باشم.فکر می کنم از این به بعد ریویهام رو به فارسی بنویسم

ریویو

انقدر این کتاب خوب و شگفت انگیزه که برای نوشتن یه ریویو درباره ـش میشه یه کتاب جدا نوشت و بخش به بخشش رو تجزیه و تحلیل کرد!تصورات آدم از قرن بیستم توی اروپا، قبل و بعد از خوندن این کتاب قابل مقایسه نیست و ضمناً اتفاقاتش توی آلمان نمیگذره خوشبختانه!

جورج اورول به دلایلی که هضمش واقعاً سخته و باید توی ویکیپدیا به طور مفصل راجع بهش بخونید تا متوجه شید، توی 19 سالگی به برمه میره و افسر پلیس میشه.حدود دو سال اونجا خدمت میکنه و بعدش از پستش استعفا میده و به انگلستان بر میگرده. ازونجایی که از بچگی رویای نویسندگی رو داشت و پاریس هم شهری بود که خیلی از کسایی که رویای نویسندگی داشتن رو به رویاشون رسوند، به پاریس مهاجرت میکنه.یه مدت توی پاریس مقاله مینویسه و روزنامه نگاری میکنه و به یه موفقیت هایی هم میرسه، ولی یه حادثه براش پیش میاد و باعث میشه توی یه بیمارستان بستری بشه.چند وقت بعد از اون حادثه تمام پول هاش رو ازش میدزدن توی یه نوانخانه و این شروعی میشه برای حوادث نوشته شده توی کتاب، حوادث غم انگیز و جنون آوری که شاید تهش خیلی هم براش گرون تموم نشدن، چون باعث شدن تا شالوده اولین کتابی که قرار بود در آینده بنویسه، ریخته بشه.ظرفشویی توی رستوران ها و هتل های پاریس و آوارگی توی خیابون ها و نوانخانه های لندن...

خود جورج اورول (با اسم واقعی اریک بلیر) اصرار داره که همه اتفاقاتی که توی کتاب راجع بهشون نوشته واقعی بوده و حداقل یک بار براش توی پاریس و لندن اتفاق افتاده و اون فقط ترتیب زمانیشون رو ممکنه دستکاری کرده باشه، ولی حداقل با توجه به قسمت آس و پاسی ها در لندن میشه گفت خیلی از چیزایی که نوشته به طور مصداقی برای خودش اتفاق نیفتاده.از این رو میشه کتاب رو یجور
خاطره نویسی اغراق شده
به حساب آورد

فقز و بدبختی سرسام آور کتاب از حد تصورت انسان مدرنی که توی سال 2015 داره زندگی میکنه خارجه!اتفاقات کتاب البته در بازه ای چن ساله رخ میده، اواخر دهه 20 و اوایل دهه 30 میلادی.صفحه به صفحه و سطر به سطر کتاب پره از لحظه هایی که اورول و دوستانِ @ات دی تایمش@ دارن به اینکه چطوری گرسنگیشون رو برطرف کنن یا یه چاردیواری برای سپری کردن شب گیر بیارن، فکر میکنن و نقشه میکشن.اینکه اروپا در وقفه بین جنگ جهانی اول و دوم تا این حد جای سختی برای پول در آوردن و تأمین مخارج بوده واقعاً باور نکردنیه.و تازه اتفاقات این کتاب داره توی بهترین کشورهای اروپا -فرانسه و انگلستان- میفته!به لهستان، مجارستان،به طور کلی شرق و کشورهای جنوب شرقی اروپا فکر کنید!

در پایین چندتا از قسمت های کتاب رو به صورت نمونه میارم تا یه نمای کلی از کتاب رو متصور بشید

روزهای نکبت باری داشتیم، فقط شصت سانتیم (واحد خرده پول در فرانسه) برای ما باقی مانده بود، با این پول نیم کیلو نان و مقداری سیر خریدیم که به نان خود بمالیم.مالیدن سیر به نان این خاصیت را دارد که طعم آن در دهان باقی می ماند و انسان تصور می کند که به تازگی غذا خورده است

...

شبی اتفاقی زیر پنجره اطاق من رخ داد.به صدای نعره ای از خواب پریدم و چون از پنجره نگاه کردم، مردی را دیدم که روی سنگ فرش خیابان افتاده است.آدم کش ها را که سه نفر بودند در حال فرار دیدم

من با چند نفر از ساکنین هتل بیرون دویدیم تا بلکه به داد آن شخص برسیم اما وی مرده بود و جمجمه اش با لوله سربی سنگینی شکسته بود.رنگ خون این مرد را هنوز به یاد دارم، صاف چون رنگ شراب

شب بعد چون از سر کار به خانه آمدم جنازه ی مقتول هنوز در جای خود بود و می گفتند که شاگردان مدارس از کیلومترها دورتر به تماشایش آمده بودند

اما آن چه همواره وجدان مرا آزار می دهد و از خودم شرمنده می سازد این است که سه دقیقه پس از مشاهده این منظره دوباره به خواب سنگینی فرو رفتم، بیشتر ساکنین خیابان نیز مثل من بودند، ما همین قدر که دیدیم آن مرد کارش ساخته است به رختخواب برگشتیم

کار در هتل ارزش واقعی خواب را به من فهماند، همان طور که با گرسنگی ارزش خوراک را درک کرده بودم

خواب دیگر یک نیاز جسمانی نبود، بلکه چیزی بود شهوانی، عیاشی بود، نه استراحت و خستگی به در کردن


...

روی هم رفته کارمان پیچیده و پرزحمت بود.حساب کرده بودم که روزانه متجاوز از بیست کیلومتر راه می رفتم، با این حال فشار روحی کار بیشتر از زحمت جسمی آن بود.اگرچه هیچ کاری به ظاهر از ظرفشویی آسان تر نیست، ولی اگر مستلزم عجله و سرعت باشد بسیار سخت و طاقت فرسا می شود

شخص باید با وظایف متنوعی که دارد با سرعت از این کار به آن کار بپردازد و مثلاً در حالی که مشغول به رشته کردن نان هستید، ناگهان آسانسور سرویس با صدای گوش خراشی توقف می کند و پیشخدمت از آن بیرون می آید و از شما می خواهد که فوراً چای؛ نان و سه نوع مختلف مربا آماده و تحویلش دهید، و هم زمان پیش خدمت دیگری تخم مرغ، قهوه و آب میوه می خواهد، شما برای تخم مرغ به آشپزخانه و برای آب میوه به سالن غذاخوری می روید، و باید طوری به سرعت بروید و برگردید که نانی که در توستر گذاشته اید نسوزد، ضمناً چای و قهوه و ده ها سفارش دیگر را که هنوز انجام نشده اند فراموش نکنید، در این گیر و دار پیشخدمتی هم به دنبال شماست و درباره یک بطری سودا که گم شده است مشغول جر و بحث می شود


...

کثافت هتل ایکس در بخش های سرویس نفرت انگیز و غیر قابل وصف بود.در کنار گوشه های چایخانه ی من زباله و کثافتی یک ساله وجود داشت و ظرف نانِ خشک پر از سوسک بود.روزی به ماریو پیشنهاد کردم که این حشرات را بکشیم

وی به طعنه گفت: @چرا این جانوران بیچاره را نابود کنیم؟@ وقتی میخواستم دستم را پیش از بریدن کره بشویم، دیگران به من می خندیدند

ما فقط وظایفممان را انجام می دادیم و چون اولیه وظیفه ی ما وقت شناسی بود، لذا با عدم رعایت نظافت در وقت صرفه جویی می کردیم

آشپز فرانسوی توی سوپ تف می کرد،وی یک هنرمند است اما هنرش نظافت نیست حتی می توان گفت که چون هنرمنداست،کثیف است، زیرا غذا برای اینکه خوش منظره باشد مستلزم اعمال بعضی کارهای کثیف است

مثلا وقتی که گوشت کبابی را برای بازرسی پیش سر آشپز می آورند، او آن را با چنگال آزمایش نمی کند، بلکه با دست بر می دارد سر جایش پرت می کند، شصتش را به دور بشقاب می کشد و برای چشیدن مزه آبِ گوشت آن را می لیسد، سپس مانند هنرمندی که به نقاشی خود بنگرد، از دور به تکه گوشت نظاره می کند و با انگشتان گوشت آلودش که صدها بار آن ها را لیسیده است آن را دست مالی می کند


...

ترامواهای پر از کارگران سوت کشان دور می شدند.برای گرفتن جایی در مترو کشمکش و نزاع در می گرفت.این قبیل مناظر در ساعت شش در پاریس عادی است.اکثر مسافران ایستاده بودند، در حالی که بینیشان به هم چسبیده و بوی تعفن شراب و سیرِ دهانشان نفس کشیدن را برای همدیگر مشکل می کرد


اینا فقط چند تیکه ی انتخابی از قسمت پاریس بودن.تیره بختی طبقه کارگر توی اون دوره سرسام آوره.کتاب پر از این توصیف های حزن انگیز و متأثر کننده ـس، ولی لحن توصیف و نگارش اورول کمی هم حالت طنز داره توی برخی از بخش ها که باعث میشه حین خوندن کتاب حالت افسردگی و آه کشیدن به خواننده دست نده.کسایی که طعم فقر و کارگری رو کشیده باشن خیلی خیلی بیشتر میتونن با کتاب ارتباط برقرار کنن، چون هرچند که قابل مقایسه نیست اتفاقات داخل کتاب با کارگری در عصر فعلی، ولی ماهیتشون به هر حال یکیه

جورج اورول در 47 سالگی در گذشت.این که این مرد توی 47 سال از افسر پلیس بودن توی کشور برمه تا ظرفشویی توی زیرزمین هتل ها و رستوران های پاریس تا آوارگی و بی خانمانی توی لندن و تا نویسندگی و شهرت و ثروت و نوشتن شاهکارهایی مثه @1984@، @مزرعه حیوانات@،@روزهای برمه@ و همین کتاب رو تجربه کرد.باور کردنی به نظر نمیاد.در اواخر کتاب در جایی میگه
:

بالأخره پدی پیشنهاد کرد که به عنوان آخرین امید به راوتون هاوس برویم، اما چون طبق مقررات قبل از ساعت هفت به کسی اجازه ورود به آنجا داده نمی شد، لذا تصمیم گرفتیم دزدانه داخل شویم
به سوی در ورودی مجلل آن رفتیم و در حالی که سعی داشتیم خود را مانند ساکنین دائمی آن محل نشان دهیم قدم به داخل ساختمان گذاشتیم. ناگهان مردی که دم در نشسته بود و مسلماً مسئولیت و سمتی در آن دستگاه داشت، راه را بر ما بست و گفت: @شما دیشب همینجا خوابیده بودید@.ما گفتیم: @خیر@.او گفت: @پس بیرون@.برگشتیم و دو ساعتِ دیگر در گوشه و کنار خیابان استادیم
وضع ناراحت کننده و طاقت فرسایی بود اما همین وضع به من آموخت که دیگر دشنام ولگرد خیابان را به کار نبرم.این خود یک درس و تجربه اخلاقی بود


و در پاراگراف آخر کتاب میگه
:


حال می توانم به یکی دو نکته ای که در روزهای فقر و نداری به آن ها برخورده ام اشاره کنم.
دیگر هرگز خانه به دوشان را میگساران بی سر و پا و ماقبل گدایان که با دریافت یک @پنس@ ممنون و مرهون می شوند به حساب نخواهم آورد و هرگز ازینکه اشخاص بیکار فاقد انرژی و تحرک هستند شگفت زده نخواهم شد، مشتری سپاه رستگاری نخواهم شد (نام یک نوانخانه مذهبی)، لباس هایم را به گرو نخواهم گذاشت، از گرفتن آگهی هایی که در خیابان به دستم می دهند خودداری نخواهم کرد، در رستوران های درجه یک غذا نخواهم خورد.این برنامه آغاز زندگی من پس از تجربیاتی است که در این کتاب حکایت می کنم



خوندن این کتاب اشتیاقم رو برای خوندن کتاب های کمتر شناخته شده اورول خیلی بیشتر کرد

توصیه می کنم این کتاب رو اگه می تونید به زبان اصلی بخونید، هرچند توی قسمت پاریس یه سری اصطلاح های فرانسوی داره که لازمه برای فهمیدنشون به گوگل ترنزلیت مراجعه کنید و ترجمه فرانسه ـش رو بخونید تا بفهمید معنیش رو.اگه هم ترجمه فارسی رو می خونید، ترجمه ای که خودم خوندم خیلی خوب و عالی بود.انتشارات @ابتکار دانش@، مترجمین: مهدی نصیری دهقان، محمود حبیب الهی


مشاهده لینک اصلی
جرج اورول در این کتاب شرح سال های در به دری و فقر خود در پاریس و لندن را ارائه می نماید . در این سالها او در اوج فقر به سر می برده ، مدتی ظرف شو بوده ، گاهی خدمتکار ، گاهی ولگرد و ..... شرحی است بر نحوه زندگی و گذران عمر ولگردها از زبان کسی که این نوع از امرار معاش را کاملا درک نموده است .

قسمت هایی از کتاب
- فقر آنها را از رعایت اصول طبیعی رفتار آزاد ساخته است ، همان طور که پول انسان را از کار کردن بی نیاز می کند .
- خیلی زود متوجه شدم که تردید داشتن و رو راست بودن چه قدر احمقانه است .
- هرگز برای گارسون ها تاسف نخورید . بعضی وقت ها که شما در رستوران نشسته اید و نیم ساعتی به غذا خوردن مشغولید ، در حالی که وقت مقرر رستوران پایان یافته ، گمان می کنید که گارسون خسته که در اطراف شما پرسه می زند متوجه شماست و تحقیرتان می کند یا تاسف می خورد اما در واقع این طور نیست . در عین حال که ممکن است شما را نگاه کند ابدا به شما نمی اندیشد که پیش خود بگوید عجب آدم نادان و پرخوری است . او با خود فکر می کند روزی که توانستم پول کافی داشته باشم ، خواهم توانست از سبک غذا خوردن این مرد تقلید کنم .

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب آس و پاس در پاریس و لندن


 کتاب کافر
 کتاب a passage to india
 کتاب sula
 کتاب Beloved
 کتاب Pale Fire
 کتاب A Horse at Night: On Writing