کتاب برادران کارامازوف

اثر فئودور داستایفسکی از انتشارات ناهید - مترجم: صالح حسینی-ادبیات کلاسیک

فئودور داستایوفسکی مدیتیشن قدرتمند در مورد ایمان، معنا و اخلاق، برادران کرامظوف با مقدمه و یادداشتهای دیوید مکداف در پنگوین کلاسیک ترجمه شده است. هنگامی که فدور کرمظوف مالک زمین وحشی به قتل رسیده است، زندگی پسرانش غیرقابل برگشت می شود: میتا، عصبی، که رقابت تلخ آن با پدرش بلافاصله او را تحت سوء قصد قرار می دهد برای برده داری؛ ایوان، روشنفکر، که شکنجه های ذهنی او را به شکست می اندازد؛ Alyosha روحانی، که سعی می کند تا شکاف های خانوادگی را درمان کند؛ و شکل سایه ای از سمیردیکوف، برادر ناتنی خود. همانطور که تحقیقات و محاکمات بعد از آن نشان دهنده هویت واقعی قاتل است، شاهد دودویی دواستیفسکی دنیایی را به وجود می آورد که خطوط بین بی گناهی و فساد، خیر و شر، تاری و هر چیز ایمان به بشریت تست شده است.


خرید کتاب برادران کارامازوف
جستجوی کتاب برادران کارامازوف در گودریدز

معرفی کتاب برادران کارامازوف از نگاه کاربران
چند كتاب چنین تاثیر عظیمی در دنیای ادبیات به وجود آورده است كه «برادران كرمظام» انجام دادند و تعداد اندكی می توانستند دامنه و عمق دامنه آن را رقابت كنند. یک مطالعه پرشور از روانشناسی انسانی و یک رمان عمیق فلسفی که درباره وجود خداوند، اراده و اخلاق آزاد است. این کتاب یک میدان جنگ ایده است، با روایت قانع کننده ای که توسط شخصیت های سه بعدی احاطه شده است. این داستان پیچ و تاب می زند و در هر مرحله به مقابله های فلسفی غیر قابل تحملی می رسد، فقط برای رسیدن به اوج، که ما را در مقیاس وسیعی از کار فکری که داستایوفسکی متعهد می کند، از بین می برد. این داستان در اطراف خانواده کرامظوف متشکل از یک پدر بوفه و سه فرزندش است. دیمیتری، پسر ارشد، حساس است، در حالی که پسر دوم، ایوان، محقق و فکری است. سومین و جوانترین پسر، آلوشیا، عمیقا مذهبی است و تمایل دارد که راهب باشد. اختلاف بین پسر بزرگتر و پدر (بیش از یک زن) اتفاق میافتد و دو پسر دیگر سعی میکنند موضوع را از طریق میانجیگری حل کنند. اما کار نمی کند هر شخصیت پس از آن رو به رو می شود که روحیه های خود را با روحیه روبرو کند، و عواقب ناشی از این درگیری ها، مسائلی را که داستایوفسکی به دنبال آن است، روشن می کند. سپس یک جرم شنیع اتفاق می افتد و تحقیقات پیش می آید. سایه های مختلف ذهن انسان را تحت فشار قرار می دهیم، همانطور که جنایت بررسی شده است، فریبنده و نادر است که خواننده در ابتدا از آن آگاه نیست. این آناتومی روان شناختی و فلسفی ذهن بشر، زیرگونه احساسات مانند گناه، حسادت، عشق و عصبانیت را بررسی می کند. شخصیت ها با تمام معایب و اختیاراتشان زنده می مانند، در مقابل کاملا با شخصیت های دیگر اطرافشان ایستاده، بلکه با خود ادراک می شوند. همانطور که مرید مشهور روسی معروف روسیه در حالی که توصیف تسلط داستایفسکی را ذکر کرد، خاطرنشان کرد: خواننده به علم شناخت خود، نفوذ خود به وجدان یک غریبه، خشمگین است. ما با افکار مخفی خود مواجه هستیم، که ما به یک دوست، حتی به خودمان نشان نمی دهیم. @ ما یک بخش را پیدا می کنیم که خودمان صحبت می کنیم از طریق دهان یک مرد بیمار و فاسد که عواطف پایه ای را که هر یک از آنها را خالی کرده است منتشر می کند از ما. از آنجا که چنین ثروتی عظیمی از ایده ها و فلسفه هایی که در اینجا مورد بحث قرار گرفته است وجود دارد، من می توانم مشکلاتی را که برخی از خوانندگان پیدا کرده اند پیدا کنم که از طریق این کتاب دشوار است. اما پس از آن چیزی که ارزشمند است، همیشه آسان است. اگر خواننده موفق به ارتباط با هر یک از شخصیت های اصلی، که من با بیش از یک شخصیت انجام دادم، پیوند زناشویی و دیدگاه های خاص خود را آسان می کند. داستان به خودی خود بسیار جالب است. اگر چه برخی صحنه ها بسیار طول می کشد و چند سخنرانی و گفتگو بیش از 30 بار به طور مرتب انجام می شود، اما همه آن را ارزشمند می دانند. از آنجا که داستایفسکی به ما درباره خودمان آموزش می دهد. این نمایشگر برجسته تجربه انسانی، به ما مثل یک پیامبر ایستاده در نقطه ای از موقعیت، جایی که جایی که دغدغه های جدی او از طریق فساد و بی نظمی ما می بیند، به ما هشدار می دهد که بحران اخلاقی مدرنیته را به ما نشان داده است. خواننده از طریق بازار ایده ها، فقط برای اینکه خود را در گستردگی عقل انسان خیره کند. او سپس می داند که او هیچ چیز نمی داند. من تعجب می کنم که داستایوفسکی در حال تلاش برای انجام این کار است، وقتی که نشست برای نوشتن این شاهکار. آیا او سعی در تشخیص بیماری هایی که مادر مادر را تحت تأثیر قرار داده بود؟ و از خانواده كرامازوف به عنوان يك تقليد كامل از جامعه ناسازگار و در عين حال جالب و متنوع روسيه استفاده كرد؟ یا او راه حل یا مقدمه ای برای یک راه حل پیشنهاد کرد، همانطور که ایروین ویل می گوید، به مشکلاتی که ذهن بیمار و مجرمانه از آن رنج می برد؟ من مطمئن نیستم، اما فکر می کنم می توانم این را با برخی از اطمینان بیان کنم؛ Dostoevsky، از طریق این کتاب، مورد برای عشق ساخته شده است. از طریق پدر Zossima و Aliosha، او تلاش می کند به خیر ذاتی قلب انسان بپردازد و از ما می خواهد عشق را به یک شانس بدهد. در حالی که رنج های این دنیا برای ما بسیار جذاب است، عشق می تواند بسیاری از بیماری های ما را درمان کند. تنها چند هزار سال تمدن ما را به فرقه ها و ادیان تقسیم می کند. ما در برابر یکدیگر متمرکز هستیم، ما زندگی خود را صرف آموزش خود در مورد چیزهایی که ما را تقسیم می کنند. در حواس ما، ما فراموش می کنیم که ما در مقیاس بزرگ چیزها اهمیت نداریم. ما، کودکان کم سن و سال شانس، در یک جهان گرد و غبار در بی نظمی بی انتها گیر کرده ایم. برای یک موجود معنوی در گوشه دیگر این جهان، ما تنها در قلمرو احتمالات وجود دارد. و در اینجا ما هستیم، امیدواریم که به عذاب و مجروح ما برسد؛ عشق.

مشاهده لینک اصلی
آه برادر کرامظوف، جایی که تو هستی؟ تقسیم کارامازوف خانواده بیش از همه بحثهای اخلاقی فلسفی و ذهنیت منفی را تحت تأثیر قرار داده است. اما اونم من بیشتر علاقمند به مشاهده طبیعت انسانی هستم، نه شنیدن یک دسته از مردم، در حال صحبت کردن در مورد اینکه چگونه انسان باید عمل کند. نه از زمان کالج، زمانی که بسیاری از کلاس های فلسفی را که می توانستم در آن شرکت داشته باشم گرفتم، چنین بحث هایی توجه من را به خود جلب کرده است. این روزها چند نویسندگان می توانند از طریق صدها صفحه از مطالب خواندن را مطالعه کنند و منافع من را حفظ کنند. داستایوفسکی می تواند این کار را بکند، زیرا می دانم که او این وفاداری را با پایان دادن به آن به طور معناداری (اگر به طور کامل با بسته های جادویی متمایل شده) پاداش نداشته باشد، پاداش می دهد و با اقدام ناگهانی بواسطه شخصیت های حیاتی که توسط دئون ها محدود به محدودیت های آنها بود، ساختن.

مشاهده لینک اصلی
یک ورق یادداشت برای فصل 5 از برادران Karamazov.None تا کنون می تواند به طوری که خشونت زندگی بشر را در داستان کامل و خام خود را به طوری صادقانه و به شدت به عنوان در این شاهکار ادبی تجسم بیان. هر کاراکتر به درستی می توان گفت که پیچیدگی درهم آمیخته شرایط انسانی را مشخص می کند. پروسس، گفتگوها، تصاویر، احساسات - تنها می تواند خود را ببیند به عنوان هر episode آشکار می شود در آن وجود دارد در میان همه آن، دیدن هر شخصیت تحمیل خود و قلب خود را به قطعات در حالی که مقابله با سر در واقعیت دردناک است که هیچ کدام شجاعانه هرگز نشان می دهد یا حتی اذعان می کند. فدور پاورویچ، پدرسالار، که در بوفالوف ظاهریش مدلی محاسبه شده از اموال شخصیش را پنهان می کند، چهار فرزند کاملا متفاوت را به طور غیرمستقیم به ارمغان آورد: دیمیتری معشوقه اما ساده لوح دیمیتری، معروف به میثا، روشنفکر، اما عصبانی، ایول، آلیشا مؤمن و معشوقه مرموز پائول آکادمیک سمیردیکوف که بعنوان خدمتکار در خانه پدربزرگش نام نهاد. همراه با این شخصیت ها و کسانی که در اطراف آنها یک طرح پیچیده ایجاد می کند و تم های جهانی که بطور انحصاری در بشریت بوجود می آیند، مورد پرسش قرار گرفته و زیبایی روایت می شوند. موضوع برده داری در اینجا قابل توجه است، زیرا گناه نه تنها بر تحریک ناخودآگاه ایوان و اعدامش توسط او نیمی از برادر مرموز، اما بر همه خواهران و برادرها تأکید می شود - میثا در بی گناهی خود اعتراف می کند که گناه حتی اگر او قاتل نیست و آلوشیا با پیروزی روحانی اش که تنها حضور آن در گوش شنوایی و عذاب هایی که در میان خانواده اش ایجاد می شود گوش می دهد. این موتیف در تئوری فیلوژنتیک سیگموند فروید گنجانده شده بود که در آن او گمانه زنی کرد که مرد اولی به طور کلی یک پاتریارخ را به خاطر ترس از کذب او کشته است؛ از این رو، گناه که قتل او را به وجود آورد، منجر به ظهور نوروز شد. در قلمرو معنوی و وجودی، گناه مشترک بر قتل توسط این خواهران و برادران (که ابعاد مختلف مرد را نمایندگی می کنند)، حقیقتا یک شورش در یک حکومت از پیش تعیین شده است تا انسان بتواند سرنوشت خود را مطابق با آنچه که به طور خاص اختصاص داده شده است، حل کند به او است. این قدرت ادبیات و کلمه نوشته شده است - در حالیکه چشمانمان را بستیم و تظاهر می کردیم که وجود ندارد، درد و رنجی که با تاریک ترین محاصرۀ خود، ظلم جامعه، استبداد نظم اجتماعی، بالاترین ارزش هایی که به طور همزمان به طور مرتب مطرح می شوند و مورد تمسخر قرار می گیرند، حقایق غیر قابل توضیح و دروغ های آشکار وجود وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد و مجددا متعلق به خود با شجاعت و پذیرش باشد. داستایوفسکی اغلب و به طور مؤثری نشانهای غلط و گمراهکننده دارد: ذرات خورنده و خودخواه؛ شورشیان؛ می تواند سوپرمن باشد مردان توخالی؛ دارای شخصیت های شیطانی است. یک گناهکار یا یک جنایتکار ممکن است بازخرید شود: از طریق رنج، روح تقسیم شده ممکن است به تمامیت برسد اما تقریبا همیشه یک رویداد دور است که زیر افق روایت است. محدوده و عمق برادران کرامظوف دستاورد فوق العاده Dostoevskys و یکی از بزرگترین آثار تخیل جهان است. این طبیعت آخرین اراده و اظهار اوست. - آروم یارمولینسکی، از بیوگرافی F. Dostoevsky

مشاهده لینک اصلی
بلند مدت okumanä ± ± در پایان آخرین ã¶rttã¼äÿã¼nã¼z sayfayä، این استدلال بود kã¼ã§ã¼cã¼k ~ AZI نگاه به آن را وارد کنید ذهن خود را â €؟  € ™ شما می توانید می گویند. حتی yaåÿamä طولانی ± ± نار رنگ پریده در geã§ir از ã¶nã¼n عنوان åÿerit، یکی yaåÿamä ± N tã¼mã¼n از vazge㧠€ Gibian نیست | à ‡ ± ã¼nkã¼ yaåÿa من dediäÿi در bildiäÿi ما تنها چیزی که شناخته شده از ترین اعظم ما؛ همه چیز در داخل پوشیده شده است. Ãœstat طبقه خرمن ما sunmuåÿt، rã¼zgã ¢ ره savurmuåÿ مشاهده تمام çİrkinlik، زیبایی خالص ترین، gã¶r از kaã§tä ± ± ± میلی آمپر Z boåÿluk ماه و hiã§lik duygularä نار ± ± فضیلت گونه SA ± ± ± LGA نار harmanladä ± ± k㧠زندگی و از پایان هر یک از آنها ما ایجاد یک ã¶ykã¼ aytam ± ± ± ± NTA دوغ بسیاری r.siz تمرین به yazabileceäÿ دسترس اما من فقط یک و شاید بیشتر öNemli هستم؛ gerã§ek رخ Ã§Ä ± ± N ã¶zã¼n برای رسیدن به برف و olaylarä gereklidir.ä مشغول به روح و روان انسان درجه سانتی قرائت y از ویندوز ایکس پی. اما مطمئن باشید که آن را بخوانید

مشاهده لینک اصلی
رزواتر یک چیز جالب برای یکبار در مورد یک کتاب که داستان علمی تخیلی بود، گفت. او گفت که همه چیز در مورد زندگی در برادران کرمظوف، توسط Feodor Dostoevsky بود. «اما این چیزی نیست که دیگر به اندازه کافی باشد»، گفت: «رزواتر». «کورت وونگوت، کشتارگاه پنجاه و هشتاد و هشتاد و هشتاد و هشتاد و هشتاد و نه» این یک کتاب بزرگ است. نه از لحاظ طرح (اقدامات انجام می شود بیش از چند روز)، اما از لحاظ جاه طلبی. وقتی آن را گذاشتهایم و به آن فکر میکنم، به سختی فکری میکنم که تنها جنبهی زندگی بشری را که داستایوفسکی در این کار بزرگ دخیل نمیداند، فکر کند. دین، حساسیت، پول، سیاست، عشق، آموزش و پرورش، جرم و جنایت، اخلاق، تاریخ، علم - همه با هم در یک پارچه قرار می گیرند. و پس از همه این ها، یکی از پرسش های اساسی رمان است: چه معنایی برای زندگی به ارمغان می آورد؟ برای این سوال، داستایوفسکی شخصیت های فلسفی خاصی را ایجاد می کند و آنها را در مقابل یکدیگر قرار می دهد. ما سوسیالیسم راکتینیم، عقلگرایی ایوان، حس گرایی فدور، عاشقانه دیمیتری، غرور کاترینا، نیهیلیسم سمیردیاکو و تقدیر آلوشا است. هر کدام از اینها چیزی است که اساسا ناسازگار است، اما هر یک با یک رویداد مهم و اسرارآمیز، به زندگی یکدیگر متصل می شوند. این رویداد هر یک از این شخصیت ها را از طریق یک آزمایش انحصاری قرار می دهد و نتیجه اخلاقی داستان است. در این نقطه باید بگویم، اگر یک جنبه از روح انسانی وجود داشته باشد که ذهن دواستیوسکی کاملا بیگانه بود، این بی تفاوتی بود برای او، سوال «چه معنایی برای زندگی به ارمغان می آورد؟»، بسیار بنیادین و ضروری بود، که در هر هزینه به پاسخ نیاز داشت، حتی اگر پاسخ خودکشی بود. اما پاسخ بسیاری از مردم به این سؤال، به نظر من، به سادگی متوقف کردن درخواست آن است. این رمانهایش را که به اصطلاح داستایوفسکی مشهور است، می دهد. هر کاراکتر به واسطه ی ایده متحرک است و سفر زندگی آنها توسعه، معاینه یا واکنش احتمالی این ایده است. به همین دلیل است که من به شدت با این نقل قول از Vonnegut موافقم، زیرا فضای فعلی فکری ما با ناپدید شدن این سوال، به جای هر پاسخ مشخص، مشخص می شود. ما رمز و راز معنای زندگی را با جایگزینی یک آرمانگرائی اجتماعی یا بهشت ​​بر روی زمین برای خداوند پاسخ ندادیم. اکنون پرسش بسیار درباره معنای زندگی چیست؟ به نظر می رسد تقریبا احمقانه است. شاید این به همین دلیل است که ما به افرادی مانند Vonnegut نیاز داریم. من دوباره به رمان می روم. اگر ما نیچه را (و به طور صحیح) به عنوان یک پیامبر فکری نگاه کنیم، پیش بینی کرد که مبارزۀ تعریف شده از اندیشه غرب، و الهام بخش برخی از بزرگترین آثار قرن بیستم باشد. \"اگر ما، من تکرار کنم، باید نیچه او را به چنگ آورد، پس چگونه باید داستایوفسکی را در نظر بگیریم؟ با این حال، بدهی های فروید بزرگ ممکن است به نیچه تبدیل شده باشد، بدهی نیچه به داستایوفسکی قطعا بیشتر است. در اینجا، در این کتاب، دقیقا همان درگیری هایی که توسط متفکر آلمانی به تصویر کشیده شده است، با همان پیش بینی هایی از بحران قریب الوقوع ایمان است. هر دو به مارکس پاسخ دادند (حداقل به طور غیرمستقیم). مارکس تلاش کرد که جای دوم را با انقلاب پرولتاریا جایگزین کند و به بهشت ​​جایگزین بهشت ​​به جایگاه کمونیسم آینده تبدیل شود. اما داستایوفسکی و نیچه هر دو معتقد بودند که این مسئله صرفا به این مسئله ختم می شود که محیط بیرون از محیط زیست بشریت به طور کامل در معرض دشوارترین مشکل قرار می گیرد. \"چرا در وهله اول زندگی می کنند؟ تفاوت بزرگ بین دو مرد این بود که داستایوفسکی معتقد بود که تنها رستگاری در بازگشت به مسیح است، در حالی که نیچه می بیند که اخلاق باید تغییر کند و ارزش های جدید باید برآورده شود. مایه تاسر خوردن اکنون. هر کسی که تلاش می کند ذهن بزرگ Dostoyevsky را در بر بگیرد مطمئنا شکست خواهد خورد. این مانند پرتاب سنگریزه ها به گراند کانیون است. برادران کرامظوف، هر موضوع فلسفی که در آن وجود دارد، داستان و داستان خوبی است. و شاید این مهم ترین چیز در مورد آن است: تمام زندگی انسان به یک صفحه تبدیل تبدیل شده است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب برادران کارامازوف


 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب فیلسوف امریکایی
 کتاب هرگز به سنجاب اعتماد نکن
 کتاب تاریخ ادبیات یونان
 کتاب تاریخ سازها
 کتاب مرگ به وقت بهار