شامل 3 نمایشنامه ادیپوس شهریار ، ادیپوس در کلنوس و آنتگینه می باشد
خرید کتاب افسانه های تبای
جستجوی کتاب افسانه های تبای در گودریدز
معرفی کتاب افسانه های تبای از نگاه کاربران
خیلی خوب بود انگار نه انگار از دل تاریخ بیرون آمده است و به قبل از میلاد مسیح برمیگردد هر سه نمایشنامه بر تقدیر و خرد آدمی تاکید داشتند و بحث اصلیشان بر همین دو عنصر میگشت دیالوگ ها و جملات عالی بطور سرشاری در این سه نمایشنامه یافت میشد
مشاهده لینک اصلی
دوستی از دیرباز به من آموخته بود اگر گمان بردی که مالک سرنوشت خویش شده ای نگاهی به سرنوشت های غمالوده کتاب
زندگی بیاند سرنوشت ادیپ مردی شرافتمند که از قبل مرگش سرنوشتش مشخص است و والدینش که ازین جغد شوم در هراسند سعی در فرار از ان میکنند خود ادیپ هم چنین میکند ولی اخر دست چیره ی سرنوشت تمامیشان را به قهقرای زوال میکشاند و مردم تبای که ادیپ را از خود میرانند و همچون بازیچه ای، زمانی که از سرنوشت شهر خویش در هراس میافتند انها باز تلاش میکنند تا ادیپ را بازگردانند تا مگر اسودگی خاطرشان را باز بیابند اما خوشبختی از دست کسانی که در پی انند گریزان است و کرین که گمان برده که دانا است و مالک است او نیز فرجامش سیاهیست و تنها کسی که در این تراژدی پیروز است همان انتیگنه دختر مردقلب ادیپ است که سرنوشت را پزیرفته و در کنار ان کاری را که درست و شرافتمندانه میپندارد را بانجام میرساند و با دستان گره شده بر سرنوشت با ان یکی میشود
مشاهده لینک اصلی
42. سوفوکل I: ادیپ پادشاه؛ ادیپوس در کلونوس؛ Antigone (The Complete Traces of Yogi) منتشر شده: 1954 (نسخه من یک چاپ 33 از 1989): 206 صفحه Paperbackacquired: May 30 از کتاب قیمت نیمه قیمت: 3 ژوئیه: 4 ½ هر بازی یک مترجم متفاوت بود - Oedipus پادشاه (حدود 429 ب. سی.) - ترجمه شده توسط دیوید گرن c1942 - ادیپ در Colonus (نوشته شده توسط 406 بایت، 401 بیت اجرا شده) - ترجمه شده توسط رابرت فیتزجرالد c1941 - Antigone (توسط 441 ب.سی) - ترجمه شده توسط Elizabeth Wyckoff c1954 تراژیک گرجستان می تواند سرگرم کننده باشد. پس از آنکه همه ی آن Aeschylus سفت و سخت بازی می کند، این درس سوفوکل است. نمایش در گفتگوی همیشه پویا است، و گاهی اوقات واقعا فوق العاده است. من واقعا باید در خلق و خوی لذت بردن از خواندن بازی توسط Aeschylus، در غیر این صورت من می توانم از طریق گفتگو های بلند خالی کوره خسته ام. این سه نمایشنامه همه متفاوت هستند و همه از نقاط مختلف در حرفه سوفوکل، اما هر کدام من را به خود اختصاص دادند. اگرچه همه آنها در یک خط داستان قرار دارند، اما آنها با هم یا در نظم داستان نوشته نشده اند. Antigone اولین بار بود، و زمانی که سوفوکل هنوز سعی در ایجاد نام برای خود (در مقابل Aeschylus) بود نوشته شد. پادشاه ادیپ بعد، هنگامی که سوفوکل به خوبی تاسیس شد، آمد. ظاهرا ادیپ در Colonus درست قبل از مرگ سوفوکل، در حدود 90 سالگی نوشته شده است. تا چندین سال بعد از مرگ او، این کار انجام نشد. همه اینها به نظر می رسد در نمایشنامه ها نشان داده شده است. آنتیگون دارای حس نویسنده که تلاش می کند تاثیر قابل توجهی داشته باشد. ادیپ پادشاه حسن یک نمایشنامه نویس استاد را با مجموعه های دراماتیک آن به نمایش می گذارد. ادیپ در Colonus آهسته تر و بازتاب بیشتری دارد. و دو شخصیت اصلی سالمندان هستند. ادیپ پادشاه\nاین به سادگی یک بازی قابل توجه است، از خطوط باز. در خط 8، ادیپوس خود را به کودکان توصیف می کند که به عنوان \"ای ادیپوس\" که همه افراد بزرگ را می نامند توصیف می کند. @ این اعتماد به نفس را نشان می دهد، اما همانطور که فیسبو در میان گرسنگی رنج می برد، این نیز ظالمانه ی ظالمانه را نشان می دهد - این را در بازی بخوان. او در غیر این صورت یک شخصیت شریف در سراسر است. البته او نمی داند چه اتفاقی می افتد. در طول بازی او به آرامی، داستان خود را تراژیک یاد بگیرد - که یک مرد که در یک مسابقه بزرگراه کشته شد، پدرش بود و همسرش و مادر چهار فرزندش نیز مادرش بود. همانطور که هر فرد مقاومت می کند و به او بخش دیگری از اطلاعات جسورانه می دهد، او به آنها عصبانی می شود و آنها را به دلایل نامطلوب تهدید می کند. انکار او طولانی تر از جاکاستا، مادر / همسرش است، که بازی را به صورت دراماتیک خود ترک می کند، ابتدا تلاش برای متوقف کردن جریان اطلاعات و سپس دادن ادیپ به خداحافظی عرفانی. و حتی وقتی آگاهی او بدتر و بدتر می شود، او نمیتواند از کاراکتر، منحصر به فرد، منحصر به فرد و حقیقی همه چیز درست عمل کند، اما باید به دنبال حقیقت به آن عظمت تلخ باشد. ادیپ در کلونوس\nبازی بالغ از بسیاری جهات. آهسته، متفکر، ابهام زیادی دارد و لحظات لمس زیادی دارد. صحنه باز است که به یاد ماندنی است، جایی که یک عدپی کور تنها از طریق بیابان تنها با راهنمایی نزدیک دخترش Antigone حرکت می کند. ... چه کسی در این شب عدالت خواهی خواهد کرد و خیرخواه سرگردان خواهد شد؟ اگرچه کمی کم بخوانید و کمتر دریافت کنید، کافی است: درد و زمان، زمان بسیار، مربیان رضایتبخش بوده اند، کدام پادشاهی نیز تدریس می کند. اما در حال حاضر، کودک، اگر می توانید یک مکان را که ممکن است استراحت کنیم ببینیم ... جالب است که کریون، برادر جاکاستاس را ببیند، بد است. اما بیشتر جالب است که ادیپ را ببیند، طرفش تلخ است. او شخصیت نجیب خود را حفظ می کند و این نقطه ای از بازی است. او قهرمان است، زیرا او هرگز به طور عمدی به چیزی بدی نپردازد و با این وجود او مجازات کامل را به عهده دارد. اما او همچنین برخی از تماس های جالب، اساسا راه اندازی جنگ آینده بین تیب و آتن خود را. و، Antigone نیز قابل توجه است. او ادیپ را چندین بار از طریق مشاوره یا سخنرانی خود صرفه جویی می کند. او در حالی که خود را قربانی می کند و احساس اعتماد به ادیپ را حفظ می کند، او نیز شگفت انگیز است و به آرامی در حال حرکت است و جو را تغییر می دهد. آنتیگون\nاین بازی بلافاصله پس از آنکه Aeschylus تحت پوشش The Seven Against thebes برگزار می شود. Polyneices به تپه با ارتش ارج و حمله خود حمله کرده است و توسط برادرش ائتکلی دفع شده است. هر دو آنها پسران ادیپ هستند و یکدیگر را در نبرد کشتند. کریون اکنون حاکم است او یک حاکم سفت است. علیرغم هشدار زیاد، او از گوش دادن به افکار عمومی مخالف نیست، بلکه آن را تهدید می کند که سکوت کند (یک نقطه نظر سیاسی روشن است). اما مشکلات زمانی شروع می شود که او از دادن Polyneices مهاجم خود به یک دفع مناسب برخوردار نیست. او هر کسی که سعی دارد او را دفن کند، مرگ را تهدید می کند. آنتیگون به طور آشکار این حکومت را نقض می کند و نمایشنامه ها را تنظیم می کند. یک تراژدی شدید با پایان دادن به یک روستا که در آن عملا همه می میرند. احساس می کردم در اینجا کمتر از دو نمایش دیگر وجود دارد، اما هنوز هنوز هم وجود دارد. و هنوز هم سرگرم کننده است. به طور کلی، تصور نمی کنم شهروندان تئوبیس این نمایشنامه ها را دوست داشته باشند. یک احساس ناخوشایند از نجیب آتن وجود دارد. اما، به عنوان ...
مشاهده لینک اصلی
همانطور که همیشه، من در میان ترجمه های بسیاری پاره پاره شده است. من این نسخه پنگوئن را که توسط رابرت فاگلس (1982) ترجمه شده است و ترجمه قدیم (1949) توسط Dudley Fitts \u0026 amp؛ رابرت فیتزجرالد. ترجمه Fagles خوب خوانده می شود، اما Fitzgeralds نیز چنین می کند. فیتزجرالد بازی را به صحنه می اندازد، که من دوست دارم - هرچند که این ها نمایشنامه های کوتاه هستند، ترجمه ی Fagles را بدون شکست می بینم، اما خسته کننده است. (من هیچ نظری ندارم که سبک به اصل یونان باستان بیشتر اعتباری است) گاهی اوقات دو ترجمه کاملا متفاوت است، من تعجب می کنم که آیا آنها از همان اصلی آمده (شاید تغییرات وجود دارد؟) در اینجا همان سخنرانی از آنتیگون است: فیتزجرالدی جرأت کرد. اعلامیه خداحافظی نبود. این آخرین قضیه که قوانین جهان را زیر می سازد چنین قوانینی نیست. حکم شما، پادشاه، قوی بود، اما تمام قدرت خود را به خود ضعف علیه قوانین غیرواقعی ثبت نشده خدا است. آنها فقط در حال حاضر نیست: آنها بوده و خواهد بود، عملی برای همیشه ، فراتر از من به طور کامل. من می دانستم که من باید بمیرم، حتی بدون حکم شما: من تنها مرگبار هستم. و اگر من باید بمیرم، قبل از آنکه زمان مرگ من باشد، مطمئنا این هیچ دشواری نیست: آیا کسی میتواند زندگی من را با همه چیز در مورد من بداند، فکر میکنم مرگ کمتر از یک دوست است؟ ... Fagles البته من. این نه زئوس بود، نه حداقل، که این اعلامیه را انجام داد - نه به من. نه عدالت را که با خدایان در سراسر زمین ساکن بود، به این قوانین برای مردان تقدیم کرد. من فکر نمیکردم که حکم شما چنین قدرتی داشته باشد، شما فقط یک فانی هستید، میتواند خدایان را برانگیزد، سنتهای ناپیدا و غیر قابل انکار. آنها زنده هستند، نه فقط امروز و دیروز: آنها برای اولین بار از همیشه زندگی میکنند و هیچکس می داند زمانی که اولین نور را دیدند. این قوانین - من نمی خواستم آنها را بشکنم، نه از ترس از غرور مجروح برخی از مردان، و مجازات خدایان. مرگ من باید، من آن را تمام زندگی خود را شناختم - چطور می توانم از دانستن خودم جلوگیری کنم؟ حتی بدون حکم مرگم در گوشم زنگ زده است. و اگر من قبل از زمان من بمیرم، در نظر بگیرم که سود. چه کسی بر سر زمین، که در میان غم و اندوه بسیار زنده است، می تواند مرگ خود را یک پاداش غنی پیدا کند؟ ... همانطور که می بینید، Fagles تمایل دارد کلمه ای باشد. و کجا خط @ از ترس از برخی از مردان مجروح افتخار @ آمده؟ با این حال، من این را دوست دارم، آه، دو شخصیت به همان اندازه افتخار - Antigone و Creon. من می توانم هر دو طرف نقطه را ببینید.) این نمایش ها در رویدادهای Dionysia ارائه شد به افتخار Dionysus، خدا لذت و سرگرمی. من آن را جالب می دانم که تراژدی بخش اصلی این رویداد تئاتر بود. ظاهرا، یونانیان باستان می دانستند اثر مثبت، تمیز کردن یک گریه خوب است.
مشاهده لینک اصلی
من مجبور شدم Antigone را ببینم، بازی سوم در چرخه ادیپ، در کلاس 9 یا 10. معلم ما را در مورد وقایع در ادیپس رکس پر کرد، اما نقطه شروع ما تنها با آنتیگون بود. حافظه من نمیتواند دقیقا مشخص کند که کدام درجه است، اما من مطمئنا یاد می گیرم که چگونه معلم انگلیسی من آن را مرگبارانه خسته می کند. من نمی توانم به یاد داشته باشم که معلم، اما هنوز هم به حافظه من چسبیده به کلمات خود را در مورد نقص ادیپ @ فال. @ این تکرار شده است بیش از حد من حدس می زنم به نظر یک متخصص. یکی از معضلات کشنده برای مطالعه من در شاهکارهای سوفوکل، آخرین کشمکش در حالت تدریس بسیار خشک معلم من بود. ادبیات بزرگ ویران شد. من نمی توانستم برای زندگی ام در زمان باور داشته باشم که معلم گفته بود که آنتیگون ادبیات کلاسیک بود. من در صندلی خوابیده بودم و از سخنرانی، خواندن و بحث در کلاسها متنفر بودم. من نمی دانم اگر خواندن کل دوره ادیپ در آن زمان به من کمک کرد که یک دیدگاه دیگر داشته باشم یا نه. سی سال بعد من در طعم تکامل یافته است. این اتفاق در کلاس 12 شروع شد. معلم خاصی می خواهد بداند چگونه ادبیات قدیمی و قدیمی را زنده می کند و آقای هاروود با هملت در کلاس انگلیسی پیشرفته اش کار می کند. پس از یک سال تحصیلی در کلاس خود، حتی در کلاس های اساتید قدیمی انگلیسی که در کالج بودند نشسته بودند، پس از 12 سال کلاس زبان انگلیسی خیلی بد نبودند، اما من سه دهه برای بازگشت به سوفوکل رفتم، و من خیلی خوشحال شدم. من باید زودتر از زمانی که نسخه استفاده شده من حداقل 20 سال است در قفسه آمده است. این یک ترجمه شگفت انگیز است. زبان اجرا می شود صاف و زیبا. این نمایش و تمایل به دانستن اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد، این موضوع را برای من یک صفحه برگزار کرد. 2500 سال بعد چرخه ادیپ بسیار خوب است. اگر چه این تراژدی یونان است، تعداد کمی از فلش طنز، به ویژه در آنتیگون وجود دارد. این ترجمه شامل توضیحات زیر ادیپ در Colonus و آنتیگون و همچنین یک نام از نام است.
مشاهده لینک اصلی
این نمایشنامه ها ادبیات جهان است. من در ابتدا آنها را به مدت طولانی به عنوان خوانده شده (در مرحله @ Classics @ فاز)، و آنها را به اندازه کافی دوست داشت، هر چند در آن زمان من مرتب کردن از چک کردن جعبه کتاب من باید به خواندن. در حال حاضر در حال خواندن این مطلب، بعدا در زندگی، آنها تأثیر بسیار بیشتری دارند. من مطمئنم که تقویت اضافی از طریق ترجمه های قدرتمند Fagles آمده است. علاوه بر این، معرفی های برجسته قبل از هر بازی است که زمینه های تاریخی و ادبی مورد نیاز را برای تقویت بیشتر نمایش ها فراهم می کند. همچنین، Fagles دستورات نمایش در چرخه در سفارش است که به دنبال ترکیب خود را به جای ترتیب خطی که در سایر ترجمه ها یافت می شود. این قصه جذاب، به ذهن من، درک ما از شخصیت ها و انگیزه های آنها را عمیق تر می کند. Fagles همچنین یادآور می شود که این سفارش نشان دهنده سوفوکل است که احساس تراژدی را متحول می کند. من نمی دانم در مورد آن، اما چنین روش خواندن قطعا تندرستی @ Oedipus در Colonus، @ که در سفارش های سنتی (@ Oedipus the King @ @ Oedipus at Colonus، @ @ Antigone @) به نظر می رسد، استاتیک ترین سه نمایشنامه با سفارش Fagles (@ Antigone @ @ Oedipus King، @Oedipus در Colonus @)، شما بعضی از جوجیتسو های ادبی جدی (و لذت بخش) را تجربه می کنید. آخرین رویدادهای این چرخه در حال حاضر برای اولین بار تبدیل شده است. سوفوکل، با ساختن نمایشنامهها همانطور که او انجام داد، چیزی را در خطوط یک رشیمون یونانی ایجاد میکند، با آشکارسازیهای جدید، تغییرات دیدگاهها، درباره شخصیتها و انگیزههای آنها را ایجاد میکند. چنین رویکردی میان این سه نمایش پیوند بزرگی برقرار می کند، آنها را تبدیل به یک جامعه شگفت آور مدرنیست می کند.
مشاهده لینک اصلی
ستاره از دست رفته، چون من یونانی را نمی دانم، و این ترجمه قدیمی تر از من است. من آنتی ژون را در ترانس به عنوان یک دانش آموز کالج خواندم، ادیپ دوازده بار تدریس می کرد، همیشه برای همه گیر شدن اپیدمی - ایدز / اچ آی وی، و یا هر چیز دیگری، صحنه اول، شهروندان پیش از حاکمی که به فاجعه آورده بودند، بی رحم شدند. در حال حاضر ما BENOWNST فاجعه آورنده برای پیش گویی خودمان - Swamp-Drainer با کابینه خود را از هیولا Swamp. و کنگره، باتلاق کامل، کمیته اخلاقی غیر حزبی را حذف کرده است، آن را به عنوان بخشی از اخلاق کنگره حزب، به عنوان دوست دکتر من گفته است،Didnt طولانی برای اتصال سیستم فاضلاب به باتلاق @ اما من هنوز نمی دانم که چه چیزی باید به مطالعه در trans روشن فکر کنم، که معمولا از آن اجتناب می کنم. فقط متعهد به یادگیری یونان باستان است. ایو کمی ادیپس Senecas را بخواند، اما .. و ترجمه ای از سال 1939 است. کلاسیک، اما نه کلاسیک، چه؟
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب افسانه های تبای
خرید کتاب افسانه های تبای
جستجوی کتاب افسانه های تبای در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
دوستی از دیرباز به من آموخته بود اگر گمان بردی که مالک سرنوشت خویش شده ای نگاهی به سرنوشت های غمالوده کتاب
زندگی بیاند سرنوشت ادیپ مردی شرافتمند که از قبل مرگش سرنوشتش مشخص است و والدینش که ازین جغد شوم در هراسند سعی در فرار از ان میکنند خود ادیپ هم چنین میکند ولی اخر دست چیره ی سرنوشت تمامیشان را به قهقرای زوال میکشاند و مردم تبای که ادیپ را از خود میرانند و همچون بازیچه ای، زمانی که از سرنوشت شهر خویش در هراس میافتند انها باز تلاش میکنند تا ادیپ را بازگردانند تا مگر اسودگی خاطرشان را باز بیابند اما خوشبختی از دست کسانی که در پی انند گریزان است و کرین که گمان برده که دانا است و مالک است او نیز فرجامش سیاهیست و تنها کسی که در این تراژدی پیروز است همان انتیگنه دختر مردقلب ادیپ است که سرنوشت را پزیرفته و در کنار ان کاری را که درست و شرافتمندانه میپندارد را بانجام میرساند و با دستان گره شده بر سرنوشت با ان یکی میشود
مشاهده لینک اصلی
42. سوفوکل I: ادیپ پادشاه؛ ادیپوس در کلونوس؛ Antigone (The Complete Traces of Yogi) منتشر شده: 1954 (نسخه من یک چاپ 33 از 1989): 206 صفحه Paperbackacquired: May 30 از کتاب قیمت نیمه قیمت: 3 ژوئیه: 4 ½ هر بازی یک مترجم متفاوت بود - Oedipus پادشاه (حدود 429 ب. سی.) - ترجمه شده توسط دیوید گرن c1942 - ادیپ در Colonus (نوشته شده توسط 406 بایت، 401 بیت اجرا شده) - ترجمه شده توسط رابرت فیتزجرالد c1941 - Antigone (توسط 441 ب.سی) - ترجمه شده توسط Elizabeth Wyckoff c1954 تراژیک گرجستان می تواند سرگرم کننده باشد. پس از آنکه همه ی آن Aeschylus سفت و سخت بازی می کند، این درس سوفوکل است. نمایش در گفتگوی همیشه پویا است، و گاهی اوقات واقعا فوق العاده است. من واقعا باید در خلق و خوی لذت بردن از خواندن بازی توسط Aeschylus، در غیر این صورت من می توانم از طریق گفتگو های بلند خالی کوره خسته ام. این سه نمایشنامه همه متفاوت هستند و همه از نقاط مختلف در حرفه سوفوکل، اما هر کدام من را به خود اختصاص دادند. اگرچه همه آنها در یک خط داستان قرار دارند، اما آنها با هم یا در نظم داستان نوشته نشده اند. Antigone اولین بار بود، و زمانی که سوفوکل هنوز سعی در ایجاد نام برای خود (در مقابل Aeschylus) بود نوشته شد. پادشاه ادیپ بعد، هنگامی که سوفوکل به خوبی تاسیس شد، آمد. ظاهرا ادیپ در Colonus درست قبل از مرگ سوفوکل، در حدود 90 سالگی نوشته شده است. تا چندین سال بعد از مرگ او، این کار انجام نشد. همه اینها به نظر می رسد در نمایشنامه ها نشان داده شده است. آنتیگون دارای حس نویسنده که تلاش می کند تاثیر قابل توجهی داشته باشد. ادیپ پادشاه حسن یک نمایشنامه نویس استاد را با مجموعه های دراماتیک آن به نمایش می گذارد. ادیپ در Colonus آهسته تر و بازتاب بیشتری دارد. و دو شخصیت اصلی سالمندان هستند. ادیپ پادشاه\nاین به سادگی یک بازی قابل توجه است، از خطوط باز. در خط 8، ادیپوس خود را به کودکان توصیف می کند که به عنوان \"ای ادیپوس\" که همه افراد بزرگ را می نامند توصیف می کند. @ این اعتماد به نفس را نشان می دهد، اما همانطور که فیسبو در میان گرسنگی رنج می برد، این نیز ظالمانه ی ظالمانه را نشان می دهد - این را در بازی بخوان. او در غیر این صورت یک شخصیت شریف در سراسر است. البته او نمی داند چه اتفاقی می افتد. در طول بازی او به آرامی، داستان خود را تراژیک یاد بگیرد - که یک مرد که در یک مسابقه بزرگراه کشته شد، پدرش بود و همسرش و مادر چهار فرزندش نیز مادرش بود. همانطور که هر فرد مقاومت می کند و به او بخش دیگری از اطلاعات جسورانه می دهد، او به آنها عصبانی می شود و آنها را به دلایل نامطلوب تهدید می کند. انکار او طولانی تر از جاکاستا، مادر / همسرش است، که بازی را به صورت دراماتیک خود ترک می کند، ابتدا تلاش برای متوقف کردن جریان اطلاعات و سپس دادن ادیپ به خداحافظی عرفانی. و حتی وقتی آگاهی او بدتر و بدتر می شود، او نمیتواند از کاراکتر، منحصر به فرد، منحصر به فرد و حقیقی همه چیز درست عمل کند، اما باید به دنبال حقیقت به آن عظمت تلخ باشد. ادیپ در کلونوس\nبازی بالغ از بسیاری جهات. آهسته، متفکر، ابهام زیادی دارد و لحظات لمس زیادی دارد. صحنه باز است که به یاد ماندنی است، جایی که یک عدپی کور تنها از طریق بیابان تنها با راهنمایی نزدیک دخترش Antigone حرکت می کند. ... چه کسی در این شب عدالت خواهی خواهد کرد و خیرخواه سرگردان خواهد شد؟ اگرچه کمی کم بخوانید و کمتر دریافت کنید، کافی است: درد و زمان، زمان بسیار، مربیان رضایتبخش بوده اند، کدام پادشاهی نیز تدریس می کند. اما در حال حاضر، کودک، اگر می توانید یک مکان را که ممکن است استراحت کنیم ببینیم ... جالب است که کریون، برادر جاکاستاس را ببیند، بد است. اما بیشتر جالب است که ادیپ را ببیند، طرفش تلخ است. او شخصیت نجیب خود را حفظ می کند و این نقطه ای از بازی است. او قهرمان است، زیرا او هرگز به طور عمدی به چیزی بدی نپردازد و با این وجود او مجازات کامل را به عهده دارد. اما او همچنین برخی از تماس های جالب، اساسا راه اندازی جنگ آینده بین تیب و آتن خود را. و، Antigone نیز قابل توجه است. او ادیپ را چندین بار از طریق مشاوره یا سخنرانی خود صرفه جویی می کند. او در حالی که خود را قربانی می کند و احساس اعتماد به ادیپ را حفظ می کند، او نیز شگفت انگیز است و به آرامی در حال حرکت است و جو را تغییر می دهد. آنتیگون\nاین بازی بلافاصله پس از آنکه Aeschylus تحت پوشش The Seven Against thebes برگزار می شود. Polyneices به تپه با ارتش ارج و حمله خود حمله کرده است و توسط برادرش ائتکلی دفع شده است. هر دو آنها پسران ادیپ هستند و یکدیگر را در نبرد کشتند. کریون اکنون حاکم است او یک حاکم سفت است. علیرغم هشدار زیاد، او از گوش دادن به افکار عمومی مخالف نیست، بلکه آن را تهدید می کند که سکوت کند (یک نقطه نظر سیاسی روشن است). اما مشکلات زمانی شروع می شود که او از دادن Polyneices مهاجم خود به یک دفع مناسب برخوردار نیست. او هر کسی که سعی دارد او را دفن کند، مرگ را تهدید می کند. آنتیگون به طور آشکار این حکومت را نقض می کند و نمایشنامه ها را تنظیم می کند. یک تراژدی شدید با پایان دادن به یک روستا که در آن عملا همه می میرند. احساس می کردم در اینجا کمتر از دو نمایش دیگر وجود دارد، اما هنوز هنوز هم وجود دارد. و هنوز هم سرگرم کننده است. به طور کلی، تصور نمی کنم شهروندان تئوبیس این نمایشنامه ها را دوست داشته باشند. یک احساس ناخوشایند از نجیب آتن وجود دارد. اما، به عنوان ...
مشاهده لینک اصلی
همانطور که همیشه، من در میان ترجمه های بسیاری پاره پاره شده است. من این نسخه پنگوئن را که توسط رابرت فاگلس (1982) ترجمه شده است و ترجمه قدیم (1949) توسط Dudley Fitts \u0026 amp؛ رابرت فیتزجرالد. ترجمه Fagles خوب خوانده می شود، اما Fitzgeralds نیز چنین می کند. فیتزجرالد بازی را به صحنه می اندازد، که من دوست دارم - هرچند که این ها نمایشنامه های کوتاه هستند، ترجمه ی Fagles را بدون شکست می بینم، اما خسته کننده است. (من هیچ نظری ندارم که سبک به اصل یونان باستان بیشتر اعتباری است) گاهی اوقات دو ترجمه کاملا متفاوت است، من تعجب می کنم که آیا آنها از همان اصلی آمده (شاید تغییرات وجود دارد؟) در اینجا همان سخنرانی از آنتیگون است: فیتزجرالدی جرأت کرد. اعلامیه خداحافظی نبود. این آخرین قضیه که قوانین جهان را زیر می سازد چنین قوانینی نیست. حکم شما، پادشاه، قوی بود، اما تمام قدرت خود را به خود ضعف علیه قوانین غیرواقعی ثبت نشده خدا است. آنها فقط در حال حاضر نیست: آنها بوده و خواهد بود، عملی برای همیشه ، فراتر از من به طور کامل. من می دانستم که من باید بمیرم، حتی بدون حکم شما: من تنها مرگبار هستم. و اگر من باید بمیرم، قبل از آنکه زمان مرگ من باشد، مطمئنا این هیچ دشواری نیست: آیا کسی میتواند زندگی من را با همه چیز در مورد من بداند، فکر میکنم مرگ کمتر از یک دوست است؟ ... Fagles البته من. این نه زئوس بود، نه حداقل، که این اعلامیه را انجام داد - نه به من. نه عدالت را که با خدایان در سراسر زمین ساکن بود، به این قوانین برای مردان تقدیم کرد. من فکر نمیکردم که حکم شما چنین قدرتی داشته باشد، شما فقط یک فانی هستید، میتواند خدایان را برانگیزد، سنتهای ناپیدا و غیر قابل انکار. آنها زنده هستند، نه فقط امروز و دیروز: آنها برای اولین بار از همیشه زندگی میکنند و هیچکس می داند زمانی که اولین نور را دیدند. این قوانین - من نمی خواستم آنها را بشکنم، نه از ترس از غرور مجروح برخی از مردان، و مجازات خدایان. مرگ من باید، من آن را تمام زندگی خود را شناختم - چطور می توانم از دانستن خودم جلوگیری کنم؟ حتی بدون حکم مرگم در گوشم زنگ زده است. و اگر من قبل از زمان من بمیرم، در نظر بگیرم که سود. چه کسی بر سر زمین، که در میان غم و اندوه بسیار زنده است، می تواند مرگ خود را یک پاداش غنی پیدا کند؟ ... همانطور که می بینید، Fagles تمایل دارد کلمه ای باشد. و کجا خط @ از ترس از برخی از مردان مجروح افتخار @ آمده؟ با این حال، من این را دوست دارم، آه، دو شخصیت به همان اندازه افتخار - Antigone و Creon. من می توانم هر دو طرف نقطه را ببینید.) این نمایش ها در رویدادهای Dionysia ارائه شد به افتخار Dionysus، خدا لذت و سرگرمی. من آن را جالب می دانم که تراژدی بخش اصلی این رویداد تئاتر بود. ظاهرا، یونانیان باستان می دانستند اثر مثبت، تمیز کردن یک گریه خوب است.
مشاهده لینک اصلی
من مجبور شدم Antigone را ببینم، بازی سوم در چرخه ادیپ، در کلاس 9 یا 10. معلم ما را در مورد وقایع در ادیپس رکس پر کرد، اما نقطه شروع ما تنها با آنتیگون بود. حافظه من نمیتواند دقیقا مشخص کند که کدام درجه است، اما من مطمئنا یاد می گیرم که چگونه معلم انگلیسی من آن را مرگبارانه خسته می کند. من نمی توانم به یاد داشته باشم که معلم، اما هنوز هم به حافظه من چسبیده به کلمات خود را در مورد نقص ادیپ @ فال. @ این تکرار شده است بیش از حد من حدس می زنم به نظر یک متخصص. یکی از معضلات کشنده برای مطالعه من در شاهکارهای سوفوکل، آخرین کشمکش در حالت تدریس بسیار خشک معلم من بود. ادبیات بزرگ ویران شد. من نمی توانستم برای زندگی ام در زمان باور داشته باشم که معلم گفته بود که آنتیگون ادبیات کلاسیک بود. من در صندلی خوابیده بودم و از سخنرانی، خواندن و بحث در کلاسها متنفر بودم. من نمی دانم اگر خواندن کل دوره ادیپ در آن زمان به من کمک کرد که یک دیدگاه دیگر داشته باشم یا نه. سی سال بعد من در طعم تکامل یافته است. این اتفاق در کلاس 12 شروع شد. معلم خاصی می خواهد بداند چگونه ادبیات قدیمی و قدیمی را زنده می کند و آقای هاروود با هملت در کلاس انگلیسی پیشرفته اش کار می کند. پس از یک سال تحصیلی در کلاس خود، حتی در کلاس های اساتید قدیمی انگلیسی که در کالج بودند نشسته بودند، پس از 12 سال کلاس زبان انگلیسی خیلی بد نبودند، اما من سه دهه برای بازگشت به سوفوکل رفتم، و من خیلی خوشحال شدم. من باید زودتر از زمانی که نسخه استفاده شده من حداقل 20 سال است در قفسه آمده است. این یک ترجمه شگفت انگیز است. زبان اجرا می شود صاف و زیبا. این نمایش و تمایل به دانستن اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد، این موضوع را برای من یک صفحه برگزار کرد. 2500 سال بعد چرخه ادیپ بسیار خوب است. اگر چه این تراژدی یونان است، تعداد کمی از فلش طنز، به ویژه در آنتیگون وجود دارد. این ترجمه شامل توضیحات زیر ادیپ در Colonus و آنتیگون و همچنین یک نام از نام است.
مشاهده لینک اصلی
این نمایشنامه ها ادبیات جهان است. من در ابتدا آنها را به مدت طولانی به عنوان خوانده شده (در مرحله @ Classics @ فاز)، و آنها را به اندازه کافی دوست داشت، هر چند در آن زمان من مرتب کردن از چک کردن جعبه کتاب من باید به خواندن. در حال حاضر در حال خواندن این مطلب، بعدا در زندگی، آنها تأثیر بسیار بیشتری دارند. من مطمئنم که تقویت اضافی از طریق ترجمه های قدرتمند Fagles آمده است. علاوه بر این، معرفی های برجسته قبل از هر بازی است که زمینه های تاریخی و ادبی مورد نیاز را برای تقویت بیشتر نمایش ها فراهم می کند. همچنین، Fagles دستورات نمایش در چرخه در سفارش است که به دنبال ترکیب خود را به جای ترتیب خطی که در سایر ترجمه ها یافت می شود. این قصه جذاب، به ذهن من، درک ما از شخصیت ها و انگیزه های آنها را عمیق تر می کند. Fagles همچنین یادآور می شود که این سفارش نشان دهنده سوفوکل است که احساس تراژدی را متحول می کند. من نمی دانم در مورد آن، اما چنین روش خواندن قطعا تندرستی @ Oedipus در Colonus، @ که در سفارش های سنتی (@ Oedipus the King @ @ Oedipus at Colonus، @ @ Antigone @) به نظر می رسد، استاتیک ترین سه نمایشنامه با سفارش Fagles (@ Antigone @ @ Oedipus King، @Oedipus در Colonus @)، شما بعضی از جوجیتسو های ادبی جدی (و لذت بخش) را تجربه می کنید. آخرین رویدادهای این چرخه در حال حاضر برای اولین بار تبدیل شده است. سوفوکل، با ساختن نمایشنامهها همانطور که او انجام داد، چیزی را در خطوط یک رشیمون یونانی ایجاد میکند، با آشکارسازیهای جدید، تغییرات دیدگاهها، درباره شخصیتها و انگیزههای آنها را ایجاد میکند. چنین رویکردی میان این سه نمایش پیوند بزرگی برقرار می کند، آنها را تبدیل به یک جامعه شگفت آور مدرنیست می کند.
مشاهده لینک اصلی
ستاره از دست رفته، چون من یونانی را نمی دانم، و این ترجمه قدیمی تر از من است. من آنتی ژون را در ترانس به عنوان یک دانش آموز کالج خواندم، ادیپ دوازده بار تدریس می کرد، همیشه برای همه گیر شدن اپیدمی - ایدز / اچ آی وی، و یا هر چیز دیگری، صحنه اول، شهروندان پیش از حاکمی که به فاجعه آورده بودند، بی رحم شدند. در حال حاضر ما BENOWNST فاجعه آورنده برای پیش گویی خودمان - Swamp-Drainer با کابینه خود را از هیولا Swamp. و کنگره، باتلاق کامل، کمیته اخلاقی غیر حزبی را حذف کرده است، آن را به عنوان بخشی از اخلاق کنگره حزب، به عنوان دوست دکتر من گفته است،Didnt طولانی برای اتصال سیستم فاضلاب به باتلاق @ اما من هنوز نمی دانم که چه چیزی باید به مطالعه در trans روشن فکر کنم، که معمولا از آن اجتناب می کنم. فقط متعهد به یادگیری یونان باستان است. ایو کمی ادیپس Senecas را بخواند، اما .. و ترجمه ای از سال 1939 است. کلاسیک، اما نه کلاسیک، چه؟
مشاهده لینک اصلی